روایت جعلی سینمای جمهوری اسلامی از وقایع ۳۰ خردادشصت – هیرش مجیدنیا

مقالات

اخیرا فیلم سینمایی بشدت تبلیغی و تحریف آمیزی تحت عنوان”ماجرای نیمروز”به کارگردانی، محمد حسین مهدویان که  با سرمایه هنگفت جمهوری اسلامی ساخته شده است، توسط حکومت اسلامی و دنبالچه هایش تبلیغ و پخش شده است.محوریت ماجرای این فیلم پرداختن به وقایع سی خرداد تا مقطع ۱۹ بهمن سال ۱۳۶۰ از زاویه حکومت فاشیست اسلامی است.فوکوس و تمرکز اصلی این فیلم بر روی روایتی دلبخواهی ازشروع تثبیت جمهوری اسلامی است که ظاهرا قرار است کل این ماجرا حول تقابل دو محور یعنی حکومت نوپای اسلامی با سازمان مجاهدین خلق و کنش و واکنش تعمد گونه از منظر دید کارگردان بچرخد و مخاطب و بیننده را با این روایت از تاریخ فاشیسم اسلامی همراه و هم نظرکند.امری که بصورت عامدانه و طراحی شده توسط وزارت اطلاعات هراز گاهی بخاطر رسوایی و ماهیت جنایت پیشه حاکمان رژیم اسلامی نزد متولیان فرهنگی این حکومت و تاریخچه سراسر جنایت آن برای تحریف چهار دهه کشتار و جنایت و اعدام موضوعیت ساختاری پیدا کرده است.در سراسر فیلم ما شاهد حضور بازجویان و شکنجه گرانی از قبیل کاراکتر ترسیم شده”صادق”با شک و شمایل گریم شده درنقش سعید امامی هستیم.گویا یگانه وظیفه شان از شکنجه و کشتار و دستگیری مردم و انقلابیون نجات ترم انقلاب و مردم از دریچه تعاریف اسلامی ضد انقلاب اسلامی و حکومت متبوع شان است.انبوه بازجویان مومن و ریشویی که خود و حکومت اسلامی را محصول انقلاب ۵۷ به مخاطب معرفی میکنند ودر این زمینه وقایع تاریخی دهه شصت را دلبخواهانه پشت سر هم به زعم خود روایت می کنند. در شروع فیلم در یک سکانس احساسی و تصنعی سعی شده است کلیت واقعیت هولوکاست اسلامی و نقطه شروع سرکوب و دستگیری و کشتارو تثبیت حکومت اسلامی را زیرکانه به اطلاعیه سازمان مجاهدین در آن مقطع وصل کند.کشتار و نسل کشی انقلابیون و احزاب چپ و آزادیخواه را از آن بیرون بکشد.جایگاه قربانی و جلاد قرار است عوض شود. توسط انبوه بازجویانی که گویا بازبان روزه و با سادگی و صمیمیت مخالفین رادر اتاق های امن بازجویی!!! به چالش نظری میکشند. در این مسیر حکومت فاشیست اسلامی ایران تعمید شده و مبرا از جنایت و فالانژیسم به یاری تصاویر و وقایع ترور شخصیتهای کلیدی و اصلی حکومت قرار است نقش قربانی را ایفا کنند.تصویری که در کلیت این فیلم و فیلمهایی از این دست از فعالین سیاسی و اپوزسیون زیر تیغ رفته حکومت چیدمان میشود و به خورد مخاطب داده میشود. تصویر یک مشت آدم احساسی،بی ربط به جامعه  و تندرو است که در انبان ادبیات و سوابق جمهوری اسلامی این تصویر تکراری و مهوع که گویای ماهیت خود حکومت است بشدت تکراری و نخ نما است.بازجویان و سایکوپادهایی چون لاجوردی ،گیلانی، ری شهری و ناصریان نقش ناجیان مردم را ایفا میکنند.کارگردان فیلم تنها از این تاریخ سیطره خون و جنون حکومت اسلامی و جانفشانی و مبارزه کمونیستها و انقلابیون بر علیه کلیت ضد انقلاب اسلامی واژه های تواب،تک نویسی،خرد شدن و اعتراف تلویزیونی را از زاویه اعتراف گیری هم مسلک هایش بیرون آورده و به تصویر میکشد.دراین وادی فریب و تحمیق و جادوی فیلم و سینما در پشت گیت وزارت ارشاد و اطلاعات حکومت اسلامی این کلمات رمزگونه برای روایت بخشی از خونین ترین و جنایت کارترین مقاطع تاریخ سیاسی ایران مجوز حضور پیدا میکنند.کلماتی که در پشت هر کدامشان انبوهی از شکنجه و اعدام و سربه نیست کردن انقلابیون و اپوزیسیون جمهوری اسلامی نهفته و مدفون شده است.اما تصویر واقعی این تاریخچه در کجای این پازل ناشیانه وزارت اطلاعات و حکومت اسلامی قرار می گیرد؟ اما در حقیقت  این تصویر واقعی و تحریف نشدنی وقایع ترکمن صحرا و جنایات حکومت اسلامی و کاراکترهایی چون چمران و ابوشریف در کردستان وجود دارد.انبوه مادران و خانواده های داغداری که پیکر عزیزان اعدام شده شان را مخفیانه در باغچه های خانه هایشان مدفون کردند.خیل عظیمی از نوجوانانی که در همان سی خرداد شصت بصورت فله ای دستگیر شدند و گمنام و بی نام و نشان با پیکری خونین و شکنجه شده در خاوران ها دفن شدند.دختران جوانی که قبل از اعدام توسط پاسداران حکومت اسلامی مورد تجاوز قرار گرفتند.در این روایت موریانه خورده جمهوری اسلامی از این تاریخ مشخص قرار نیست، نامی از شکنجه های قیامت و تابوتهای داوود رحمانی و زندان گوهر دشت برده شود.دادگاه های چند دقیقه ای و تعذیر و حد اسلامی با ضرب آهنگ صدای منحوس آهنگران و کویتی پور بر پیکره زندانیان قبل از اعدام در راهروهای اوین و قزل حصار و گوهر دشت،زیر تکنیک هنری کارگردانهای مزد بگیر و مومنی چون حاتمی کیا،مخملباف،ده نمکی،آوینی و این اواخر مهدویان درز گرفته شده و خفه میشود.اما صدای حق طلبی،تغییر خواهی و سرنگونی حکومت اسلامی از فراز جامعه ملتهب واعتراضی ایران و کارگران شلاق خورده و زنان معترض، کابوس مالیخولیایی حاکمان خون و جنون اسلامی را بر هم خواهد زد.بی گمان نسل جوان و تشنه تغییر این بساط ارتجاعی،نه با چنین روایتی جعلی از تاریخ جنایت حکومت سرمایه داری اسلامی احساس نزدیکی کرده و نه عاملین و آمرین این جنایات راخواهد بخشید.

***