شکى نیست که ترور اخیر در تهران هم مانند موارد دیگر ترور کور و قربانى کردن مردم بیگناه محکوم و مطرود است . در مورد علل و زمینه هاى این ترور در روز هاى گذشته نظرات و حدس وگمانهاى گوناگونى اظهار شده است .
به غیر از رسانه هاى جمهورى اسلامى ، دستگاههاى تبلیغاتى از قبیل بى بى سى هم تلاش کردند ، با بهره بردارى از هویت قومى تروریستهاى وقایع تهران ، اقدام آنها را در چارچوب رقابت هاى ملى وقومی جا بزنند . و به این ترتیب از یک طرف بنزین بر روى آتش احساسات شونیستى و ناسیونالیستى طرفهاى متقابل بریزند و از طرف دیگر نقش جمهورى اسلامى و تاریخ تروریسم پرورى آن را ازصحنه حذف کنند .
جریانات مرتجع اسلامى در کردستان که اساسا تا روى کار آمدن جمهورى اسلامى نام و نشانى در کردستان نداشتند ، در مقابل موج مقاومت و دفاع مردم کردستان از دستاوردهاى انقلاب ۵٧ ، یارى دهنده و عصاى دست جمهورى اسلامى در کردستان شدند . ظهور جمهورى اسلامى مبنای عروج اسلام سیاسى در کردستان بود که با تکیه برقشرى از مرتجعین جامعه ، باقیمانده فئودالهاى از قدرت ساقط شده و کهنه ساواکیها با کمک جمهورى اسلامى تشکل و سازمانهاى متنوعى براى سرکوب مردم کردستان برپا کردند . مفتى زاده و مکتب هاى قرانش در کردستان که مسلحانه به مردم معترض چنگ و دندان نشان مى دادند، همراه دیگر مرتجعین در مناطق مختلف کردستان ، پایه هاى ایجاد تروریسم دولتى جمهورى اسلامى در کردستان هستند . کدام اقدام تروریستى امروزى مى تواند با جنایات این جریانات مرتجع اسلامى قابل مقایسه باشد که طى آن هزاران جوان زن و مرد در کردستان را به جوخه هاى مرگ جمهورى اسلامى تحویل دادند . جدا از آن تربیت آدمکشان حرفه اى درکردستان و ترور صدهامخالف سیاسى جمهورى اسلامى در عراق و بمب گذارى در مقرات احزاب اپوزیسیون اساسا با تکیه و بردوش همین جریان مرتجع اسلامى در کردستان ممکن شد . جمهورى اسلامى نه قربانى تروریسم که خالق آن در منطقه است باید رهبران آن به جرم ترور و کشتار جمع زیادى از مخالفان برصندلى اتهام نشانده شوند .
زمانى که این رژیم جنایتکار و همدستان آن مشغول ترور بودند ، اساسا نه داعشى وجود داشت و نه اسمى از تروریسم منطقه اى و بین المللى در کار بود . زمانى که جمهورى اسلامى جوخه هاى مرگ را ازمیان مسلمانان کرد روانه ترور مخالفین خود مى کرد ، نه القاعده اى وجود داشت و نه طالبان و داعش و بو کو حرامى . جمهورى اسلامى مبدأ پدیدار شدن تروریسم در منطقه است . رژیم اسلامى در کردستان همیشه از طریق نهادهاى مرتجع مذهبى محلى و گروههاى اسلامى سنى مشغول تروریست پرورى بوده است .
بخصوص بعداز حمله آمریکا به عراق و پدیدار شدن گروههاى جنایتکار اسلامى از قبیل حرکت اسلامى و أنصار اسلام و غیره با گسترش و کمک به گروههاى جنایتکار در کردستان ایران که هم کرد بودند و هم سنى ، شروع به سازماندادن آنها کرد . سلفى گرى درکردستان پروژه خود جمهورى اسلامى براى مقابله با مخالفین و بخصوص جریانات چپ در کردستان است . شمیر چرخانى و تظاهرات علنى آنها و تهدید فعالین کارگرى و کمونیست در برخى از شهرهاى کردستان امروز به یکى از موانع جدى تبدیل شده است . همین مرتجعین سلفى که یک سرشان به داعش وصل است ، اگر چه گاه وبیگاه هسته هاى یاغى و زیاده خواه آنها توسط جمهورى اسلامى سرکوب مى شوند ، اما در واقع زیر مجموعه ارگانهاى اطلاعاتى و امنیتى رژیم در کردستان هستند که براى روز مبادا و مقابله با مبارزات مردم در کردستان نان و آب داده مى شوند .
درنتیجه حمله تروریستى تهران در چهار چوب جنگ تروریستها قابل توضیح و بررسى است نه داستان کرد وغیر کرد .جنگ تروریسهایی که جمهورى اسلامى نه یک قطب آن بلکه منشاء آن است . تا جمهورى اسلامى وجود دارد ، حتى با شکست و عقب نشاندن داعش هم سایه تروریسم در خاورمیانه روى سر جامعه و مردم ستمدیده لااقل در ایران وعراق و یمن باقى خواهد ماند . اینکه مى گویند سر مار تروریسم در تهران است ، اشاره به این واقعیت تاریخى و نقش جمهورى اسلامى در پر وبال دادن به ترور طى چهار دهه گذشته دارد . تروریسم و عملکرد سبعانه آن در به نابودى کشاندن انسانیت و مدنیت زندگى صدها ملیون انسان بیگناه ، کرد وغیر کرد ندارد . این پدیده دهشتناک ابزار دست دولتها براى پیشبرد سیاستهاى کثیف سرمایه دارى در سطح جهانى و نگهداشتن بساط حاکمیت رژیمهاى سرکوبگر و دیکتاتور در منطقه خاورمیانه است .
درکردستان ایران هم دفاع از ارتجاع اسلامى با دیوار کرد وغیر کرد از هم جدا نمى شود . در اینجا هم منافع مادى و طبقاتى و جنبش هاى مختلف صف مردم مبارز را از وابستگان کردستانى جمهورى اسلامى جدا مى کند . جیره خواران جمهورى اسلامى در کردستان بنا به همین منافع مادى و طبقاتى نزدیک به چهل سال است به سرکوب و ترور مردم درکردستان مشغولند . در نتیجه حساب جیره خواران و سرکوبگران و تروریستهاى کردستانى شریک جمهورى اسلامى از حساب مردم مبارز و متنفر از جمهورى اسلامى جداست .
وخلاصه درکردستان هم مبارزه با جانوران سلفى و دفع تهدید آنها روى سر جامعه و زندگى مردم ، کار مردم آزادیخواه و کمونیستهاست . باید علیه آنها متشکل و مسلح شد . گرچه روشنگرى و افشاى ماهییت ارتجاعیشان همیشه موضوعیت دارد ، اما پس نشاندن و لگام زدنشان تنها با تبلیغ و ترویج میسر نمى شود . کار مبارزه با اینها امروز دیگر از این مرحله گذشته است . درست مثل جمهورى اسلامى باید با قدرت متشکل و مسلح مردم آزادیخواه سرنگونشان کرد . هرچند مبارزه با اینها از مبارزه با جمهورى اسلامى جدا نیست ، با اینحال حنثى کردن مزاحمتهاى امروزشان بر سر راه فعالین و مخالفین جمهورى اسلامى در حال حاضر به یک ضرورت تبدیل شده است .
همایون گدازگر
١٩ یونى ٢٠١٧