پایان کابوس داعش در موصل و ادامه جنگ قدرت در خاورمیانه! جمال کمانگر

مقالات

بیشک شکست داعش در موصل و رقه و سایر نقاط جهان به نفع مردم محلی و در مقیاس جهانی به نفع انسانیت است. سرنگون کردن داعش به عنوان یک “دولت “که از مردم مالیات میگرفت ، داد و ستد تجاری با همسایگانش راه انداخته بود. نفت استخراج و به فروش میرساند. دادگاه و وزارتخانه و زندان داشت، موجودیت زنان را به تباهی کشانده بود و بازار فروش برده جنسی راه انداخته بود، باید به فال نیک گرفت. ساقط کردن یک جریان فوق ارتجاعی از “دولت داری” و منزوی کردن آنها در هر سطحی توسط همان قدرتها و دولتهای ارتجاعی که در ایجاد و ادامه کاریش مستقیم و غیر مستقیم نقش داشتند، با مخالفت ما روبرو نبود و نخواهد بود. این موضع درست ما به معنی تائید و چراغ سبز نشان دادن به نابودی زیر ساختها وبمباران مناطق مسکونی و کشتار مردم بیدفاع توسط ائتلاف به رهبری آمریکا و دیگر قدرتها و دولتهای ارتجاعی نبود و نیست.

عروج هیولای داعش در عراق و سوریه و سایر نقاط جهان رعد و برق در آسمان بی ابر نبوده است. اگر تاریخ صد ساله بعد از انقلاب اکتبر در جهان را نگاه کنیم با فکت میتوان نشان داد که عروج اسلام سیاسی تماما نتیجه ضدیت دول امپریالیستی با هر نوع ایده برابری طلبانه و سوسیالیستی در خاورمیانه بوده است. “کمربند سبز” در مقابل نفوذ کمونیسم آن دوره که در رقابتهای امپریالیستی بین شوروی سابق و غرب به سرکردگی آمریکا معنا پیدا میکرد. زمینه به قدرت رسیدن پدر داعش کنونی یعنی رژیم اسلامی ایران را با شکست انقلاب ۵۷ مهیا کردند. تجهیز و آموزش مرتجعین اسلامی تحت نام مجاهدین افغان پرده دیگری از تاریخ پیدایش جهادیسم و اسلام سیاسی در جهان کنونی ماست. بعد از سرکار آوردن خمینی رقابت کشورهای عربی به رهبری عربستان سعودی و رجز خوانی های خمینی به جنگ هشت ساله ایران-عراق منجر شد که آثار و پیامدهای آن هنوز بر منطقه خاورمیانه سنگینی میکند. رقابت عربستان سعودی و جمهوری اسلامی بر سر منطقه نفوذ در خاورمیانه منجر به گسترش فرقه گرایی مذهبی و قومی شده است. بر اساس گزارش سازمانهای امنیتی غرب، عربستان سعودی بعد از سر کار آمدن رژیم اسلامی بالغ بر ۸۰ میلیارد یورو خرج تفکرو توسعه “وهابیسم” در مقابل “شیعه گری” و “صدور انقلاب اسلامی “رژیم ایران  کرده است. حول  بلوک بندی های جهانی،  این دو رژیم مرتجع اسلامی برای تامین منافع سیاسی و هژمونیک به رقابت باهم می پردازند.

اشغال عراق توسط بوش-بلر در سال ۲۰۰۳ و نابودی تمام زیرساختهای سیاسی-اقتصادی و مدنی منجلابی به وجود آورد که انواع دارو دسته های باند سیاهی و فرقه ای  نشو و نما پیدا کرده اند. به کمک پول و میدیای نوکر بر گردن مردم منطقه طوق بردگی مذهبی و فرقه ای و قومی انداختند. دیگر هم سرنوشتی جای خود را به برتری قومی و مذهبی این گروه بر آن گروه دیگر داده است. شکست اعتراضات انقلابی مردم در مصر و تونس و سایر کشورها جای خود را به سرخوردگی و بی آیندگی در میان توده وسیع مردمی داد که به امید بهبود شرایط زندگیشان پا به میدان مبارزه گذاشته بودند. در غیاب یک آلترناتیو معتبر و قابل اتکا کمونیستی و چپ، جنبش اسلام سیاسی این خلاء را پر کرده و فجایع کنونی ارمغان آنها برای مردم خاورمیانه بود.

بحران سوریه به علت موقعیت ژئوپولتیک اش در خاورمیانه که بر سر راه انتقال منابع انرژی به اروپا قراردارد به میدان تاخت و تاز قدرتهای بزرگ جهانی و منطقه ای تبدیل شده است. و تقریبا با خاک یکسان شده است. میلیونها نفر آواره و صدها هزار نفر جان خود را از دست داده اند.

سئوال اساسی این است که چه کسی قرار است جای داعش را بگیرد؟  ظاهرأ ائتلافی که پیروز شده است دست بالا را دارد و قرار است این خلاء را پر کند. اما نه ائتلاف به رهبری روسیه که شامل جمهوری اسلامی،حزب الله ،حشد شعبی،بشار اسد و نه ائتلاف حول آمریکا و عربستان، ترکیه و قبایل سنی مذهب مشروعیت دارند. این نیروها نه به عنوان راه حل، بلکه بخشی از مشکل فرقه گرایی در منطقه هستند و باید کنار گذاشته شوند. سرنوشت عراق و سوریه تماما به هم مربوط شده است. بحران خاورمیانه کلاف سردرگمی است که با شکست داعش اختلافات بین بازیگران منطقه ای و جهانی برای کنترل منطقه نفوذ سر باز خواهد کرد و به نظر میرسد اراده ای برای خاتمه دادن به آن وجود ندارد و ممکن است جنگهای ویرانگر دیگری در کمین مردم منطقه باشد.این مخاطره جدی است که زندگی مردم را تهدید میکند.

فوری ترین خواسته مردم و فعالین محلی در عراق و سوریه میتواند این باشد، جنگهای قومی و مذهبی ویرانگر باید متوقف شود و  به سرعت برای میلیونها آواره ای که خانه و کاشانه شان را از دست داده اند سر پناه مناسب و تامین مایحتاج زندگی و فراهم کردن شرایط انسانی برای عبور از این وضعیت اسفناک تامین شود. انتظار از مردم مستاصل ، گرسنه، بیکار و جنگ زده که سرنوشتشان را بدست بگیرند فعلا دور از واقعیت است.