جامعه ی کارگری ایران جامعه ای بسیار معترض و رادیکال شده است اما متشکل و یکپارچه نیست فقط در چند نقطه از کشور تشکلات آزاد و مستقل وجود دارد مانند سندیکای کارگران واحد اتوبوسرانی تهران و سندیکای نیشکر هفت تپه که چراغ راه و امیدبخش مبارزات کارگری ایران بوده و هستند اینکه فعالین سندیکایی از بدو تأسیس این دو تشکل چه مصائبی را تحمل کردند و چه رنج ها بر آنها و خانواده شان تحمیل شد اما استقامت کردند تا سندیکا ایستاده بماند بر هیچکس پوشیده نیست، ولی امروز خطری بس بزرگتر این دو تشکل آزاد را تهدید میکند که هر فعال کارگری در هر کجای دنیا که باشد اگر در مقابل آن سکوت کند در حق خود و جنبش کارگری جفا کرده ست، خطر سندیکا سازی دولتی موضوعی که امروز سندیکای آزاد و مستقل واحد اتوبوسرانی تهران را تهدید می کند و در هفت تپه نیز زمزمه های آن بگوش میرسد، اگر تاریخ مبارزه ی جمهوری اسلامی با تشکلات آزاد کارگری در این ۴۰ سال را مرور کنیم خواهیم دید علاوه بر زندان و شکنجه و سرکوب فعالین کارگری، دو بار هم جهت موازی کاری با تشکلات مستقل کارگری، دولت اقدام به تاسیس شورای اسلامی کار (شورای دولتی) کرده ست، یکبار اول انقلاب در برابر شوراهای مستقل کارگری آن زمان، شورای اسلامی را راه اندازی کردند که عملا نقش سرکوبگر را داشتند تا یک شورای کارگری، بار دوم در دولت اصلاحات بود که اینبار شوراهای اسلامی کار را به عنوان یک قانون در مجلس تصویب کرده و جوامع کارگری را مکلف به برگزاری انتخابات آن نمودند.
امروز مرتبه ی سومی از موازی کاری دولت در راه است اول در زمین وزارت کار گام برداریم، دولت میبیند که زندان و تهدید و اخراج فعالین کارگری دیگر اثر ندارد از طرفی شوراهای اسلامی کار هم در مقابل تشکلات ریشه دار مستقل کارگری از همان ابتدا هرگز در جامعه ی کارگری نه پایگاه قوی داشته است نه پایداری، پس «چه باید کرد»؟ وزارت کار دربرابر مبارزات روز افزون کارگران و فشارهای داخلی و خارجی به این نتیجه رسیده است که بهترین راه تصرف سندیکاها و تشکلات مستقل کارگری و نفوذ در آنهاست تا از این طریق جریان رادیکالی و ضد سرمایه داری آن ها را به نفع دولت و نظام سرمایه داری و کارفرما برگرداند، بنابراین ابتدا باید دست کسانی مانند رضا شهابی، حسن سعیدی، رضوی و فریدنی و ابراهیم مددی و… که هرگز حاضر نشدند استقلال فردی خویش سپس استقلال سندیکا را با وجود زندان و اخراج بفروشند را کوتاه کند، پس توسط آدم هایی از خود سندیکا که برعکس فعالین یاد شده سالهاست استقلال فردی خود را از دست داده اند و هیچگونه فعالیتی در سندیکا جز خرابکاری نداشتند و با شورای اسلامی کار همکار بودند را تشویق میکند تا برای انتخاب اعضای جدید هئت مدیره سندیکا مجمع عمومی برگزار کنند از سوی دیگر متأسفانه یکی دونفر از فعالین کارگری قدیمی کشور دانسته یا نادانسته در حمایت از این انتخابات دولتی مطلب نوشته اند.
حال به زمین خودمان برگردیم در مقابل این حربهی وزارت کار و آدم های خود فروخته که نقاب سندیکا بر چهره زده اند « چه باید کرد»؟
جامعه ی کارگری نیاز به تشکلات کاملا آزاد و مستقل دارد تا این تشکل در سایه آزادی و استقلال خودش بطور صد در صدی در اختیار جامعه کارگری و مطالبات و مبارزات کارگری باشد هر جامعه ی کارگری حق دارد خودش انتخاب کند چه نوع تشکل مستقلی داشته باشد، حال سندیکایی داریم کاملا مستقل و جامعه ی کارگری خواستار برگزاری یک مجمع عمومی ست تا از این طریق با انتخاب افراد جدید در هیئت مدیره سندیکا روح تازه ای در آن دمیده شود، طبق اساسنامه سندیکا اعضای هیئت مدیره موظف به برگزاری مجمع هستند و ایشان باید متولی امر باشند اما در سالهای گذشته وزرات کار به کمک نهادهای امنیتی بارها جلوی برگزاری انتخابات سندیکا واحد را گرفته است و حتی اعضای خوش نام سندیکا را به زندان نیز افکنده است ولی امروز نهایت همکاری را با کسانی میکند که دیگر مستقل نیستند و در خدمت کارفرما هستند از طرفی افراد مستقل و خوش نام سندیکا این انتخابات را قبول ندارند و آنرا تحریم میکنند و می گویند این انتخابات نه آزاد است نه مستقل نه کارگری…. «چه باید کرد»؟
دوستان، یاران و همکاران عزیزم در شرکت واحد اتوبوسرانی تهران، عقل ناقص من میگوید برای اینکه راه را گم نکنیم به استقلال فردی افرادی که امروز متولی برگزاری مجمع عمومی هستند نگاه کنید کسانی که وابسته هستند و استقلال فردی شان را از دست داده اند نمی توانند یک تشکل مستقل و آزاد را هدایت کنند، در مقابل این افراد به رضا شهابی نگاه کنید که در او همه چیز هست بجز دروغ و ریا، در او هیچ چیز نیست بجز فروتنی و گذشت اگر میخواهید سندیکایی همچنان مستقل و استوار داشته باشید رضا شهابی و تاریخش را آیینه و چراغ راه تان قرار دهید.
به امید پیروزی مبارزات کارگری، شاد باشید
اسماعیل بخشی