زندان و بازداشت تعداد قبل توجهی از فعالین جنبش کارگری و معلمان و دیگر عرصه های مبارزات اجتماعی از جمله اسماعیل بخشی، سپیده قلیان، پروین محمدی، جعفر عظیم زاده، امیر امیرقلی، ساناز الهیاری، امیر حسین محمدی فرد، بهنام ابراهیم زاده،اقبال شعبانی، اسماعیل عبدی و محمود بهشتی لنگرودی،محمد حبیبی،سعید شیرزاد ….. و همه زندانیان سیاسی بدون هیچ دلیلی و فقط با اتکا به زورگویی جمهوری اسلامی ادامه دارد. علاوه برشکنجه و اذیت و آزار همیشگی، اکنون ترفند بیخبر نگه داشتن خانواده و بستگان و افکار عمومی از شرایطی که دستگیرشدگان اخیر در آن بسر میبرند، نوعی از شکنجه جمعی زندانی و خانواده و بستگان و همکاران و همه انسانهای سمپات آنها است. تحرک اعتراضی خانواده و بستگان اسماعیل بخشی و سپیده قلیان با بیشترین اذیت و آزار از جانب جمهوری اسلامی روبرو شده است. بخش دیگری از اقدام ضد انسانی علیه تعدادی از این مبارزان حق طلب و معترض، تلاش سرکوبگران مستاصل برای اجرای مجدد سناریوی “اعتراف گیری” است. خبرها حاکی است بار دیگر اسماعیل بخشی و سپیده قلیان برای چنین صحنه سازی از قبل افشا شده تحت فشار هستند. چندی قبل پخش به اصطلاح فیلم “اعتراف” سپیده قلیان و اسماعیل بخشی موجب رسوایی هر چه بیشتر جمهوری اسلامی و اتفاقا افزایش احترام و اعتبار این دو انسان مبارز شد. همانوقت نوشتم. “اهداف جمهوری اسلامی از “طراحی سوخته” در همان نطفه شکست خورد. این را قبل از هرچیز عکس العمل شایسته و حق شناسانه و مبارزه جویانه بخشهای مختلف و معترض جامعه به جمهوری اسلامی نشان داد. تعدادی از کارگران هفت تپه با پخش “نامستند صدا و سیما” ، اعلام کردند “محبت ما به شکنجه شدگان بیشتر شد. ما به این عزیزان شکنجه شده میگوییم شرمنده شدیم که به خاطر ما آزار و اذیت دیدید. بیشتر ازقبل برای ما عزیز شدید”. در فردای پخش این به اصطلاح مستند، بازنشستگان در تظاهرات خود با صدای رسا اعلام کردند، “شکنجه، مستند، دیگر اثرندارد” همین دو مورد، این احساس از میان کارگران هفت تپه و این شعار تظاهراتی، حرف دل همه انسانها و احزاب و سازمانها و نهادهایی است از داخل و خارج کشور که در همین یک هفته و در ابعاد گسترده حق شناسی و محبت خود را در قبال اسماعیل بخشی، سپیده قلیان، علی نجاتی، بازداشت شدگان نشریه گام با ابتکارات مختلف اعلام کردند. جمهوری اسلامی فهمیده است با بساط “اعتراف گیری” جامعه مرعوب نمیشود، اما هنوز به خیال خامشان برای این جا باز کرده بودند، خدشه ای به اعتبار عزیزان زیر شکنجه و فشار قرار گرفته وارد کنند. در این مورد هم تیرشان به سنگ خورد، ترفندشان به ضد خود جمهوری اسلامی تمام شد. این طرح سوخته به رسوایی و نفرت عمیقتر و گسترده تر از کل جمهوری اسلامی و به اعتبار و احترام بسیار بالای اسماعیل بخشی و سپیده قلیان و علی نجاتی و نشریه گام و جنبش کارگری و کمونیستها تبدیل شد. سردمداران مستاصل جمهوری اسلامی هنوز عمق و گستره تناسب قوای تغییریافته بر علیه نظامشان را یا متوجه نیستند و یا با جهالت نمیخواهند متوجه شوند. اینها باید بفهمند ورق برگشته است. هیچ چیز این دوران با دهه اول عمر جمهوری اسلامی و سالهای قلدری ۶۰ تا ۶۷ و دوران قتل عام جمعی و ارعاب و سرکوب وسیع وکارکرد “اعتراف گیری” آن دوران مشابهت ندارد. از دی ماه ۹۶ تاکنون، با وجود سرکوب و دستگیری وسیع و زندان، جنبش اعتصابی و اعتراضی کارگران و مردم حق طلب با قوت قلب بیشتر ادامه پیدا کرده است. زندان و بازداشت برای کارگران مبارز و همه مبارزین سیاسی و اجتماعی احترام و اعتبار بسیار بیشتر از گذشته آورده است…..علاوه بر فاکتور تغییر تناسب قوا، پاسخ درخشان جامعه در مقابل سناریوی مضحک “طراحی سوخته” مدیون بالارفتن خودآگاهی انسانی و انقلابی در فضای سیاسی جامعه و در میان جنبش کارگری و جنبشهای رادیکال و نیروهای مسئول، آگاه و سوسیالیستها و کمونیستها است. آن دوره سپری شده که جمهوری اسلامی بتواند عزیزان شکنجه شده و با مرگ مواجهه شده را با صفت تحقیر شده “تواب و مقصر” به جامعه معرفی کند و به چهره آنها خدشه ای وارد کند. خود آگاهی مبارزاتی و عمومی جامعه به جایی رسیده که جایگاه متفاوت “جانی و قربانی” را تشخیص دهد. این هم خود مدیون تلاش سیاسی و مبارزاتی آگاهگرانه ایست که از همان دوران سیاه “اعتراف گیری” سال ۶۰ جنبش ما و کمونیستها در صف مقدم آن بودند. ناگفته نماند در نمایش اخیر “طراحی سوخته” برخلاف تبلیغاتی که جمهوری اسلامی دامن میزند، اعتراف به معنای اعلام پشیمانی از اهداف و اعمال و کردار گذشته و تاکنونی در صحبتهای اسماعیل بخشی و سپیده قلیان و علی نجاتی و دیگر صحبت کنندگان زیر فشار در این سریال وجود ندارد”. لذا باید دقت کرد اعترافی وجود نداشت. این بار با توجه به تجربه و آگاهی عمومی به دست آمده از هم اکنون باید اعلام کرد، سناریوی زیر شکنجه به دست آمده “اعتراف گیری” رسواتر از گذشته و باز هم سوخته است. جمهوری اسلامی باید بداند این بار هم پاسخ آگاهانه و شایسته از جامعه خواهد گرفت و رسواترخواهد شد.
اما مساله مهم دیگر اینست، ادامه بازداشت و شکنجه و اذیت و آزار گروگانهای جنبش کارگری و جنبش آزادیخواهانه و خانواده آنها را توسط جمهوری اسلامی نباید تحمل کرد. راه موثر مقابله با این وضعیت و رها کردن آنها از دست جمهوری اسلامی مثل همیشه ابتکارات مبارزاتی و متحدانه و سازمانیافته در داخل و خارج کشور است. کاهش اقدامات مبارزاتی در یکی دو هفته اخیرتناسبی با افزایش فشارها و سرکوبگری جمهوری اسلامی علیه فعالین جنبش کارگری ندارد. انتظار این بود، در حمایت از اعتراض خانواده و بستگان اسماعیل بخشی و سپیده قلیان، مردم مبارز شوش و همه کارگران نیشکر هفته تپه ، تجارب درخشان ماههای اخیر خود را بکار گیرند و به میدان بیایند. انتظار اینست نهادها و تشکلهای موجود کارگری و فعالین کارگری در رشته های مختلف و در سراسر کشور با اقدامات مبارزاتی مناسب خواستار آزادی فوری دستگیر شدگان اخیر شده و از هم اکنون سناریوی رسوا شده “اعتراف گیری” را سوخته اعلام کنند. به علاوه در سطح بین المللی و در خارج کشور همه نهادها و تشکلهای موجود و احزاب و جریانات چپ و کمونیست با اقدامات مبارزاتی متنوعتر و قاطعتر لازمست به میدان آییم و موجب فشار موثرتری برای آزادی فوری همه دستگیر شدگان اخیر شویم.