انتصاب ابراهیم رییسی بر کرسی صدارت قوه قضاییه جمهوری اسلامی به دلایل عدیده ای قابل پیشبینی بود. به چند دلیل بارز آن اشاره میکنم. ابتدا باید تنگ شدن دایره یاران خامنه ای و افراد قابل اعتماد جهت حفظ نظام در شرایط بحرانی را مد نظر داشت، که از انتصابات تعداد معدودی چهره مشخص در مناسب مختلف و بصورت دوره ای و تکراری بخوبی میتوان دریافت که بحران در صدر حاکمیت سردمداران جمهوری اسلامی چنان شدت یافته که عملا از ورود لایه های دیگر حکومتی در مناسب اصلی از طرف خامنه ای، به علت عدم اطمینان حتی از خودیهایشان که از شاخصه های تمامی دیکتاتور های تاریخ است، اینجا هم دیده میشود.
روش انتصابات خامنه ای در مود مناسبی که مستقیما از طرف وی انتصاب میگردد معمولا دو دوره پنج ساله است که در چند ساله گذشته چندین مرتبه این رویه شکسته شده از عزل و نصب های متعدد د ریاست سازمان تلویزیون ایران بعنوان بزرگترین بازوی تبلیغی نظام تا تمدید زمان فرماندهی جعفری بر سپاه پاسداران برای مدت بیشتر از زمان معمول این رویه تغییر یافته است.
با مرگ شاهرودی که انتصاب او با آن وضعیت عدم سلامت جسمانی وبعد از افتضاح و ناقص ماندن پرسه درمان وی در آلمان بعنوان رییس مجمع تشخیص مصلحت که خود نشان دیگری از نبود یاران قابل وثوق ازجانب خامنه ای بود. جایگزینی صادق لاریجانی بعنوان رییس تشخیص که اتفاقا مقارن با پایان دوره دوم ریاست وی بر قوه قضاییه بود، خامنه ای گزینه رئیسی را برای این پست مناسب دید. نه بدان دلیل که در این رژیم انسانهای جانی و فاسد کم است بلکه از این روی که قوه قضاییه اتفاقا محل تولید انسانهای وحشی و جانی زیادی نظیر لاجوردی و اژه ای و خلخالی و مرتضوی بوده است. به همین دلیل ابراهیم رییسی بهترین نیروی گوش به فرمان و اتفاقا آشنا با ساختار قوه بود که از طرف خامنه ای میتوانست منتسب گردد.
اما وجه دیگری که بسیار حائز دقت است از منظر خامنه ای و سپاه پاسداران تداوم نظام پس از خامنه ای است. ابراهیم رییسی ظاهرا از چند سال پیش بعنوان یک مهره در این پروسه در نظر گرفته شده، تا در زمان موعود نقش خودش را ایفا کند. نزدیکی رییسی با یکی از پرنفوذترین و شاید تنها آخوند سیاسی که در بعضی از موارد به موازات خامنه ای ابراز وجود میکند، یعنی علم الهدی و همچنین دست انداختن بر بزرگترین بنگاه پولی ایران یعنی تولیت استان قدس ؛ و تلاش در جهت قالب نمودن وی بعنوان رییس جمهور که ناکام ماند ؛ نشان از یک برنامه ریزی فکر شده دارد که حرکتهای اخیر و انتصاب وی بعنوان رییس قوه قضاییه و همچنین انتخاب وی تنها دو روز بعد از این انتصاب بعنوان نایب رییس بر شورای خبرگان رهبری که وظیفه آن انتخاب رهبر آینده است، در حالی که جنتی بعنوان رییس فعلی مجلس خبرگان دچارکهولت سن مشهود و ضعف بدنی می باشد و عملا در سیستم داخلی قوه قضاییه و سپاه پاسداران و مجلس خبرگان در یک راستا و اصطلاحا یکدست شده اند و کمی از نفوذ خانواده لاریجانی با در حاشیه رفتن مجلس شورای اسلامی و مجلس تشخیص مصلحت کاسته شده است. البته نباید فراموش کرد که در تاریخ جمهوری اسلامی بجز خود خامنه ای در داخل سیستم حکومتی هیچکدام از روسای جمهوری اصطلاحا عاقبت بخیر نشدن و حذف فیزکی گردیده یا خائن و یا ساده لوح و یا منافق وهتاک خوانده شده اند.در بعد دیگر قوه قضاییه از اغاز جمهوری اسلامی همیشه سیستم سرکوب و سانسور و ایجاد بهانه ای جهت حذف هرگونه صدای مخالف بوده و همانگونه که در بالا اشاره کردم محیطی جهت رشد هیولاهایی خون ریز و سفاکی بوده که هر کدام روی هیتلر را سفید نموده اند . قطعا در نظام جمهوری اسلامی ریاست این قوه برازنده یکی از قصابان ۶۷ می باشد و چقدر این ردا مناسب این قامت رئیسی است!
مساله اینست عزل و نصب های درون جمهوری اسلامی در خدمت تحکیم این نظم سفاک برای مقابله با مردم تشنه آزادی است. سرنگونی جمهوری اسلامی و جاروکردن همه دم و دستگاه و تاروپود این نظام تنها راه نجات مردم ایران است.