قتل میترا استاد توسط شاخ شمشاد اصلاح طلبان علی نجفی، بار دیگر روی موقعیت زن در اسلام و جامعه اسلام زده نور انداخت. ما از جزئیات این قتل و مسائل حول و حوش آن خبر نداریم، اما اینها تعیین کننده نیستند. مهم اینست که این قتل معین نوری هرچند کم روی تاریکخانه اسلامی و مناسبات اوباشان حکومتی می اندازد.
میترا شاید خودش رژیمی بوده، شاید آپورتونیستی بوده که از امکانات حکومتی بهره میبرده، شاید کارچاق کن اقتصادی جناب شهردار و یا کمپینر مضحکه های انتخاباتی و یا صاف و ساده یکی از آنها بوده است. همه اینها میتواند بدرجات مختلف واقعی باشد اما هیچکدام قتل وی را توجیه نمیکند.
مسئله اصلی و مرکزی این نیست که میترا چقدر با نجفی ها هم مسلک و هم کاسه بوده، بلکه اینست که حتی در چنین موقعیت فرضی، زن در اسلام برده است، در رده احشام است، قانون و عرف اسلامی همیشه زن را مقصر میداند و از قاتل با احترام استقبال میکند. این مستقل از میترا و پرونده اش شامل نصف جامعه میشود. یعنی حتی اگر زنی بورژوا و حکومتی یا نزدیک به حکومت هم باشی، از نظر قانون موقعیت ناامنی در قیاس با مرد داری. وضعیت زنان طبقات کارگر و محروم که جای خود دارد.
نکته دیگر اینست که اصلاح طلبان و اعتدالیون و پلیس و خبرنگار و غیره بطور عجیب و وقیحی طرفدار قاتل اند. حتی رعایت حفظ ظاهر را هم نمیکنند. چرا؟ چون هر درجه کوتاه آمدن در مقابل قاتل و حق دادن به مقتول، نه تنها اصلاح طلبان و حکومتی ها را دچار مشکل میکند بلکه بدتر زبان جامعه و محرومان را بیش از پیش به روی آنها باز میکند. حق زن بطور کلی باید منکوب شود، این نباید برو برگرد داشته باشد. اما میشود “زرنگ” ها از رانت استفاده کنند و تابع تئوری “گلیم خودت را از آب بیرون بکش”، باشند. اما زن در جامعه اسلامی حق ندارد زبانش دراز شود.
بی بی سی، بهنود، مهرانگیز کار، زیبا کلام، رئیس آگاهی و طیف چاقوکشان حکومتی همه و هر کدام بنوعی برای قاتل چتر حمایتی پهن کردند. یکبار دیگر بورژوازی و تفکر گندیده اسلامی و اسلام زده نشان داد که مردسالاری و تبعیض بر زنان جزو ژنتیک آنهاست و وقت خودش دست مفتی های عربستان، که زن را در رده شتر و حیوان قلمداد کردند، از پشت می بندند.
میترا قطعا مانند زنانی که هر روز در جامعه مبارزه میکنند و کوتاه نمی آیند، نبود. میترا از جنس زحمتکشان نبود و بعنوان یک بورژوا حتی حاضر نبود پنج دقیقه راجع به زندگی واقعی دهها میلیون زن فکر کند. اما یک نکته روشن است و آن اینست که او حتی بعنوان یک زن بورژوا در این نظام ناامن است. اگر زنان هر روز در خانه و خیابان و کارخانه قربانی میشوند، حکمتش را باید در مناسبات اجتماعی و اقتصادی همین نظام جستجو کرد.
کمونیست ها در برخورد به این واقعه و تراژدی های مشابه، بر نفی جنایت و نفی قوانین و نفی نظامی که زن ستیزی و تبعیض یک رکن اساسی آنست، تاکید دارند.
و بالاخره، حکومت اسلامی حکومت نجفی ها و قاتلین حرفه ای است. قتل و آدمکشی در قاموس اینان نشان شهامت، مردانگی، سابقه سازش ناپذیری و خودی بودن است. زنان برای آزادی باید حکومت ضد زن را دفن کنند و کل مناسبات مبتنی بر تبعیض و نابرابری را ور اندازند.