شایعاتی در فضا می چرخد. دنیای سیاست بعضا که دنیای عجیبی است! جریان چپ خلقی و در میان آنها عده ای که اصل و نسب شان به توده ای ها و اکثریتی ها می رسد فضا را آلوده می کنند. فضا را برای فعالیت فعالین کارگری، رادیکال و آزادیخواه سخت و مشکل می سازند. این جریانات طی بهانه یا توجیه مخالفت با مقوله شورا به طرفداران شورا و جنبش شورایی که پس از سرکوب دهه شصت، از سال پیش مجددا در جنبش کارگری بجلوی صحنه آمده است، حمله می کنند. تحت بهانه دفاع از سندیکا فضا را بشدت برای فعالین جنبش شورایی سخت و حتی “امنیتی” کرده اند. بدرست شورا را با جنبش خود بیگانه می دانند. بنابراین به جنگ علیه جنبشی که برای ایجاد شورا بپا خاسته و تلاش می کند، بلند شده اند. شمشیر از رو بسته اند. قادر نیستند شورا را در عرصه تئوریک، سیاسی و تحلیلی رد کنند و کارگران را قانع کنند که “شورا انحرافی است و سندیکا بهترین و مناسب ترین تشکل برای جنبش کارگری است؛” لذا به شنیع ترین شیوه ها روی آور می شوند؛ فضا را برای فعالین جنبش شورایی “امنیتی” می کنند. از یک سو سرکوب کارگران و فعالین رادیکال را بپای فعالین این جنبش می نویسند و از سوی دیگر با “حکمتی” خواندن این جریان آنها را به طعمه سرکوب جمهوری اسلامی بدل می کنند.
بدنبال دستگیری اسماعیل بخشی و سپیده قلیان عملا کوشیدند که اعتصاب هفت تپه را بشکنند؛ علیرغم آنکه هنوز صد ها کارگر هفت تپه برای آزادی اسماعیل و سپیده و دیگر فعالین به اسارت درآمده از جمله هیات تحریریه نشریه گام که از اعتصاب کارگران هفت تپه دفاع کرده اند، مبارزه می کنند و بر خواست بحق خود ایجاد شوراها پای می فشارند، این جریان در محافل چو انداخته است که اسماعیل بخشی، این فعالین دستگیرشده و خواست شورا موجب “شکست مبارزات هفته تپه شده است.” با خصومت و غضب خاصی این فعالین را درست در شرایطی که رژیم اسلامی قصد طولانی کردن دوران اسارت آنها را دارد؛ در شرایطی که بشدت زیر فشار اند تا به اتهاماتی واهی اعتراف کنند؛ در حالی که در شرایطی سخت و مشقت بار قرار دارند و رژیم می کوشد اراده و مقاومت آنها را بشکند؛ شایعه می کنند که اینها وابسته به کمونیستها و “حکمت” هستند.
این بار اول نیست که بخشی از کسانی که خود را چپ می نامند به طرق مختلف به پروژه های سرکوب جمهوری اسلامی مدد می رسانند. بعضی از ریش سفیدان این جنبش نمی خواهند رژیم اسلامی سرنگون شود و یک نظام آزاد و برابر و مرفه جانشین آن شود. اینها تمام کب کبه و دب دبۀ خود را از شرایط سرکوب و سانسور می گیرند. در شرایط سرکوب و سانسور که فعالین رادیکال نمی توانند علنا و باسم خود سخن بگویند، اینها باسم “استاد” و “دکتر” و “فیلسوف” و “اقتصاد دان” برای خود دکان باز کرده اند. اینها از سرکوب نان می خورند و شهرت بدست می آورند. آنها بعنوان “اپوزیسیون قانونی” رژیم اسلامی مقام و منزلتی بویژه در میان نسل جوان یافته اند و مبارزات رادیکال را تهدیدی برای موقعیت خود می بینند.
بحث شورا یا سندیکا بحثی قدیمی در میان جنبش کارگری و جنبش کمونیستی است. در شرایط انقلابی، در شوروی ۱۹۱۷، در ایتالیا در دهه بیست میلادی و در پرتقال در سالهای ۷۰ جنبش شورایی در میان طبقه کارگر سر برآورد، در هر سه مورد بدنبال سرکوب انقلاب و جنبش انقلابی، جنبش شورایی نیز سرکوب شد. در انقلاب ۵۷ طبقه کارگر در ایران بشکل گسترده ای به شورا روی آور شد. در بسیاری از محیط های تولیدی شورا ساخته شد؛ مجامع عمومی تشکیل می شد؛ همراه با سرکوب خونین ۳۰ خرداد ۶۰ جنبش شورایی سرکوب شد و فعالین آن دستگیر، شکنجه و اعدام شدند.
بدنبال خیزش توده ای یکسال و نیم پیش بار دیگر جنبش شورایی به میدان آمد. فعال ترین سخنگوی آن اسماعیل بخشی از رهبران نیشکر هفت تپه است. او خواست اداره شورایی را برای طبقه کارگر و کل جامعه مطرح کرد. بیش از یکماه طول کشید تا جمهوری اسلامی موفق شد نیروی خود را جمع کند و به مبارزه کارگران هفت تپه یورش آورد. تعدادی از نمایندگان کارگران دستگیر شدند. برخی را مرعوب و سپس آزاد کرد. اما اسماعیل بخشی را تحت شدیدتری شکنجه ها قرار داد. بعد از آن علی نجاتی نماینده بازنشسته هفت تپه را نیز دستگیر نمود. سپیده قلیان یک فعال جوان آزادیخواه است که از مبارزات کارگران هفت تپه دفاع می کرد، او هم دستگیر شد. پس از اعتراضات وسیع در جامعه مجبور شد که اسماعیل و سپیده را با قید وثیقه آزاد کند. اما مدتی بعد مجددا هر دوی آنها را بازداشت نمود. همچنین هیات تحریریه نشریه گام، عسل محمدی، امیر حسین محمدی فر، امیر امیر قلی و ساناز الهیاری که جرمشان دفاع از مبارزات هفت تپه بود بازداشت شدند.اکنون بیش از چهار ماه است که این فعالین در زندان، در شرایط بلاتکلیف و زیر فشارهای طاقت فرسا قرار دارند. رژیم دارد برای آنها پرونده سازی می کند؛ میخواهد آنها را با جرم “امنیتی” و همکاری با احزاب کمونیستی در خارج کشور محاکمه کند.
و در این فضا است که ما شاهد فضا سازی های چپ خلقی هستیم. این فضا سازی ها عملا درون جنبش آزادیخواهانه و رادیکال تفرقه انداخته است؛ فضا را آلوده کرده است. و ما با یک صدای رسا و همگانی در اعتراض به بازداشت این فعالین روبرو نیستیم. باید بر این تفرقه فائق آمد. باید با این فضا سازی ها قاطعانه مقابله کرد. باید با آنهایی که از روی ناآگاهی، غفلت و سکتاریسم به این دام افتاده اند بحث کرد و آنهایی را که ریگی به کفش دارند، افشاء نمود. بحث درباره شورا یا سندیکا را نیز باید در یک فضای سالم سیاسی به پیش برد. بهبود شرایط و زندگی طبقۀ کارگر و انسان های زحمتکش خواست پایه ای تمام جنبش چپ است. قطعا بر سر چگونگی پیشبرد این مبارزه اختلاف نظر وجود دارد. اختلاف نظر یک امر طبیعی است. نمی توان با کسانی که ماموراند و یا ریگی به کفش دارند بحث کرد؛ اما قطعا می توان با فعالینی که صرفا بعلت اختلاف نظر سیاسی – تئوریک به موضع خصمانه افتاده اند منطقی به بحث نشست.
مبارزه جمعی و سازمانیافته برای آزادی کلیه زندانیان سیاسی یکی از وظایف اصلی ماست. باید در گوشه و کنار جامعه مبارزه را سازمان دهیم، در کارخانه ها، دانشگاه ها و مدارس یک مبارزه متشکل با خواست آزادی کلیه زندانیان سیاسی را به پیش بریم. “زندانی سیاسی آزاد باید گردد!” “کارگر زندانی آزاد باید گردد! باید در گوشه و کنار جامعه شنیده شود.