احزاب ناسیونالیست کُرد پس از قطع امید مقطعی از پروژه های رژیم چنج ترامپ دوباره به سمت رژیم اسلامی روی آورده اند، این احزاب تا رسیدن به سهمی از قدرت و ثروت، مدام در این میان در حال آمد و شد خواهند بود. حزب دمکراتها و سازمان زحمتکشانیها در یک تقسیم کار سیاسی میان خودشان، مومیایی “گفتگوی تمدنها”ی خاتمی را دوباره نبش قبر کرده و روی میز گذاشته اند. سهم ابراهیم علیزاده در این تقسیم کار آنچه که از گفته های ایشان برمی آید، عادی سازی زدوبند احزاب ناسیونالیست کُرد با جمهوری اسلامی و جنبه تبلیغاتی مسئله و جاانداختن ساخت و پاخت پنهانی با رژیم در جامعه است. باندهای قومپرست و عشیره ای در کردستان ایران به تاسی از باند مافیایی پ ک ک که مدام درحال فرستادن پیام آشتی برای رژیم اسلامی- فاشیستی ترکیه هستند رستوران میکونوس را آب جارو کرده اند، چون مهمان دارند.
ابراهیم علیزاده در مصاحبه ای در مورد نشست احزاب ناسیونالیست کُرد با عوامل جمهوری اسلامی در تلویزیون کومله، وقوع چنین نشستی را تلویحا و با گفتن اینکه ” تا نباشد چیزکی…” تایید کرد، آنطور که پیداست گرچه ایشان اطلاعات دقیقی از این مسائل داشتند اما گزینشی به انها پرداختند و در کل مصاحبه هم، جانبدارانه و صریح هوای ناسیونالیستها را با ” تز عدم شکاف در میان احزاب فعال در کردستان” داشت.
ابراهیم علیزاده در این مصاحبه اذعان کرد که حدود یک سال و نیم قبل یک “ان جی او” که کارشان میانجیگری میان اپوزسیون و حکومتها است و از طرف همان حکومت در یکی از کشورهای اروپایی هم پشتیبانی میشوند “بخوانید لابی دوطرفه”، سراغ آنها نیز رفته اند و سوال کرده اند که، اگر احیانا مسئله مذاکره با رژیم به میان آمد نظر آنها چه میتواند باشد. سپس ایشان با ترسیم یک فضای “روحانی و نورانی” از این لابی دوطرفه، گفتند که مواضع مان را به آنها اعلام کرده ایم اما بنابه درخواست انها و همچنین احترام به این “ان جی او” فعلا مسئله را مسکوت گذاشته ایم. از طرفی دیگر ابراهیم علیزاده حتی تلویحا این را رد نکردند که “شایعه” نشست کنونی احزاب ناسیونالیست با عوامل رژیم از طرف همان “ان جی او” باشد.
آیا ۴ دهه همکاری و تلاش برای به قول ایشان “عدم شکاف در میان احزاب فعال در کردستان” که بعضا در مقاطعی این همکاری با موانع کمونیستی مواجه بوده و امروزه احزاب همکارایشان، یکطرفه “تز عدم شکاف” ایشان را وقعی ننهاده اند و بر سر میز “مذاکره” با رژیم نشسته اند برای اعلام پایان چنین موهوماتی کافی نیست یا “شکاف” کنونی بواسطه “مذاکره” جریانات ناسیونالیست با رژیم یک نوع تقسیم کار میان آنهاست؟ چون ابراهیم علیزاده نفس این بند و بست را پذیرفته است.
ایا مسابقه خوش خدمتی به رژیم تحت نام “مذاکره ” و انهم در چنین مقطعی که اکثریت جامعه خواهان سرنگون کردن رژیم هستند میان حزب ایشان و احزاب پرو جمهوری اسلامی شکاف ایجاد کرده است، آنوقت درصورت عکس آن، جایگاه جریان ابراهیم علیزاده با احزاب پرو رژیم در چه موقعیتی قرار میگیرد؟ آیا نشست مخفیانه “مشاهیر کُرد” “عبدالله مهتدی” با سپاه پاسداران در کردستان عراق و اعتراف “خالد عزیزی” در مورد نشست دیگری از این دست و اکنون نشست چهارجانبه با عوامل رژیم به سرکردگی “قهرمان” فیفتی فیفتی، معنایی جز تضاد منفعت طبقه کارگر و اسثمار شده تحت حاکمیت سیاه رژیم اسلامی در کردستان با این احزاب و همچنین جمهوری اسلامی دارد؟ لاپوشانی کردن تناقض منافع طبقه کارگر کردستان با این دستجات همسو با رژیم در خدمت منافع کدام حزب و دول منطقه است؟ کاربرد “تئوری عدم شکاف” ابراهیم علیزاده برای چیست؟ آیا شکافی میان احزاب پرو رژیم با سیاست ابراهیم علیزاده باقی مانده است، که ایشان تا این اندازه نگران هستند؟
به نظر میرسد ابراهیم علیزاده معلومات بیشتری داشتند اما به خاطر “تز معروف عدم شکاف” و البته احترام به این “ان جی او” از گفتن آنها پرهیز کردند. اگر اینگونه نیست پس چگونه تشخیص دادند که نشست احزاب پرو جمهوری اسلامی با عوامل رژیم از کانال همان “ان جی او” بوده که در سوال مربوط به نشست احزاب ناسیونالیست بلافاصله مسئله این “ان جی او” را پیش کشیدند؟ پس “احترام” به این “ان جی او” چی شد؟ از طرفی دیگر ابراهیم علیزاده نگفتند که با این “ان جی او” در خصوص علنی کردن مسئله ای که یک سال و نیم قبل مطرح شده بود و مسکوت گذاشته بودند، هماهنگی کرده اند؟ آیا اکنون پس از هماهنگی و حاصل کردن اطمینان که نشست کنونی نیز از جانب همان “ان جی او” است مسئله را علنی کردند؟
در هر صورت چرا این نهاد به ظاهر غیر دولتی و همچنین احزاب پروجمهوری اسلامی را افشا نمیکنند و به جای آن به عدم شکاف در میان احزاب ناسیونالیست کُرد و اصول و موازین ناظر بر “مذاکره” چسبیده اند؟ مگر غیر از آن است که ابراهیم علیزاده نفس این توطئه رژیم را تحت عنوان مذاکره قبول کرده است. مگر غیر از این است که با طفره رفتن از محکوم کردن توطئه رژیم در همکاری با احزاب و باندهای ناسیونالیست با “تز عدم شکاف” خود و جریانش را با این باندها در یک جنبش برای چندمین بار بازتعریف و به جامعه معرفی میکنند؟
نکته پایانی اینکه
تز “عدم شکاف” تنها دستاویزی برای همردیف کردن بیشتر و از بین بردن اخرین فاصله های “شاخه کردستان حزب کمونیست ایران” با دستجات دمکرات و زحمتکشان است. جریانی که همکار باندهای سیاه است، جریانی که به جای محکوم کردن تلاش مذبوحانه جریانات پادوی رژیم برای ساخت و پاخت با عوامل سپاه پاسداران امیدوار است فریب نخورند و بندو بستشان خوب پیش برود نمیتواند همدستی آنها با جمهوری اسلامی را محکوم کند، این از نگاه خودشان نقض غرض است، خلاف مصوباتی است که جناح ابراهیم علیزاده در کنگره های قبلی کاملا خزنده پیش برده است.
ابراهیم علیزاده در صدد سرهم بندی کردن یک سازمان زحمتکشان دیگر است، سکوت در مقابل اعمال تروریستی این باندها، محکوم نکردن بند و بست با رژیم اسلامی و تعداد بی شمار سیاست های دست راستی دیگر اسکلت سیاسی سازمان زحمتکشان دیگری به ریاست ایشان است که فضای سیاسی در ایران و کردستان ابراز وجود تمام قد و اقبال اعلام علنی تولد شوم یک سازمان زحمتکشان دیگر را فعلا، از ایشان گرفته است. سکوت در مقابل این احزاب عشیره ای و پرو رژیمی ضربه ای به آزادی برابری رفاه و اسایش و امنیت جامعه است. احزاب پرو رژیم تلاش میکنند چماق را از سپاه پاسداران بگیرند و خود به سرکوب ازادی و برابری و رفاه و اسایش و امنیت جامعه بپردازند، همانطور که در کردستان عراق احزاب عشیره ای وظیفه “بعثیها” را به عهده گرفتند. در مسیر سرنگون کردن رژیم اوباشان حاکم بر ایران هم از داخل و هم از خارج رژیم نقطه سازشها، دست اندازها و توهم پراکنیهای زیادی در کار است تا این مسیر را طولانی تر و نهایتا به انحراف بکشانند، اینها همدست رژیم و هم جنس رژیم اسلامی هستند، مهم نیست که خودشان در مورد خودشان چه چیزی میگویند. ایجاد صفی محکم، بی تخفیف و بدون ابهام در مقابل کاندیداهای سرکوب و خفقان، فقر و فلاکت در جامعه، افشاء تلاشهای مزورانه احزاب اویزان به دول مرتجع منطقه، به رژیم اسلامی و تروریسم جهانی عین تلاش برای سرنگونی رژیم اسلامی است.
مرگ بر جمهوری اسلامی
زنده باد کمونیسم