یک زیبایى دموکراسى غربى براى توریست جهان سومى و شرق اروپایى و متفکرین و مفسرینى که به این نظام از همان دریچه نگاه میکنند، امکانى است که این نظام براى خلاصى فرد از سیاست و انتخاب یک زندگى غیر سیاسى فراهم میکند. این را آزادى اسم میگذارند. سمبل هاى کلیشه اى آزادى غربى در این دیدگاه، محیطها و فعالیتها و مشاغلى هستند که در آنها خلاصى فرد از هر نوع دخالتگرى دولت و جامعه و متقابلا بى میلى اش به هر نوع دخالت در امر دولت به چشمگیرترین شکل به نمایش در میاید.
در این تلقى حقیقت مهمى نهفته است. دموکراسى غربى سیستمى براى دخالت مردم در قدرت سیاسى و اداره امور نیست، برعکس نظامى براى تضمین عدم دخالت مردم است. تصور کنید در یک رژیم غیر غربى براى سلب راى دو سوم مردم و دور کردنشان از انتخابات، چه دستگاه پلیسى عریض و طویل و چه اختناق سیاسى اى باید سازمان یابد. تصور کنید براى محدود کردن مقامات عالى کشورى به یک الیت سیاسى از پیش معلوم چند ده نفره و محروم کردن عامه مردم، کارگران، زنان، اقلیتهاى نژادى و غیره از حق تصدى مقامات عالى کشور، چه بساط شکنجه و اعدام و چه قوانین آشکارا تبعیض آمیزى باید علم شود.
حال به صحنه انتخابات آتى آمریکا نگاه کنید. قریب دو سوم از مردم به پاى صندوقها نخواهند رفت. هیچ رئیس جمهورى در آمریکا با راى اکثریت مردم انتخاب نخواهد شد. صحنه سیاسى کشور تحت تسلط دو حزب و فقط دو حزب است که جناحهاى دوگانه یک هیات حاکمه واحد و یک قشر ممتاز اقتصادى بالنسبه کوچک را نمایندگى میکنند. براى شرکت بعنوان کاندید در انتخابات ریاست جمهورى، لااقل شصت میلیون دلار پول لازم است. و البته انصافا هر کس که بتواند این شصت میلیون را، چه از محل ارث پدرى و چه با بند و بست با محافل سرمایه دارى رنگارنگ و پیش فروش کردن سیاستهاى دولت آتى، پیدا کند، میتواند آزادانه خود را کاندید کند. در تمام طول حیات این دموکراسى هرگز یک زن رئیس جمهور نشده و حتى کاندید ریاست جمهورى نبوده است. رئیس سابق ستاد ارتش و قهرمان ملى میداند که کاندید شدنش بعنوان یک “دورگه” توسط محافل بالا تحمل نمیشود و میتواند خطرات جانى در بر داشته باشد. هیچیک از سیاستهایى که در طول چهار سال آینده قرار است به اجرا در آید نه به راى گذاشته میشود و نه حتى اساسا به اطلاع مردم میرسد. مقامات مسئول نهادهایى بسیار حساس و تعیین کننده، نظیر قضات دیوان عالى کشور، روساى ارتش و سازمانهاى پلیسى و امنیتى، اصولا انتخابى نیستند. بعد از انتخابات، مردم، چه اقلیت راى دهنده و چه اکثریت خاموش، کوچکترین مجرایى براى کنترل و بازخواست دولت و مقامات ندارند. نه فقط منتخبین توسط راى دهندگان قابل عزل نیستند، بلکه دوره حکومت روساى دولت و احزاب حاکم در غرب بطور متوسط از عمر اغلب دیکتاتورها و خونتاهاى نظامى در کشورهاى غیر غربى عملا طولانى تر است.
آیا باید در انتخابات آمریکا (یا چند ماه بعد از آن در انتخابات انگلستان) شرکت کرد؟ انتخاب میان باب دول جمهوریخواه و کلینتون دموکرات، که برنامه رفاه اجتماعى محقر آمریکا را برمیچیند و چندین میلیون کودک آمریکایى را در طى چهار سال آتى فقر زده و گرسنه به خیابان میریزد، انتخاب میان جان میجر محافظه کار و تونى بلر، که از هم اکنون علیه حق اعتصاب کارگران شعار میدهد و حتى به یک حداقل دستمزد ساعتى ۴ پوند در “بریتانیاى کبیر” انتهاى قرن راى منفى میدهد، انتخابى بى نهایت دشوار و البته بسیار عبث است. این انتخاب را نباید پذیرفت. زمان آن رسیده که طبقه کارگر در این کشورها دقیقا از وراى دموکراسى غربى راهى براى دخالت در سیاست پیدا کند.
منصور حکمت
اولین بار در شهریور ١٣٧۵، سپتامبر ١٩٩۶، در شماره ٢٢ انترناسیونال منتشر شد.
مجموعه آثار منصور حکمت جلد هشتم صفحات ٣۴١ تا ٣۴٢
انتشارات حزب کمونیست کارگرى ایران، چاپ اول نوامبر ١٩٩٧ سوئد ISBN 91-630-5761-1
- تنها عنوان مطلب، ستون اول است. سوتیتر «دمکراسى و انتخابات آمریکا» بعدا اضافه شده است تا کار جستجو بر اساس موضوع آسان شود.