من در ایران نمیتوانم نفس بکشم؛ چون حکومت تمام حقوق انسانی مرا از من سلب کرده است …بیانیه دانشجویان دانشگاه های سراسر ایران

نشريات

پس از مرگ جورج فلوید، موجی از اعتراضات عمومی و جهانی علیه نژادپرستی و پست شمردن بخشی از جامعه نسبت به بخشی دیگر در کشورهای مختلف شکل گرفته است. رفته رفته و با تداوم اعتراضات همانطور که انتظار می‌رفت، تضادهای بیشتری از سرمایه‌داری نمایان شد. حمله مردم به نمادهای نظام کاپیتالیستی؛ حمله به اماکن و نمادهای مدافع منافع نظام حاکم، طرح خواسته‌هایی نظیر انحلال پلیس و نیروهای سرکوبگر، پایین کشیدن مجسمه‌های نماد شخصیت‌های مدافع نظام طبقاتی، حمله معترضان به اماکن تجاری در منهتن نیویورک، به آتش کشیدن کلیساها توسط معترضین و … در سراسر دنیا در ابعادی بسیار گسترده و بنیادی، منجر شده که “من نمیتوانم نفس بکشم” فقط جمله‌ای نباشد که از دهان جرج فلوید رو به پلیس دولت نژادپرست آمریکا، در آخرین ثانیه‌های زندگی‌اش بیرون آمده باشد. این جمله نماد توحش سرمایه‌داری به حیات روزانه میلیاردها نفر از ساکنین کره زمین می‌باشد.

متولیان بازار آزاد، سرمایه‌دارها، حکومت‌ها و دولت‌های نظام سرمایه‌داری، به شکلی افسار گسیخته در حال غارت و چپاول انسان‌ها و کره زمین در راستای تامین منافع کلان خود یعنی ازدیاد سرمایه‌هایشان هستند؛ در واقع، در جهانی زندگی می‌کنیم که هیچ انسانی نمی‌تواند از چنگال این ستم نهادینه و تبعیضات سیستماتیک آن رهایی یابد و این تهاجم به زندگی انسان‌ها آنچنان ابعاد گسترده‌ای در زندگی بشر یافته که عملا حیات روزمره چندین میلیارد انسان‌ را با مشکلات عدیده‌ای مواجه ساخته است. از انواع ستم و تبعیض جنسی گرفته تا تبعیضات نژادی و قوم‌پرستی و وطن‌پرستی که همگی منجر به بروز فجایعی نظیر قتل وحشیانه جورج فلوید در آمریکا یا کشتار دسته جمعی مهاجرین افغانستانی توسط ماموران مرزی در ایران می‌شوند، همه و همه از ابزارهای نظامی هستند که برای حفظ بساط سودآوری و استثمار، دسته‌بندی جامعه و متخاصم ساختن بخش‌های مختلف آن علیه یکدیگر را در دستور کار خویش قرار می‌دهد. بدون شک، به این مجموعه ابزارهای هجوم به جان و کرامت انسان‌ها باید سرکوب سازمان یافته ابراز وجود سیاسی شهروندان را هم اضافه کرد که در موخرترین آن می‌توان به تایید حکم اعدام سه تن از معترضین اعتراضات آبان ۹۸ اشاره کرد؛ یورش حاکمیتی سراسر استثمارگرایانه که برای حفظ خودش به جنایت روی آورده است.

لذا، ما دانشجویان لازم می دانیم حمایت قاطع خود را از اعتراضات در آمریکا و سایر جوامع که تعرضی است علیه مبانی ساختاری نظام‌هایی که سال‌هاست نفسمان را بریده‌اند، اعلام کنیم. همچنین اکیدا اعلام می‌‌داریم که این ستم و تبعیضات آشکار ضدانسانی که مورد اعتراض مردم آمریکا و سایر کشورها است، به شکلی صد چندان در جامعه ایران جاری است و ما به شکل روزانه علیه آن در حال مبارزه هستیم:

در دانشگاه‌های ایران تحت حاکمیت موجود، دانشجویان حتی از حداقل‌های معیشتی برخوردار نیستند و در دوران تحصیل خود بیشترین فشارهای اقتصادی را متحمل می‌شوند؛ دانشجویان مستقل و معترض در کنار سایر فعالین جنبش‌های اعتراضی که پرچم حق‌خواهی و مطالبات آزادیخواهانه جامعه را به دست می‌گیرند، بازداشت و شکنجه شده و تحت بیشترین سرکوب‌ها قرار می‌گیرند؛ دانشجویان بالتبع همچنین در کنار جامعه با مشکلات عدیده دیگری نیز مواجه هستند:

در جامعه‌ی ایران تحت حاکمیت موجود، فعالین مستقل اعم از دانشجو، کارگر، معلم و غیره حق ایجاد جمع و تشکل سیاسی منتخب خود را ندارند و در صورت پیشبرد فعالیت‌های سیاسی‌شان، هرگونه توحش و سرکوب توسط نیروهای آتش به اختیار در دانشگاه و یا سایر نیروهای سرکوب‌گر، مورد حمایت حکومت واقع می‌شود؛ در جامعه‌ی ایران تحت حاکمیت موجود، افراد دارای عقاید متفاوت از آنچه حکومت تایید می‌کند؛ همگی باید میان مخفی کردن افکار و عقاید خود و کشته شدن و اخراج از کار و تحمل انواع محرومیت‌های اجتماعی یکی را انتخاب کنند؛

در جامعه‌ی ایران تحت حاکمیت موجود، تبعیض و ستم جنسیتی امری سیستماتیک و قانونی است. زنان از ابتدایی‌ترین حقوق خود، حتی مسئله‌ای نظیر انتخاب آزادانه نوع پوشش و انتخاب هویت و گرایش جنسی‌شان نیز برخوردار نیستند؛ در این جامعه و به تبع در دانشگاه‌ها، سکولارها، همجنسگرایان، دوجنسگرایان، ترنس‌ها و کوئیرها حتی حق احراز هویت و انتخاب گرایش جنسی‌شان را ندارند، آنان در صورتی که بخواهند مطابق هویت جنسی خود رفتار کنند، نه تنها توسط حکومت از محیط‌های تحت نفوذ حاکمیت طرد می‌شوند، بلکه خطراتی تا حد کشته شدن به صورت قانونی! نیز آنان را تهدید می‌کند.
بنابراین، ما دانشجویانی که اینک سال‌هاست زندگی در جامعه ایران تحت حاکمیت جمهوری اسلامی نفسمان را بریده است و زیر فشار تبعیضات گسترده و همه جانبه حکومتی، در کنار اکثریت قریب به اتفاق جامعه ایران “نمی توانیم نفس بکشیم”، این درد مشترک را با جورج فلوید و عموم مردم شریف دنیا سهیم هستیم. ما دانشجویان باور داریم که زندگی عاری از تبعیض، استثمار، نابرابری، خشونت، نژاد پرستی، قوم پرستی، اجبار دین و قوانین مذهبی و سرکوب، حق پایه‌ای همه شهروندان کره ارض است؛ و همچنین اینکه برای استقرار جامعه‌ای که فلسفه وجودی‌اش را سعادت و خوشبختی تک تک انسان‌ها تشکیل می‌دهد، باید در را بر همان پاشنه‌ای چرخاند که دستاوردهای تا کنونی بشر بر آن چرخیده است؛ یعنی مبارزه تمام عیار علیه کلیه مناسبات اجتماعی که کارکرد روزانه‌اش سلب هویت انسانی از انسان‌ها است.

امضاء کنندگان بیانیە

  • تشکل مستقل دانشجویان پیشرو دانشگاه اصفهان
  • دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی اصفهان
    -جمعی از دانشجویان دانشگاه‌های هنر تهران
  • دانشجویان دانشگاه آزاد نجف آباد اصفهان
  • جمعی از دانشجویان دانشگاه‌های مشهد
  • انجمن صنفی کارگران برق و فلزکار
  • جمعی از کارگران و فعالین کارگری شهر سقز
  • سندیکای نقاشان البرز
  • اتحاد بازنشستگان ایران