موجی از اعتصابات کارگری ایران را فراگرفته است. اعتصاباتی که میتوان گفت تا حدودی سراسری شده است.بیش از ٣٠ مرکز کارگری در نقاط حساس و کلیدی اقتصاد ایران دست به اعتصاب زده اند. اعتصابات کارگری هیچ دوره ای از حیات جمهوری اسلامی تا این حد همزمان و قدرتمند به میدان نیامده است. هزاران کارگر صنعتی در این اعتصابات شرکت دارند. اعتصاب کارگران هفت تپه که با درایت و کاردانی خاصی حدود دو ماه است با شور و شوق و سخنرانیهای موثر که نشان از وجود طیف وسیعی از رهبران لایق کارگری است ادامه دارد، پیشتاز این موج اعتصابات بود. کارگران هفت تپه مشعل دار راهی شدند که اکنون کارگران نفت و پتروشیمی و دهها مرکز کارگری از جنوب تا شمال و از غرب تا شرق ایران به آن پیوسته اند.
موج اعتصابات کارگری راه را نشان داد. خصلت این اعتصابات سراسری است. میتوان و باید تلاش کرد تا ابعاد گسترده تر این اعتصابات کل رژیم و دستگاه سرکوبش را فلج کند. سرنگونی جمهوری اسلامی از این طریق عملی و نوید بخش رهایی کل جامعه از تبعیض و نابرابری است. پرچم رهایی جامعه بیش از پیش سخنگویان لایق خود را پیدا کرده است. این تنها راه امید ونوید دهنده آینده ای روشن و پیروزی کم هزینه علیه جمهوری اسلامی است.
روزهایی که کارگران هفت تپه به تنهایی و تحت فشارهای طاقت فرسای گرسنگی و گرما و خطر بیماری کرونا و تهدید دائمی مقامات دولتی و کارفرما و نیروهای امنیتی قرار گرفته بودند، اکنون با پیوستن دیگر بخشهای کارگری و در این ابعاد بی سابقه، دارد سپری میشود، با بهم پیوستم صدها کارگر به اعتصاب هفت تپه ایها، هم امید به پیروزی بیشتر شده است و هم نوید پشت سر گذاشتن روزهای سخت و عبور از نظام تبعیض آمیز سرمایه بیش از پیش خودنمایی میکند. واضح است کارگران هنوز به مطالباتشان نرسیده اند. اما قدرت آنها برای دیکته کردن مطالباتشان دهها برابر شده است. امید به پیروزی جنبش کارگری و رهایی جامعه از تبعیض و نابرابری و دزدی و اختلاس و زندان و اعدام و سرکوب بیش از همیشه قابل اجرا و عملی بنظر میرسد. راه اصلی مقابله با اعدام و زندان و فقر و استثمار و تمام مصائب نظام حاکم همین راهی است که امروز جنبش کارگری پیش پای کل جامعه قرار داده است.
جنبش کارگری امید به برپایی جامعه ای آزاد و مرفه را بیش از پیش تقویت کرده است. همگان میدانند که در پس بحران همه جانبه جمهوری اسلامی پایان عمر این رژیم در حال ورق خوردن است. تنها راه امیدوار کننده و کم هزینه همین راهی است که جنبش کارگری به آن دست زده است. اعتصاب و بالاخره اعتصاب سراسری گسترده تر، مهمترین سلاح جنبش کارگری و موثرترین راه خلاصی از جمهوری اسلامی و کل نظام ظالمانه سرمایه داری است.
پرچم سرخ جنبش کارگری که برای برپایی آلترناتیو کارگری باید به اهتزاز در میآمد امروز در ابعاد قابل توجهی به اهتزاز درآمده است. غولی که باید تکان میخورد راه افتاده است.
رفقای کارگر، همکاران و رهبران و فعالین جنبش کارگری!
جنبشی که شما پرچمش را به اهتزاز درآورده اید لرزه بر اندام کل نظام حاکم و طیفهای مختلف سرمایه داران در حکومت و در اپوزیسیون انداخته است. نا امیدی و بی افقی آنها نشان از قدرت و امیدواری و افق روشن شما برای رهایی از جامعه طبقاتی و رهایی از تبعیضات نظام حاکم است. راه ساختن آلترناتیو کارگری و کمونیستی از همین مسیرها میگذرد. اتحاد و رزمندگی تان، کاردانی و ایفای نقش رهبری تان و لیاقت و توانایی تان تا همین حالا نشان داده است که شما رهبران لایق جامعه هستید. رسیدن به زندگی بهتر و برپایی آلترناتیو کارگری وظیفه ای است که تاریخا بر دوش جنبش ما کارگران قرار گرفته است. شما سخنگویان و رهبران لایق مردم ایران هستید. شما با اتکا به مجامع عمومی و تصمیمات جمعی تان نشان دادید که تشکل شورایی و دخالت جمعی همه آحاد جامعه برای مقابله با حاکمان دزد و فاسد و سرکوبگر موثرترین و کارا ترین ابزار اتحاد و پیروزی است. عبور از تبعیض و سرکوب و تمام مصائب جامعه طبقاتی موجود از همین مسیر ممکن و عملی است. شما راه را نشان دادید و این راه رهایی کل جامعه است.
خطاب به همه فعالین و احزاب سیاسی چپ
قاعدتا همه دیده و شنیده اید که جنبش کارگری وارد فاز تازه ای شده است. اعتصابات کارگری ابعاد بی سابقه ای بخود گرفته است. فازی که میتواند و باید سرنوشت ساز باشد. ما کمونیستها سالها منتظر چنین روزی بودیم. آن روز همین امروز است.
اسطوره ای یونانی وجود دارد که داستان مردی مدعی پرش خارق العاده را بیان میکند. آکتر این افسانه مردی است که همیشه ادعای پرش خارق العاده در بلندیهای “رودوس” میکرد، مردم روزی در شهر دیگر به او گفتند “رودوس” همینجا است همینجا بپر! مارکس در فصل نخست هجدهم برومر، با اشاره به این افسانه می گوید: “گل همین جاست، همین جا برقص.”
داستان این افسانه امروز مصداق حال جریانات و فعالین چپ ایران است. باید به آنها گفت امروز همان روزی است که ظاهرا منتظرش بودید. به میدان بیایید و صدای جنبش کارگری ایران باشید. کسی که وظایف خود را فقط به دادن اطلاعیه و نوشتن مقالات خلاصه کند نشان میدهد که بخش مهم وظیفه یک فعال و جریان کمونیستی را متوجه نیست. امروز کارهای زیادی را در حمایت از اعتصاب کارگران ایران میتوان انجام و سازمان داد.
از تجمعهای اعتراضی گرفته تا مطلع کردن سازمانهای کارگری دنیا، از حمایت عملی از این اعتصابات گرفته تا جمع آوری کمک مالی برای بچه ها و خانواده های کارگران اعتصابی، از سازمان دادن اعتراضات کارگری گرفته تا تلاش برای گسترش این اعتصابات، از پخش اخبار و گزارشات این اعتصابات گرفته تا راه اندازی آکسیونهای حمایتی در خیابان و در میدیای اجتماعی در خارج و داخل ایران، مانند مورد “اعدام نکنید” و…. موارد فوق و دهها مورد دیگر همگی اقداماتی است که همچنان روی زمین مانده است و باید به آنها پرداخت.
جنبش کارگری ایران حرکتی را سازماندهی کرده است که در تاریخ چهل و یک سال اخیر بی سابقه است. کارگران و فعالین و رهبران جنبش کارگری چکار باید بکنند که نیروهای چپ و فعالین و حامیان جنبش کارگری تکان بخورند و به هیجان در بیایند. آیا امری مهتر از این هم در شرایط فعلی وجود دارد که کسی که خود را چپ و کمونیست بداند به آن مشغول بشود؟