درباره خطر آکسیونیسم در حوزه‌هاى حزبى – منصور حکمت

مقالات

آکسیونیسم یکى از جلوه‌هاى اصلى سبک کار پوپولیستى است. منظور ما از آکسیونیسم عملگرایى محدود و تنگ ‌نظرانه در کار سیاسى و تشکیلاتى است. تظاهرات، تحصن، اعتصاب، کم‌کارى و نظایر اینها اشکال شناخته شده آکسیونهاى مبارزاتى هستند. آکسیونیسم آن انحرافى است که اینگونه اقدامات و اشکال مبارزاتى جدا از متن یک مبارزه ادامه‌کار سازمانى و طبقاتى و جدا از چهارچوب یک برنامه مبارزاتى مشخص را به هدفى درخود تبدیل میکند.
دوران پس از قیام تا ٣٠ خرداد ١٣۶٠ ناظر بر شکوفایى و شدت‌یابى و نهایتا برملا شدن بى‌ثمرى انحراف آکسیونیستى سازمانهاى خرده بورژوا- سوسیالیست در مقیاسى بسیار وسیع بود. شرایط نیمه دمکراتیک ماههاى پس از قیام به این گرایش ذاتى انقلابیگرى خرده بورژوایى امکان بروز آشکار و وسیع داد. آکسیونیسم انعکاس درک محدود خرده بورژوازى از مبارزه است و این واقعیت حتى در دوران قبل از انقلاب ۵٧ در مشى چریکى به روشنى به ثبوت رسیده بود. مشى چریکى خود یکى از نمونه‌هاى بارز آکسیونیسم است. در این خط‌مشى خرده بورژوایى، آکسیون و آن هم تنها یک نوع مشخص آکسیون سازمانى یعنى عملیات کوچک نظامى دسته‌هاى کوچک چریک شهرى بر جاى هر نوع پراتیک سیاسى و تشکیلاتى مینشیند. اگر خط ٣ در عمل پراتیک را با آکسیونهاى معدود و محدودى تنزل میداد، مدافعان مشى چریکى تا آن درجه از مارکسیسم و مبارزه مارکسیستى به دور بودند که علنا بى هیچ پرده‌پوشى به تقدیس این آکسیونیسم برمیخاستند و رسما هر فعالیت خارج از این یگانه آکسیون چریکى را مردود مینامیدند.

پس از انقلاب آکسیونیسم سازمانهاى خرده بورژوا- سوسیالیست بطور عمده در بعد سیاسى آن بروز یافت. شعار سازمان پیکار مبنى بر اینکه “تاکتیک اصلى در این دوره تظاهرات است” چکیده و فشرده تمام شعور آکسیونیستى خرده بورژوازى مدعى مارکسیسم در ایران بود. این شعار تمام سطحى‌گرایى و پوچى فعالیت آکسیونى را برملا میکند. تظاهرات یعنى یک شکل مبارزه به تاکتیک سازمانى که خود را کمونیست مینامید بدل شده بود. همه فعالین جنبش ما بخوبى به یاد دارند که چگونه این شعار و این تلقى تنگ‌نظرانه از مبارزه براى دوره‌اى طولانى راهنماى عملى سازمانهاى مختلف پوپولیستى از پیکار تا رزمندگان، فدایى و راه کارگر قرار گرفت. تظاهراتهاى موضعى چند ساعته با شرکت افراد سازمانى در گوشه و کنار شهرها تمام ماحصل تاکتیک اصلى سازمانها بود. در این دیدگاه آکسیونیستى نه هدف تظاهرات، نه جایگاه هر تظاهرات در سیر پیشرفت و تکامل مبارزه انقلابى در دوره مورد نظر، نه رابطه این شکل مبارزه با اشکال دیگر، هیچیک بطور جدى مورد تعمق قرار نمیگرفت. هدف گویى تماما ابراز وجود سازمانى و احیانا تبلیغ (در واقع افشاگرى) از طریق تظاهرات بود.
آکسیون سازمانى و اکونومیسم آکسیونى
آکسیون نیز در سازمانهاى پوپولیستى بطور عمده در دو وجه اصلى خود را آشکار میکرد. اول محدود ماندن در یک سلسله آکسیونهایى سازمانى و دوم دنباله‌روى از آکسیونهاى خودبخودى (اکونومیسم آکسیونى). آکسیون سازمانى یعنى دست زدن به عمل معین توسط نیروى منحصر به فعالین سازمانى بخودى خود نادرست و انحرافى نیست. در طول مبارزه یک حزب پرولترى نیز در موارد متعدد و بویژه تحت شرایط حساس و تعیین کننده‌اى دست زدن به آکسیونهاى سازمانى ضرورى میشود. چنین آکسیونهایى عموما نقش راهگشایى مبارزات توده‌اى و رفع موانع مشخص، گسترش و تعمیق مبارزه را بازى میکند و هرگز به امر هرروزه و کار روتین متعارف حزب پرولترى بدل نمیشود. اما در سازمانهاى پوپولیستى آکسیون سازمانى کمابیش فلسفه وجودى سازمان را میسازد. مبارزه و پراتیک به اعتبار این آکسیونها تعریف میشود.
در مقابل، سیاستها و اشکال مبارزاتى مورد نظر حزب پرولترى بعنوان یک اصل براى اتخاذ توسط پیشروان و توده‌هاى آگاهتر طبقه کارگر طرح میشود. حزب پرولترى نیروى خودِ طبقه را سازمان میدهد و خودِ طبقه را به میدان مبارزه میکشاند. جایگزینى مستمر و همیشگى نیروى حزب بجاى نیروى طبقه، ناقض فلسفه وجودى حزب سیاسى پرولتاریا و نسخه‌اى براى شکست انقلاب پرولترى است. محدود ماندن سازمانهاى پوپولیستى در چهارچوب تنگ آکسیونهاى صرفا سازمانى نیز خود گواه جدایى عمیق این سازمانها از طبقه کارگر و بیگانگى آنان با تئورى انقلابى مارکسیسم، یعنى تئورى آزاد کردن طبقه کارگر به نیروى خود این طبقه، بود.
مورد دوم، یعنى اکونومیسم آکسیونى نیز جلوه‌اى از “تقدیس آکسیون براى آکسیون” و فقدان یک سیاست هدفمند طبقاتى و انقلابى است. آکسیونهاى خودبخودى (خودبخودى تا آنجا که این آکسیونها بر طبق نقشه معین سازمانى صورت نمیگیرد) در جنبش کارگرى و همینطور در طول اعتراضات سایر اقشار ستمکش جامعه به دفعات شکل میگیرد. در این یا آن کارخانه، محله، مدرسه و یا اداره اعتراضات بالا میگیرد. درگیرى با کارفرما، دولت و مقامات بوروکراتیک شدت مییابد و کار به اعتصاب، تظاهرات، تحصن و نظایر آن میکشد. اکونومیسم آکسیونى به معنى دنباله‌روى بى چون و چراى سازمان سیاسى از این گونه آکسیونهاست. سازمانهاى سوسیالیست- خرده بورژوا آنجا که به مبارزات توده‌ها معطوف میشدند عمدتا تا اعماق این دنباله‌روى سقوط میکردند. کمتر اعتصاب و اعتراض کارگرى در ماههاى پس از قیام یعنى در دوره گسترده‌ترین فعالیت سازمانهاى پوپولیستى مهر شعارها، سیاستها و یا برنامه این سازمانها را بر خود داشت. خبرنگارى درباره آکسیونها و در بهترین حالت “باد زدن مبارزه خودبخودى” بیشترین دخالتى بود که در اکثر موارد میشد از سوسیالیستهاى خرده بورژوا انتظار داشت و بیهوده نبود که پوپولیستها فعالیت سیاسى خود را نه در محیط زیست و کار طبقه کارگر که نیروى انقلاب پرولترى است بلکه در میان پر جُنب و جوش‌ترین اقشار معترض جامعه (نظیر دانشجویان و دانش آموزان) متمرکز کرده بودند.

حزب پرولترى باید نه دنباله‌روى توده‌ها بلکه رهبر آنها باشد. آکسیونهاى خودانگیخته کارگرى باید توسط حزب هدایت شود. اهداف و شعارهاى آن تعریف و یا تصحیح شود. هر اقدام معین نظیر اعتصاب و یا تظاهرات باید آگاهانه سازمان یابد. دامنه پیشروى و دست‌آوردهاى مورد انتظار هر آکسیون مشخص شود و یا حتى در مواردى که براى مثال این یا آن آکسیون از نیروى کافى براى پیشروى برخوردار نیست توسط حزب کارگران از آن برحذر داشته شوند. حزب کمونیست خود را از هیچ مبارزه خودبخودى کنار نمیکشد و نسبت به آن بى تفاوت نمیماند، اما حزب از هیچ آکسیون خودبخودى دنباله‌روى نمیکند، و همواره میکوشد تا هر اعتراض توده‌ها را حول مسائل اصلى مبارزه طبقاتى در هر دوره معین جهت و سازمان دهد.

آکسیونیسم حوزه‌هاى کم نفوذ
آنچه گفتیم براى اکثر رفقاى ما آشناست. فعالین ما بخوبى با جلوه‌هاى مختلف آکسیونیسم در دوره قبل از ٣٠ خرداد آشنا هستند. اما نقد ما تنها بر این نمودها متمرکز نیست. آکسیونیسم یعنى نشاندن عمل محدود و احتمالا پر زرق و برق اما زودگذر و سطحى بجاى پراتیک عمیق و همه‌جانبه حزبى و طبقاتى. این انحراف امروز در اشکال دیگرى در کار برخى از رفقاى ما به چشم میخورد.
در مقاله مربوط به محافل ترویجى کارگرى در شماره قبل به گوشه‌هایى از این مساله اشاره کردیم. حزب کمونیست به تشکیل بیشترین حوزه‌هاى حزبى در محیط زیست و کار کارگران و زحمتکشان نیاز دارد. پیشبرد امر تبلیغ، ترویج و سازماندهى بطور دائمى و با توده‌هاى هر چه وسیعترى از کارگران مستلزم گسترش تعداد حوزه‌ها و استمرار کار هر حوزه در دل دشوارترین شرایط است. حوزه حزبى وظایف روتین تعریف شده‌اى دارد. حزب با اتکاء به انجام دائمى این وظایف توسط حوزه‌ها موجودیت و قدرت خود را حفظ میکند و گسترش میدهد. اما متاسفانه غلبه آکسیونیسم براى فعالین ما در حوزه‌ها در مواردى سد راه پیشبرد این وظایف پایه‌اى میشود. شتابزدگى، علاقه به انجام عملیات بزرگتر و پر سر و صداتر که گاه تحت پوشش عبارت “ارتقاء دادن فعالیت حوزه” بیان میشود، گرایش به گذار سریع به اشکال ترکیبى سازمانى در محیط کار (نظیر تشکیل کمیته کارخانه) با اتکاى به اولین موفقیت‌هاى حوزه در جلب بخشى از پیشروان کارخانه، اینها جلوه‌هاى آکسیونیسمى است که اینبار گریبان واحدهاى کوچک سازمانى را گرفته است.
این آکسیونیسم به همان درجه آکسیونیسم سازمانهاى سراسرى و عریض و طویل پوپولیستى در دوره قبل زیانبار و مخرب است. به همان درجه سترون و بى‌ثمر است. آکسیونیسم هیاهوى بسیار براى هیچ است. عملگرایى محدود و کوته‌بینانه‌اى است که حزب را از عمل واقعى انقلابیش یعنى سازمان دادن و آماده کردن پرولتاریا براى انقلاب اجتماعى و از به حرکت درآوردن نیروى طبقه براى قیام پیروزمند پرولترى بازمیدارد. آکسیونیسم پوشش پر نقش و نگارى براى بى‌عملى طبقاتى است. این را رفقاى ما باید عمیقا درک کنند.
ما حزب کمونیست ایران را در دل یک اختناق سیاه و خونین و در متن ورشکستگى سیاسى- ایدئولوژیک و عملى سوسیالیسم خرده بورژوایى ایجاد کرده‌ایم. چه در مبارزه براى تشکیل حزب و چه در امر مبارزه عملى از تجدید سازمان نیروهاى پراکنده و روى‌آورى به طبقه کارگر تا سازماندهى مبارزه سیاسى و نظامى در کردستان همواره تلاش کرده‌ایم تا حرکت خود را بر یک نقشه فکر شده و سنجیده متکى کنیم. نقشه‌اى که متکى بر اصول ایدئولوژیک و برنامه‌اى ما، تاکتیک‌هاى ما و شیوه‌هاى کمونیستى فعالیت تشکیلاتى است. در این راه باید قاطعانه با هر گرایش و کشش انحرافى که حزب را از سیر تکامل نقشه‌مند خود منحرف میکند و سرنوشت آنرا به حرکات خودبخودى، ارزیابى‌هاى محدودنگرانه و تغییر و تحول در شرایط خارجى گره میزند مقابله کنیم. ما باید حزب خود را مطابق یک نقشه مارکسیستى رشد و گسترش دهیم و بنابراین هر جزء سازمان حزب باید نقش پایه‌اى خود را بویژه در این دوره از حیات حزب بى تزلزل و با پیگیرى کامل به انجام برساند. آکسیونیسم حوزه‌هاى کم نفوذ یکى از خطراتى است که حرکت نقشه‌مند را تهدید میکند.

چند تذکر به فعالین حزب در حوزه‌ها
١- حوزه یک سلول از حزب است و به این اعتبار هنگامى در کار خود موفق است که قبل از هر چیز وظائف تعریف شده همین سلول را مستمرا انجام دهد. “ارتقاء” حوزه با تبدیل حوزه به ارگان دیگرى تعریف نمیشود. تبدیل حوزه به هر ارگانى دیگر به معنى رها شدن فعالیت حوزه‌اى است. این حزب کمونیست به مثابه یک کلیت است که باید بر مبناى فعالیت دائمى حوزه‌ها و نیروى روزافزونى که این حوزه‌ها در درون حزب گرد میآورند و آماده میکنند سایر ارگانهاى حزب را سازمان دهد. بنابراین روشن است که سیر تکامل و ارتقاء و کار حوزه عینا همان سیر تکامل و قدرت‌یابى کل حزب نیست. یک بار دیگر جزوه سبک کار حوزه‌ها را بخوانید. موفقیت حوزه را دقیقا بر مبناى همان وظایف تعریف شده و همان پرسشنامه انتهاى جزوه باید سنجید.

رشد ما باید رشدى نقشه‌مند باشد. کل حزب باید در مجموع فعالیت خود رشد کند و این دوره بطور مشخص دوره‌اى است که باید ریشه‌هاى حزب در درون طبقه کارگر بسط یابد و محکم شود. وقتى حوزه‌اى از فعالین ما براى مثال تصمیم میگیرند تا بر مبناى یک ارزیابى کوته‌نظرانه نقشه‌هاى تعریف شده فعالیت خود را کنار بگذارند و تمام موجودیت خود را به اعتبار آکسیونهاى فابریکى در یک کارخانه منفرد تعریف کنند، عملا بخشى از کل نقشه فعالیت حزب در این دوره مشخص را زمین میگذارند.

٢- درجه دخالت فعالین ما در آکسیونها تابعى از درجه نفوذ عمومى ما در کارخانه و محله است. بخت‌آزمایى آکسیونى و “قاپ زدن” اعتراضات را به پوپولیستها بسپاریم. این شیوه ما نیست. ما کمونیستها با طبقه خود کار جدى داریم. بنابراین شرط لازم براى دستیابى به قابلیت واقعى براى هدایت آکسیونهاى کارگرى به شیوه ادامه‌کار، این است که ما تلاش خود را براى بسط نفوذ ایدئولوژیک- سیاسى و تشکیلاتى حزب در میان پیشروان توده‌هاى طبقه کارگر بى‌وقفه ادامه دهیم و شدت بخشیم. حوزه‌اى که یکبار میهمان یک آکسیون کارگرى میشود و سپس تا ماهها فلج میشود، حوزه کم نفوذى که یک اعلامیه را به شیوه‌اى کاملا آکروباتیک پخش میکند اما تا ماهها بعد قابلیت خود در حفظ و گسترش روابط کارگرى‌اش را از دست میدهد، باید قبل از آن که به فکر آکسیون باشد در گسترش نفوذ حزب و جذب پیشروان بیشتر به حزب، حوزه حزبى و محافل متنوع و مرتبط با حزب بکوشد. ما باید در تمام آکسیونهاى کارگرى فعال باشیم. ما باید به اعتراضات دامن بزنیم و به آن جهت بدهیم. اما همه اینها مستلزم آن است که حوزه حزب ثانیه‌اى کار خود را زمین نگذارد.

٣- مبارزه طبقاتى جاى خودنمایى پوک و توخالى نیست. حزب کمونیست را باید با برنامه، سیاست و شیوه‌هاى آن و قدرت عملى و واقعى کمونیستها در پیش راندن مبارزه طبقه کارگر معرفى کرد. معرفى حزب کمونیست با تبلیغات بورژوازى درباره کالاهایشان زمین تا آسمان تفاوت دارد. شیوه تبلیغى مجاهد و جریان فدایى (نظیر سرور و رهبر و فرمانده تراشیدن براى توده مردم و پخش پوستر چهاررنگ رئیس جمهورى و نخست وزیر “بعد از این” و ادعاهاى سراپا کذب درباره شرکت موثر در “مقاومت” در کردستان از جانب مجاهدین و یا تلاش براى کسب اعتبار از طریق هیاهو درباره کمیسیون بررسى اختلافات حزب دمکرات و کومه‌له از جانب فدایى) شیوه‌هاى منطبق با زندگى اقتصادى طبقه‌اى است که باید هر روز جنس خود را در رقابت با رقبایش به هر ترتیب بفروشد. طبقه ما طبقه‌اى آماده براى جذب ایده‌هاى حزب انقلابى و طبقاتى خویش است. بنابراین رفقاى ما باید از هرگونه اقدام مبتنى بر خودنمایى سطحى و تبلیغ توخالى بپرهیزند.

این نقطه حرکت آکسیونیسم خرده بورژوازى است. فعالین ما باید مستقیما به سراغ پیشروان توده‌هاى طبقه کارگر بروند. برنامه، سیاست و تفاوت حزب کمونیست با اپوزیسیون خرده بورژوا- سوسیالیستى را به توده‌هاى هر چه وسیعترى بیاموزند. حزب کمونیست را به آنان بشناسانند و بهترین کارگران را براى عضویت در حزب آماده کنند. این کار باید دائما، هر روز و مستقل از هر شرایطى ادامه یابد. ما امروز بیش از هر چیز به حوزه‌هایى نیازمندیم که اهمیت کار روتین و پایه خود را در مجموعه فعالیت حزب دریافته باشد و این نقش حساس و حیاتى خود را با جدیت و پیگیرى و حوصله کافى به انجام رساند.

۴- تشکیل ارگانهاى عالیتر حزبى در محیط فعالیت هر حوزه ملزومات مشخصى دارد. براى تشکیل کمیته کارخانه در این شرایط صرف وجود دو یا چند حوزه حزبى کافى نیست. این حوزه‌ها باید داراى نفوذ کافى باشند، کارگران مرتبط با خود را در اشکال متنوع سازمان داده باشند. اشکال ادامه‌کار و قابل اتکایى از فعالیت حوزه‌اى نظیر تبلیغ، ترویج، جمع آورى کمک مالى، پخش نشریات حزب و غیره بوجود آورده باشند و بویژه از توانایى و ظرفیت کافى براى تلفیق اصول کار مخفى با فعالیت علنى در سطح کارخانه برخوردار باشند. حوزه‌هاى ما بویژه در این شرایط اختناق باید با توده‌هاى وسیعترى از کارگران احاطه شده باشند. بنابراین هر گونه شتابزدگى در ایجاد کمیته‌هاى بالاتر بطور قطع ما را با اشکالات متعددى روبرو خواهد ساخت. رفقاى ما باید توجه کنند که ارگانهاى سازمانى تنها نام و یا عنوانى براى یک جمع از افراد حزبى نیست، بلکه موجودیتى براى انجام وظایف معین است. قبل از تشکیل هر ارگان باید ابتدا لااقل به این سؤالات پاسخ داد: آیا دامنه فعالیت ما در محیط مورد نظر ایجاد یک ارگان عالیتر را ایجاب میکند؟ آیا ما از مجموعه توان لازم براى ایجاد این ارگان برخورداریم؟ آیا با توجه به درجه نفوذ توده‌اى خود و تربیت تشکیلاتى موجود کادرها و کارگران هوادار میتوانیم از ادامه‌کارى و استمرار فعالیت ارگان جدید به اندازه کافى مطمئن باشیم؟

۵- آکسیون بطور قطع جاى جدى و غیرقابل انکارى در فعالیتهاى حزب ایفا میکند اما نحوه دست زدن به آکسیونها امرى نیست که هر حوزه مستقل از سیاست عمومى حزب در قبال مسائل مختلف صرفا با توجه به امکان “راه اندازى” این یا آن آکسیون در این یا آن موقعیت درباره آن تصمیم بگیرد (طبعا در اینجا نحوه دخالت ما در آکسیونهاى “خودبخودى” کارگران مورد بحث نیست). فعالین ما باید عملکرد خود را با سیاستهاى اعلام شده حزب (در قطعنامه‌ها، قرارها و رهنمودهاى نشریات و رادیوهاى حزب) تطبیق دهند. مساله اساسى این است که ما رابطه مستقیم میان درجه نفوذ حزب کمونیست از یکسو و درجه موفقیت آکسیونهاى کارگرى از سوى دیگر را درک کنیم. امروز تحکیم حزب خود یکى از ملزومات حیاتى رشد یک جنبش کارگرى ادامه‌کار و رو به پیشروى است. زیرا بارها تاکید کرده‌ایم که جنبش کارگرى براى گسترش خود باید حول محورهاى اصلى معینى متمرکز شود، از محدوده کارخانه‌هاى منفرد خارج شود و بعدى سراسرى بخود بگیرد. همه اینها در این شرایط مستلزم درجه معینى از رشد و گسترش حزب کمونیست در میان کارگران است. امرى که حوزه‌هاى ما باید به آن اولویت جدى بدهند.

۶- و بالاخره باید به مساله ادامه‌کارى حوزه‌ها در رویارویى با پلیس سیاسى و نیروهاى سرکوبگر و عوامل منفور رژیم در کارخانه‌ها اشاره کنیم. انجام وظایف خطیر حوزه‌ها در این دوره مستلزم توجه جدى به امر ادامه‌کارى و حفظ امنیت فعالین، ارتباطات و امکانات هر حوزه است. آکسیونیسم آشکارا با این نیاز ما در تناقض قرار میگیرد. ماحصل آکسیونیسم براى حوزه‌هاى کم نفوذ نه تنها از میان رفتن و متلاشى شدن خود حوزه بلکه همانطور که در مواردى شاهد بوده‌ایم به هدر رفتن بخش اعظم فعالیت‌هاى قبلى حوزه در رابطه با دیگر کارگران پیشرو و افت عمومى سطح مبارزه در کارخانه است. هر آکسیون براى ما مرحله‌اى در پیشبرد مبارزه است و باید با همین هدف طراحى و اجرا شود. آکسیون کمونیستى با عصیان خرده بورژوایى تفاوت دارد. ما براى ثبت در تاریخ مبارزه نمیکنیم، ما براى پیروزى مبارزه میکنیم. و بدیهى است که هر گام ما، هر تاکتیک ما و هر آکسیون ما باید مجموعه شرایط پیشروى را که ادامه‌کارى و گسترش فعالیت سازمانى یکى از فاکتورهاى آن است مد نظر داشته باشد.

٭ ٭ ٭
مساله آکسیونیسم بعنوان یکى از امراض خرده بورژوازى مستاصل نیازمند تحلیل بیشتر و همه‌جانبه‌ترى است. ما در اینجا به برخى از اشکال بروز این انحراف اشاره کردیم. در انتها باید یک نکته دیگر را متذکر شد و آن امکان بروز مجدد اشکال قدیمى آکسیونیسم در آینده یعنى در شرایط تغییر توازن قوا و فراهم آمدن اوضاع دمکراتیک است. حزبى که مداوما رشد میکند و از جامعه با همه گرایشات درونى آن نیرو میگیرد نمیتواند یکبار براى همیشه با یک تحلیل انتقادى خود را در مقابل انحرافات ناشى از تفکر و تمایلات طبقات مدافع مالکیت خصوصى در جامعه مصون کند. ما باید نقد آکسیونیسم را بمثابه بخشى از نقد عمومى خود به سبک کار پوپولیستى مداوما در صفوف کارگران آموزش دهیم. ما باید کارگران را به عنوان طبقه‌اى قدرتمند متکى به استراتژى، تاکتیک و شیوه‌هاى انقلابى روشن و صاحب یک حزب آگاه و انقلابى پرورش دهیم و متشکل کنیم. آوانتوریسم و آکسیونیسم تنگ‌نظرانه خرده بورژوایى هر روز به اعتبار استیصال اقتصادى تولیدکنندگان و توزیع کنندگان جزء در جامعه بازتولید میشود. حزب پرولتاریاى محصول تولید بزرگ حزب متکى به مارکسیسم و لنینیسم نباید با انقلابیگرى بى‌ثمر و ناتوان آلوده بشود. راه ما راه مبارزه متکى بر انضباط و نقشه است.

منصور حکمت

کمونیست، ارگان مرکزى حزب کمونیست ایران، شماره ۶ – ٣٠ اسفند ١٣۶٢