حکومت ناسیونالیستی کردستان عراق، آینده و چشم انداز اعتراضات مردم،”فرعونهای کردستان گورتان را گم کنید”! -محمد آسنگران

مقالات

یک بار دیگر مردم کردستان عراق به خیابان آمده اند و صدای نارضایتی خود را بلند کرده اند. این اولین بار نیست که مردم کردستان عراق به خیابان می آیند. طی سالهای گذشته بویژه از سال ٢٠١١ به بعد بارها در ابعاد توده ای این مردم به خیابان آمده و مطالباتشان را فریاد زده اند.
حکومت محلی دزد و مافیایی ناسیونالیستهای کرد شامل احزاب بارزانی و طالبانی و نوشیروان در مقابل اعتراض مردم، همانند حکومت قومی مذهبی بغداد فقط یک پاسخ داشته است. سرکوب و دروغ و وعده های تکراری و پوچ. مردم کردستان عراق همانند مردم دیگر بخشهای کردستان در ترکیه و سوریه و ایران از بعد از جنگ جهانی اول تا کنون اگر چه در چهار کشور تقسیم شده اند اما از مشکل واحدی رنج برده اند. تبعیض ملی و تبعیض طبقاتی. ناسیونالیستهای هر چهار بخش کردستان خود را نماینده رفع تبعیض ملی معرفی کرده اند. اما سی سال حاکمیت احزاب این جنبش در کردستان عراق ثابت کرد که آنها حتی ناتوان از حل مسله ملی میباشند. همچنانکه ناسیونالیستهای کرد حاکم بر کردستان سوریه تا کنون نتوانسته اند مسئله کرد را حل کنند.
اما مردم کردستان عراق، امروز نه بخاطر مسئله ملی کرد، بلکه برای رفع تبعیض طبقاتی و علیه فقر و بی تامینی و برای آزادی و رفاه به خیابان آمده اند. چیزی که همه ناسیونالیستهای کرد علیه آن ایستاده اند. در بخشهای دیگر کردستان همین احزاب ناسیونالیست و قومی مدعی هستند که مشکل مردم آزادی و تبعیض طبقاتی و فقر نیست. اما مطالبات و اعتراضات مردم کردستان عراق علیه احزاب قومی و مافیایی کرد یک بار دیگر ثابت کرد که مردم نمیتوانند در مقابل فقر و سرکوب و تبعیض طبقاتی ساکت باشند. چنانچه مهمترین مطالبه مردم عراق و کردستان عراق امروز این است که “حاکمان بروید و گورتان را گم کنید”.
اگر در سالهای قبل مردم کردستان عراق به دلیل توهمی که تاریخا نسبت به احزاب قومی داشتند و با مخدر ملی گرایی مسموم شده بودند و مطالباتشان بر محور اصلاح قوانین و تغییر سیاست حکومت بیان میشد، امروز صراحتا و بدون ابهام اعلام کرده اند “فرعونهای کردستان گورتان را گم کنید”. این یک تحول سیاسی و جنبشی مهم است که در جامعه عراق بطور کلی و در کردستان عراق بطور خاص اتفاق افتاده است.
اگر در سالهای گذشته مردم کردستان به دلیل جدال احزاب قومی و ناسیونالیستی کرد و عرب نسبت به مردم عرب زبان بیگانه شده بودند، امروز مردم کردستان و بقیه عراق یک پرچم و یک مطالبه را در مقابل همه احزاب اسلامی و قومی بلند کرده اند. مردم عراق از اکتبر ٢٠١٩ برای دومین بار به خیابان آمدند و جنبشی توده ای را سازمان دادند که بر پرچم آن نوشته شده بود همه احزاب شریک در حکومت اعم از اسلامی و قومی دزد، فاسد و خونریز هستند و باید بروند.
شعار سرنگونی حکومت احزاب قومی و مذهبی در کل عراق شعار همه مردم اعم از کرد و عرب و ترکمان و…. است. این یک تحول سیاسی و تاریخی مهم است که بعد از جنگ جهانی اول در عراق اتفاق افتاده است. بدون شک این روندی است که در بخشهای دیگر کردستان هم اتفاق خواهد افتاد. اگر چه احزاب ناسیونالیست در کردستان ایران به لطف وجود جریان چپ و آزادیخواهی هیچ وقت نتوانستند مردم کردستان و بقیه ایران را دچار تفرقه کنند. متاسفانه این حس ملیگرایی و تفرقه قومی که احزاب ناسیونالیست ترک و کرد در ترکیه بانی و باعث آن هستند، همچان در حال مسموم کردن جامعه است. اما تجربه کردستان عراق میتواند تجربه با ارزشی برای دیگر بخشهای کردستان باشد که مردم کرد و غیر کرد زبان از یک درد مشترک رنج میبرند. درد آزادی و برابری و تبعیض طبقاتی است و هیچ ربطی به به جدال احزاب قومی با حکومتهای مرکزی که بر سر تقسیم قدرت و ثروت صورت میگیرد، ندارد.
متاسفانه جدال احزاب قومی کرد با حکومتهای بورژوا ناسیونالیست در ترکیه و عراق و سوریه و ایران تا کنون یک مانع جدی برای اتحاد و همبستگی این مردم علیه حاکمان خونریز و سرکوبگر در این کشورها بوده است. خوشبختانه در کردستان عراق مردم به مرور زمان و به تجربه دیدند و شاهد بودند که احزاب قومی و مذهبی و ناسیونالیست چه آنهایی که در حکومت هستند و چه آنهایی که در اپوزیسیون، یک ماهیت طبقاتی واحد دارند و جدال آنها با حاکمان و دولتها، جدالی بر سر حقوق و آزادی مردم نیست. جدال آنها بر سر سهم خواهی و شریک شدن در قدرت و ثروت است. نمونه کردستان عراق این ادعا را ثابت کرد و هیچ ناسیونالیست بی مغزی نمیتواند آنرا منکر بشود.
نتیجه حکومت مافیایی کردستان عراق در ٣٠ سال گذشته این تز و تحلیل کمونیستها را تایید کرد که سیاست و “مبارزه” احزاب بورژوا ناسیونالیست ربطی به حقوق و مطالبه مردم ندارند. آنها فقط میخواهند در کسب قدرت و ثروت سهیم باشند. مردم به تجربه دیدند که تفاوتی بین حکومت بعث و حکومت بارزانی و طالبانی و نوشیروان مصطفی و حکیم و مالکی و عبادی و کاظمی و دیگر احزاب اسلامی و ناسیونالیست نیست. احزابی که دستشان به قدرت رسیده است واضح تر از قبل ماهیت طبقاتی خود را به جامعه نشان داده اند. مردم دریافتند که شباهت این باندهای قومی با حکومت بعث صدام بسیار بیشتر از تفاوتشان است.
کمونیستها و احزاب چپ و مترقی ماهیت اینها را بر اساس سیاست و تعلق جنبشی و طبقاتی آنها نشان داده بودند. اما سالها طول کشید تا مردم کردستان عراق به تجربه این حقیقت را باور کنند. اعتراضات مردم کردستان عراق اگر چه نشان میدهد که مردم بدرجات زیادی از توهم به این احزاب آزاد شده اند و خواهان سرنگونی حکومتشان هستند، اما هنوز از توهم نسبت به افکار و فرهنگ ناسیونالیستی و ملی گرایی خلاص نشده اند.
ویروس ناسیونالیسم و مذهب در میان مردم در بعد سیاسی و فرهنگی و اجتماعی همچنان یکی از موانع مبارزه و اتحاد و همبستگی آنها است. این وظیفه کمونیستها و جریانات مترقی و مدرن است که آن را جدی بگیرند و برای رهایی مردم در میدان مبارزه بیش از پیش تلاش کنند. به هر نسبتی که مردم از توهم و خرافه ملی و مذهبی آزاد بشوند به همان اندازه اتحاد و همبستگیشان عملی تر و وسیع تر خواهد بود.
ناسیونالیستهای حاکم در کردستان عراق همچنان مثڵ گذشته تلاش میکنند وجود فقر و فلاکت و تبعیض طبقاتی و ناتوانی خود در پرداخت دستمزد کارگران و کارمندان آن جامعه را به حکومت مرکزی یا احزاب رقیب و شریک در حکومت بغداد نسبت بدهند. در حالیکه سران این احزاب همگی از میلیاردرهای منطقه محسوب میشوند. دزدی و فساد اقتصادی و تصاحب اموال آن جامعه چنان عیان است که خود کاربدستان این حکومت هم نمیتوانند دیگر آنرا انکار کنند. مردم کردستان و مردم عراق حق دارند حکومت احزاب قومی، ملی و اسلامی را نخواهند. مردم حق دارند اعلام کنند حکومت دزدها و سرکوبگران را نمیخواهند. مردم حق دارند حکومتی که در کردستان و در کل عراق هر روز تعدادی را سر به نیست میکند و ترور و کشتن و زندانی کردن مخالفین به امر روز مره آنها تبدیل شده است را نخواهند.
اما بین نخواستن و پیروز شدن هنوز فاصله زیادی وجود دارد. مردم کردستان همانند بقیه مردم عراق حاکمان قومی مذهبی دزد و فاسد و قاتل را نمیخواهند. اما برای پیروزی در این نبرد باید رهبران و احزاب چپ و کمونیست عروج کنند تا بتوانند باقدرت همین مردم در خیابان پایه های حکومت آتی را بسازند. بدون یک رهبری رادیکال با پرچمی انقلابی و چپ، پیروزی این نخواستن و نفی حکومت محلی و مرکزی هنوز مسجل نیست. برای متحقق کردن پیروزی مردم و ساختن جامعه ای آزاد و مرفه و سوسیالیستی، باید حزب این جنبش و طبقه کارگر این جامعه حامل یک پرچم واحد باشند. پرچم دنیای بهتر که بر آن نوشته شده است حکومت شوراهای مردم با مشارکت همه شهروندان در ساختاری حکومتی که هم قانون گذار و هم مجری قانون است. چنین حکومتی باید بر ویرانه های حکومت بورژوازیی و شکست و حاشیه ای کردن جنبش های قومی مذهبی برپا بشود.