اطلاعیه جمعی از فعالین کارگری در شهرهای کردستان در همبستگی با اعتراضات طبقه کارگر در کردستان عراق با نقدهایی گویا به جنبه های فنی آن مواجه شده است. همینجا به عنوان کسی که از این اطلاعیه دفاع کرده ام این نکته را خاطر نشان کنم که فرمولبندی پاراگرافی از ان مستلزم قدری دقت بیشتر بود اما با وجود این نقص هم، اطلاعیه مذکور قابل دفاع، به جا و به موقع بود که ناشی از تیزبینی و هوشیاری فعالین کارگری است. اما در مورد نقدهایی که به این اطلاعیه وارد کرده اند ابتدا این را هم گفته باشم که اگر این نقد صرفا به ان جنبه بود من هم سمپات ان بودم، که البته هنوز هم میتوانم باشم.
در نقد این اطلاعیه گفته شده، تعداد انها چند نفر هستند، این جمع چه کسانی هستند و چرا با اسم و رسم پای این اطلاعیه نیامده اند و غیره… . از طرفی دیگر این سوالات میتواند نقدی از جانب فنی به اطلاعیه فعالین در داخل باشد و حتما قابل پاسخ در چارچوب اصول فعالیت علنی و مخفی که امری مطلق نیست، باشد. اما همانطور که بالاتر هم اشاره کردم، این نقد، “گویا به سطح فنی” این اطلاعیه وارد است. فعالین کارگری در کردستان، زمانیکه با برخی از منتقدان این اطلاعیه شانه به شانه شدند، حتما میتوانند دلایل مستند و روشن خود را بیان کنند، به این خاطر من به سهم خودم پاسخ این سوالات را به خود فعالین کارگری در کردستان واگذار میکنم و به جنبه ای از این نقد که فکر میکنم در قیاس با این “نقد فنی” در اولویت است میپردازم.
به نظرمن سوال این نیست که این جمعها چند نفر هستند، بلکه سوال این است که چرا، هم در این مورد و هم در موارد مشابه که به اعلام موضع علیه ناسیونالیسم کُرد در منطقه مربوط میشود کمتر خبری از این نوع اطلاعیه ها است؟ برای مثال شاخه “ایرانی پ ک ک ” چندین جوان کارگر مرزی را کشتند انهم به این خاطر که تسلیم اخاذی پ ک ک نشدند اما دوستانی که مدافع اطلاعیه با “نام و نشان” هستند چرا اعلام موضع نکردند؟ چرا تلاشها در این زمینه بی نتیجه ماند؟ حکومت اقلیم کردستان روزانه مشغول سرکوب و ارعاب و کشتار مردم کردستان است و احزاب مشابه انها در کردستان ایران هم چنین پروژه ای را در سر میپرورانند. در نتیجه نباید اعلام موضع علیه حکومت اقلیم کردستان و احزاب مشابه اش در ایران را با مستمسک “بی نام و نشان” تختئه کرد، بلکه میتوان و میشود با نام و نشان هم علیه انها اطلاعیه داد. جمعهای مختلف کارگری، با هر تحلیلی در سطح فنی ان میتوانند ابتدا اطلاعیه بدهند و علیه این وضعیت اعلام موضع کنند در قدم بعدی میتوان اشکالات فنی را هم جبران کرد.
در این مورد اخیر هم اگر جمعهایی از فعالین کارگری با هر استدلال و تحلیلی از نوشتن اسم در پای اطلاعیه ای در حمایت از مبارزات طبقه کارگر کردستان عراق خودداری کرده اند، چرا جمعهایی که موافق این موضع و علیه احزاب بورژوا قومپرست هستند با اسم و رسم خود اطلاعیه نداده و کشتار جوانان معترض، کارگران و معلمان را محکوم نمیکنند تا گامی عملی برای دوره های بعدی برداشته شود؟ در این زمینه میشود پیشنهاد کرد جمع فعالینی که میخواهند علیه احزاب قومپرست اطلاعیه بدهند دست به کار شوند و پروژه های به فقرکشاندن طبقه کارگر در کردستان عراق و جریانات مشابه آن در ایران را افشا کنند. در کردستان علاوه بر کلیت رژیم اسلامی که مفروض است یک جریان مضرر در منطقه حضور دارد که گهگاهی قابل تفکیک از بخشهایی از دم و دستگاه رژیم هم نیستند. اما در کردستان نه “شورای مدیریت گذار هست، نه طرفدار سلطنت و تاج و تخت، نه هوادار پادشاهی مشروطه و نه طرفدارا اصلاح رژیم و…” اما، احزاب قومی دروازه ورودی همه این دستجات مرتجع بوده و گروههای بورژوا قومی به تناوب حلقه ارتباطی این دستجات با جامعه کردستان هستند. اگر سیاست امریکا عبارت از “فشار” باشد انها با دستجات مشابه خودشان در سطح سراسری طرفدار لشکرکشی نظامی هستند و اگر طرفین “ج ا و امریکا” دم از “نرمش قهرمانانه” بزنند دستجات قومی از “اصول مذاکره” و بند و بست با بخشهایی از رژیم صحبت میکنند. در نتیجه افشا و خنثی کردن سیاست، استراتژی و ماهیت احزاب قومی در کنار سازماندهی یک جنبش، هم در برابر رژیم و هم در مقابل این دستجات کردایتی اهمیتی صدچندان پیدا میکند.
اما موضوعی متفاوت. طی اعتراضات در کردستان عراق که به کشته و زخمی شدن دهها نفر و دستگیری تعداد بیشتری انجامید و هنوز هم در جریان است، گرایش “کردایتی” ابراهیم علیزاده که خط مسلط در شاخه کردستانی حزب کمونیست ایران است در هماهنگی و همسویی با دیگر گروههای قومی کردستان ایران در سکوت به سر بردند. در این میان اینجا و انجا گفته شد که درگیریهایی میان گروه نظامی پ ک ک با نیروهای بارزانی در منطقه “آمیدی” بوجود امده است. رسانه های کردی رژیم و همچنین اطلاعیه حکومت اقلیم قبل از پ ک ک بر این درگیری صحه گذاشتند. سازمان ابراهیم علیزاده و سازمان زحمتکشان ایلخانیزاده به صورت جداگانه نشستی را با “احمد قره موس” از کمیته رهبری “کنگره ملی کُردستان” برگزار کردند که در آن از پ ک ک خواستند که “مشکلات” خود را با حکومت اقلیم از طریق گفتگو و نه از راه مسلحانه حل و فصل کنند.
“کومه له” که اعتراضات میلیونی در کردستان را با سکوت برگزار کردند، حالا به قول خودشان که “به ضرر همه ما است” نگران درگرفتن “جنگ برادرکشی” میان پ ک ک و حاکمیتی است که از نظر توده های طبقه کارگر کردستان عراق هیچ گونه مشروعیتی ندارد و به جریانی مشاوره ملی میدهند که همسو با سپاه پاسداران است. اگر شاخه ایرانی پ ک ک به این نصایح گوش فرا میداد در اعتراضات کردستان ایران و درست زمانیکه خیابانها مملو از معترضین بود مانور نظامی برگزار نمیکردند. اگر جریانی نقطه مقابل مردم معترض در کردستان عراق نباشد این هشدارها را ضمن حمایت همه جانبه از اعتراضاتشان به مردم معترض در کف خیابان میدهد نه “کنگره ملی کرد” که خود زیرمجموعه پ ک ک است. از این جریان باید پرسید اگر سپاه پاسداران و اطلاعات رژیم تلاش کردند، که میکنند، در اعتراضات کردستان عراق دخالت کرده و جریان اعتراضات را منحرف کنند، شما به عنوان جریانی که نگران این وضع هستید چکار میکنید؟ آیا غیر از این است که باید به مردم معترض در کردستان عراق فراخوان داد که مواظب تحریکات عوامل رژیم باشند که سیر رویدادها را منحرف نکنند! چرا زمانیکه این دخالت گری از کانال پ ک ک است به کنگره ملی کردستان متوصل میشوید؟