اخیرا کمپینی حول یک مصاحبه که دو سال قبل در شبکه دو تلویزیون جمهوری اسلامی منتشر شده راه افتاده است. در این مصاحبه مجری خطاب به مصاحبه شونده که “فرنجی” (لباس مرسوم در بخشهایی از منطقه اورامان / کردستان) را به تن دارد، سوال میکند این لباس چوپانی چیه تن تان؟ مصاحبه شونده در پاسخ افسانه کاوه آهنگر و ضحاک مار بدوش را ریشه این لباس تعریف میکند که علیه استبداد و… است. خارج از داستان سرایی دروغین پاسخ دهنده که اطلاعی از ریشه این نوع لباس ندارد و اطلاع چندانی حتی از افسانه ساخته شده ضحاک و کاوه آهنگر هم ندارد، در آن برنامه همه چیز بر وفق مراد دو طرف مجری و مهمان پیش میرود و کسی اعتراضی ندارد.
اما همین یک جمله سوالی خبرنگار شبکه دوم که میگوید “این لباس چوپانی چیه تنتان” بعد از دو سال باز نشر و به عنوان توهین به لباس کردی کمپینی ملیگرایانه حول آن شکل میگیرد.
برای درک این مسئله باید از این گفتگو که خیلی هم دوستانه برگزار شده است فراتر رفت و مسائل پشت پرده را کمی با تعقل و تعمق وارسی کرد. روشن است که لحن و گفتار خبرنگار تحقیر آمیز است و طرف مقابل را میخواهد تحقیر کند. این موضوع برخلاف چپ نماهایی که خودشان را به اصل موضوع نزده اند ربطی به آزادی پوشش ندارد. اینجا و در این برنامه مشخص پوشش کسی ممنوع اعلام نشده است. نه فقط این بلکه دارد چوپان بودن و تشبیه فرنجی پوش به چوپان را به نوعی تحقیر میکند. اما مصاحبه شونده فرنجی پوش بجز یک توضیح چیزی نمیگوید و از کنارش رد میشود.
اولین سوال این است چرا همان روزها و هفته ها و ماههای مربوط به دو سال قبل که این مصاحبه انجام شده چنین جنجالی به پا نشد؟ پاسخ این است که مصاحبه شونده و مصاحبه کننده از یک جنس هستند. اما آرشیو این مصاحبه نزد هر کسی بوده است با هدف ایجاد تفرقه در میان مردم منتسب به ملیتهای مختلف باز نشرشده است. این در حالی است که لباس یا پوششی که با نمد درست میشود محدود به کردستان نیست. این لباس را به شکلهای مختلف در مازندران و خراسان و سمنان و آذربایجان، بختیاری، لرستان، کردستان و….حتی در اروپای تاریخ قدیم میشود دید. نوعی از پوشش محکم است که در مقابل سرما و گرما قابل استفاده بوده است. از آثار و شواهد تاریخی چنان بر میآید که نمد و پوشش نمدی به تاریخ اولیه تمدن بشر در بین النهرین و منطقه ایلام برمیگردد. بنابر این پوشش نمدی مخصوص مردم کردستان هم نبوده و نیست. اما این دیالوگ تحقیر آمیز هم دو جنبه دارد. ناسیونالیستها اعتراضشان به این است چرا لباس آقای فرنجی پوش به لباس چوپان تشبیه شده است. در یک فرهنگ برتری طلبانه و احمقانه که به دلیل عمق ضد انسانی بودنش هم در تفکر خبرنگار و هم در تفکر قومپرستان کرد تحقیر چوپان و تحقیر این لباس در آن فرض گرفته شده است.
اما چرا این همه حساسیت وجود دارد؟
روشن است حساسیت مردم نسبت به سیاست و اعمال جمهوری اسلامی زیاد است. بویژه مردم کدستان که هیچ وقت توهمی به جمهوری اسلامی نداشته اند و رژیم اسلامی هم با تمام بیرحمی مردم را کوبیده است و حقوق اولیه آنها را هم سلب کرده است. وجود ستم ملی و تحقیر فرهنگی و زبانی سیاست همیشگی جمهوری اسلامی بوده است و مردم به درست نسبت به تمام تحرکات جمهوری اسلامی حساس هستند. ریشه این حساسیت به استبدادی برمیگردد که جمهوری اسلامی و نظامهای قبلی علیه مردم کردستان اعلام و اجرا کرده اند. سیاست سرکوب و تحقیر و توهین محدود به کردستان هم نیست حکومت اسلامی علیه همه شهروندان منتقد و معترض همین سیاست را اجرا کرده است. اما در کردستان این ستمگری مضاعف هم هست. زیرا علاوه بر سرکوبگری و ستمهای طىقاتی و جنسی و مذهبی ستم ملی هم به شکل مضاعف اعمال میشود.
اعلام جنگ جمهوری اسلامی با مردم کردستان و همه شهروندان منتقد و ناراضی قدمتی به اندازه طول عمر این رژیم دارد. شبکه های تلویزیونی در ایران همگی حکومتی و سیاست آنها از جانب بیت رهبری دیکته میشود. توهین و تحقیر مردمان غیر خودی یعنی شهروندان منتسب به ملیت های مختلف مثلا ترک زبانها و کرد زبان ها و عرب زبانها و یا منتقدین حکومت از جانب رسانه های جمهوری اسلامی و گله آخوند مزدوران حکومتی امری روزمره است و محدود به ملیت معین و مورد خاصی نیست. کافی است که مسئله حجاب و تحمیل آن به زنان و قانونی بودن چند همسری و کودک همسری و قانون قصاص و سنگسار و تجاوز در زندانها و هزاران جرم و جنایت دیگر در ایران را نگاه کنید که محدود به ملیت و مذهب خاصی نیست. علیه همه بجز حکومتیها است. اینها قانون شریعت اسلام است. همان اسلامی که این جناب دکتر فرنجی پوش کرد و مجری تلویزیون هم مدافع آن هستند.
روشن است که اکثریت مردم ایران دنبال بهانه ای هستند که جمهوری اسلامی را مورد تعرض قرار بدهند. اشکال کار در این مورد اما اینجا است که قومپرستان کرد بجای حمله به جمهوری اسلامی در مقام حکومت مستبد و تحقیر کننده و توهین کننده، به مردم غیر کرد و عمدتا به مردم فارس زبان تاختند. با نفرت پراکنی قومی مرز تفرقه ملی و قومی را تا حد دشمنی بالا بردند. این همان هدفی بود که باز نشر کننده این کلیپ تعقیب میکرد و روشن است که تفرقه قومی به نفع جمهوری اسلامی است.
با شدت گرفتن کمپین “دفاع از لباس و آداب و رسوم کردی” یک بخش از جانیان اسلامی که کرد زبان هستند در مجلس اسلامی همان کاری را کردند که احزاب ناسیونالیست کرد و فعالین قومپرست در بیرون مجلس مشغول آن بودند. ما در این جدال شاهد نزدیکی یک بخش جمهوری اسلامی و جریانات قومپرست هم شدیم. همه اینها یک شعار داشتند. “ملت و لباس و رسوم و فرهنگ” مقدس هستند و کسی حق توهین به پرچم و لباس را ندارد و در عین حال این فارس زبانها هستند که مقصرند.
آیا نقد و بررسی آداب و سنت و فرهنگ باید ممنوع باشد؟
روشن است که لباس بخش کوچکی از آداب و فرهنگ و رسوم در میان مردمان این کره خاکی است. مردم کردستان هم همانند بقیه مردمان جهان در تاریخ گذشته خود با انواع سنتهای خوب و بد زیسته اند. اما در همه جهان مردم تکامل پیدا کرده و در عرصه فرهنگ و آداب و روسوم و لباس و حتی زبان و معماری و مناسبات تولیدی و…. خود تغییراتی بوجود آورده اند که نتیجه تکامل روابط انسانی و نقد و بررسی سنتها و آداب و رسوم و مناسبات تولیدی کهنه بوده است. مردم کردستان هم از این قاعده مستثنا نبوده اند.
کافی است به آداب و رسوم دوره برده داری و فئودالی نگاه کنیم که مردم کردستان هم بخشی از این فرهنگ را خودی میدانستند. فرهنگ ضد دهقان و سروری خان و ملاک و رهبران مذهبی و… بخشی از فرهنگ مردم جهان از جمله مردم کردستان هم بوده است. همانند فرهنگ ضد زن و تعدد زوجات برای مردان و بی حقوق دانستن کودک و فرهنگ تحقیر روستایی از جانب شهروندان ساکن در شهرهای بزرگ و فرهنگ تحقیر مردم منتسب به ملیتهای غیر خودی و مذاهب دیگر و… همه اینها بخشی از تاریخ زشت و غیر قابل دفاع بشر و بخشی از تاریخ و فرهنگ مردم کردستان هم بوده است.
بنابر این بدون نقد و اعتراض به این آداب و رسوم و مناسبات تولیدی وجود یک جامعه پویا و رو به جلو تصورش ممکن نیست. لباس مردمان در کشورها و مناطق مختلف در تاریخ کهن که از برگ درختان تا پوست حیوانات و تا استفاده از نمد و پارچه دست بافت و بالاخره پارچه امروزی که مورد استفاده است و مرتب در حال تغییر و تکامل بوده امری متداول و پذیرفته شده است. لباس کردی هم شامل همین قاعده است. چنانچه استفاده از همان فرنجی در برنامه شبکه دوم رژیم که امروز این جدل ناسیونالیستی و قومپرستانه را دامن زده است شاید یک دهم درصد مردم کردستان هم از آن استفاده نمیکنند. حتی همان مردم اورامان هم درصد بسیار کمی از آن استفاده میکنند. حتی اگر ناسیونالیستها و قومپرستان هزار بار بیشتر از این هم خود را مدافع فرهنگ و لباس کردی معرفی کنند، ناچارند تن به تکامل و تحولات تاریخی مدرنیزاسیون در فرهنگ و سنت و آداب و رسوم بدهند و گریزی از آن ندارند. اما در این موضوع مورد بحث مسئله تحقیری است که خبرنگار صدا و سیما از آن استفاده کرده است.
با این حال ناسیونالیستها و قومپرستان بجای اعتراض به جمهوری اسلامی که به هر بهانه ای غیر خودیها را تحقیر و محدود میکند دست به تفرقه قومی زدند. روشن است آنها هدف دیگری در تفرقه قومی دنبال میکنند. آنها با این تفرقه قومی میخواهند خود را نماینده مردم کردستان بدانند. دست به انبان کهنه ترین و عقب مانده ترین فرهنگ بردند تا علیه مردمان دیگر نفرت پراکنی کنند. این نفرت پراکنیها نتایجی جز همان قتل عامهای قارنا و قلاتان به دنبال ندارد که یک بار تجربه شد و عمق نفرت انگیز بودن قومپرستان کرد و آذری را نشان داد و جمهوری اسلامی برنده آن شد.
جالب است وقتی میبینیم که نمایندگان مجلس جمهوری اسلامی و شکنجه گران و قاتلین مردم کردستان همین کمپین قومپرستانه را پرچم خود میکنند و از ولی نعمت خود (خامنه ای) درخواست پادرمیانی میکنند قوم پرستان با علاقه آنرا منتشر میکنند. نمایندگان کرد زبان مجلس اسلامی با این کارشان مسائل اساسی مردم کردستان و ضدیت مردم با جمهوری اسلامی و ضدیت مردم با سرکوب و تلاش برای زندگی بهتر را به کانال گله گذاری از رهبرشان هدایت کردند. “رهبر معظم شان” خامنه ای را خطاب قرار دادند که دخالت کند. این نتیجه تا کنونی کمپین ناسیونالیستها بوده است که با بخشی از جمهوری اسلامی در یک جبهه قرار گرفته اند.
ناسیونالیستها با این کمپین مسائل اساسی و مطالبات حق طلبانه مردم کردستان را در زیر نفرت پراکنی قومی میخواهند دفن کنند. همین ناسیونالیستها در مقابل آخوند مرتجعی که در دیالوگ با همین کرد فرنجی پوش زنان کردستان را تحقیر میکند خفقان گرفته اند. آن آخوند به این فرنجی پوش مرتجع میگوید مگر زن در کردستان حق حرف زدن هم دارد؟ جناب دکتر فرنجی پوش با لبخندی مردسالارانه و افکاری پوسیده تر از آن آخوند، میگوید بالاخره اجازه داشته اند که حرف زده اند. آیا ناسیونالیستهای کرد و چپهایی که از کنار این همه گرد و خاک ارتجاعی عبور کرده اند فقط در وصف ستم ملی و حقوق “دمکراتیک” داد سخن میگویند متوجه نیستند آب به آسیاب چه ارتجاعی میریزند؟
سخن پایانی ونکاتی اجمالی در مورد سیاست راست روانه چپها
اینکه دولتها و حکومتهای مستبد در تمام تاریخ ایران سرکوبگران مردم از جمله مردم کردستان بوده اند و این با هزار سند و مدرک سیاسی و تاریخی و اقتصادی و…. ثابت شده است، نباید برای کسی ناروشن مانده باشد. این هم که رسانه های حکومتی فقط زبان گویای یک درصدیهای حاکم و سرکوبگران مردم هستند روشن است. اینکه مردم کردستان در همبستگی با مردم ایران در قدم اول و برای هر تحولی باید جمهوری اسلامی را به عنوان حکومتی مذهبی و مرتجع و سرکوبگر و مدافع نظام سرمایه داری در ایران از جلو پای خود بردارند حرف اکثریت قریب به اتفاق مردم ایران است.
مردم کردستان از روز اول به لطف وجود احزاب سیاسی بویژه جنبش چپ در کردستان توهمی نسبت به جمهوری اسلامی نداشته اند. روشن است در هر جامعه ای تعدادی مزدور با تهدید و تطمیع همراه حکومتهای مستبد میشوند و در کردستان هم افراد مزدوری همراه جمهوری اسلامی شده و هنوز با این رژیم کار میکنند و علیه مردم کردستان هستند. نمایندگان رژیم اسلامی در مجلس که امروز پرچمدار دفاع از آداب و رسوم و لباس “کردی” شده اند از جمله همین افراد هستند. اما تحولات امروز و دیروز کردستان را نمیتوان فقط نتیجه جدال مردم با حکومت قلمداد کرد. این دروغ بزرگ را که بعضی چپهای راست شده میخواهند به مردم حقنه کنند با هزار سند و مدرک میتوان رد کرد. جدال جنبش چپ و راست، سوسیالیسم و ناسیونالیسم، آزادیخواه و مرتجع، برابری طلب و تبعێض گرا در کردستان چیزی نیست که بشود انکارش کرد یا مسکوت گذاشت. کردستان هم همانند بقیه ایران و جهان صحنه جدال جنبشهای اجتماعی است.
اگر جمهوری اسلامی راس جنبش اسلام سیاسی در ایران است جنبش چپ و راست کردستان هم برای پراتیک کردن دو افق جداگانه و متضاد ناسیونالیستی و سوسیالیستی در مقابل جمهوری اسلامی ایستاده اند. کمپین اخیر ناسیونالیستها اگر فقط عرصه و میدان قومپرستان علیه جمهوری اسلامی بود، میشد از کنارش عبور کرد. اما این کمپین عمدتا علیه فارس زبانها و غیر خودیها پرچم ارتجاع ناسیونالیستی را نمایندگی کرد.
چپی که به بهانه وجود ستم ملی خود را به این جدال نمیزند و خجولانه به این کمپ خدمات میدهد امروز یا فردا تکلیفش را روشن خواهد کرد و صراحتا در آن کمپ قرار خواهد گرفت. همه این مسائل سیاستهایی است که آگاهانه و با اهدافی خاص برجسته یا کم رنگ میشوند. واقعیت این است ما در کردستان دو جنبش چپ و راست، ناسیونالیستی و کمونیستی داریم که از سال ١٣۵٧ به بعد در هیبت حزبی و سازمانی در مقابل هم از دو افق مجزا دفاع کرده اند و هر دو مخالف جمهوری اسلامی هستند.
این دو جنبش و احزابشان جمهوری اسلامی را مانع اول پیشروی خود میدانند. اما همزمان این دو جنبش در حال جدال دائمی و هر روزه با هم بوده اند. این جدال در عرصه های سیاسی، فرهنگی، حزبی و جنبشی امری تعطیل ناپذیر بوده است. باید اذعان کنم در مسیر این چهار دهه اخیر جنبش چپ نیروی زیادی به جنبش ناسیونالیستی داده است. آخرین تمایلات چپ سردرگم و راست در کردستان با ادبیات و الفاظی مشمئز کننده وارد میدان شده است. برای راست روی خودش تئوری تازه وارد بازار کرده است. کسانی همانند حسن رحمان پناه و ابراهیم علیزاده میگوید تعداد کارگران در ایران و کردستان اقلیت جامعه را تشکیل میدهند و نمیشود حکومت کارگری بپا کرد و این دمکراتیک نیست و… با این حرف همان سیاست قاسملو را با ادبیات دیگری بخورد جامعه میدهند.
دیگری از شدت “عاقل بودن و تفرقه درست نکردن برای اتحاد مردم کردستان” در این جدال وارد بحث آزادی پوشش شده است تا نشان بدهد مخالفتی با ناسیونالیسم کرد ندارد و میخواهد مسئله آن جنبش را نمایندگی کند تا “فعالین آن جنبش” را جذب کند. یکی دیگرچون میخوهد برادریش را ثابت کند در دفاع از آزادی پوشش کلی حرف زده است بدون اینکه اصل جدال را به مخاطب بگوید. نوشته حسن صالحی نمونه تیپیک این نوع راست روی و بدون ملاحظه در حزب کمونیست کارگری است.
یکی دیگر مثل نسان نودینیان برای اینکه وارد جدال با ناسیونالیسم کرد نشود اولا فقط به جمهوری اسلامی میتازد و یکی از نمایندگان مجلس اسلامی را “آخور نشین” معرفی میکند. این هم احتمالا اصطلاح فارسی تازه ابداع شده او است. منظورش حضور یک نماینده کرد زبان در طویله اسلامی است که سر در آخور رژیم دارد!!؟ مخالفت او با این نماینده رژیم فقط از زاویه همکاریش با رژیم است نه کمپین قومپرستانه و نژادپرستانه ای که راه اندازی شده و عمدتا علیه مردم فارس زبان است.
اما جالبترین بخش گفته نسان نودینیان این است که در کردستان کاری به کمونیسم و جنبش سوسیالیستی و وظایف کمونیستها و …. ندارد او میگوید: ما همیشه برای سرنگونی جمهوری اسلامی مبارزه کرده ایم “مبارزه ای دمکراتیک برای رسیدن به خواسته های انسانی” اینکه در کردستان دو جنبش سیاسی و طبقاتی در مقابل رژیم قرار دارند و اینکه راه حلهای متفاوتی حتی برای رفع ستم ملی وجود دارد و اینکه حکومت شورایی فقط شکل سازمانی و اداری جامعه است و میتواند ربطی به سوسیالیسم هم نداشته باشد و اینکه این دو جنبش دو افق و دو آلترناتیو جداگانه را نمایندگی میکنند و بر همین اساس دو فرهنگ و سیاست متفاوت دارند و… مشکل او نیست. باید گفت چشممان روشن پس از سالها تبیین نظری و سیاسی و جنبشی و تئوری و…. دوباره به مبارزات و مطالبات و انقلاب دمکراتیک رسیدیم.
بر بستر همین نوع نظریات، متاسفانه جنبش ناسیونالیستی از جنبش چپ نیروی بسیار بیشتری گرفته است. یک روزی مهتدی و ایلخانی زاده و ابراهیم علیزاده در جنبش دیگری بودند و نسان نودینیان و حسن صالحی و… زبان و ادبیات دیگری داشتند و جنبش دیگری را نمایندگی میکردند. اما همین امروز که “پرچمداران چپ عاقل” شده از دمکراتیک و دمکراسی حرف میزنند و هم و غمشان به رفع ستم ملی محدود شده است، کارگران کردستان با پرچم سرخ کارگری و سوسیالیستی در جدالی دائمی بر سر افق امروز مبارزات جاری و آینده کردستان بسر میبرند. همان کارگران که از نظر جناح راست کومله اقلیت جامعه نامیده میشوند پرچم رهایی کل جامعه را در دست دارند و بدون قدرتگیری این جنبش هیچ آینده روشنی حتی رفع ستم ملی و حل مسئله ملی در انتظار آن جامعه نخواهد بود. نمونه کردستان عراق باید کافی میبود که این دوستان روی اسب بازنده شرط بندی نکنندآ.
۲۳.۰۱.۲۱