این نوشته قبل از تصمیم رهبری حزب برای اخراج علی جوادی نوشته شده است
در مورد قرار پیشنهادی رفقا اصغر کریمی و سیامک بهاری که تقاضای تعلیق عضویت علی جوادی و اخراج او از حزب را کرده اند!؟
رفقای دفتر سیاسی و رفقایی که این نوشته را دریافت میکنید. همه شما میدانید که از سالها قبل بر سر مسایل سیاسی اختلاف سیاسی در حزب وجود داشته و من از مقطع آغاز راست روی سیاسی ر. حمید تقوایی در مقابل آن ایستادم و نقدم را در جلسات حزبی بیان کردم و مواردی هم آنرا علنی نوشتم که این سیاستهای راست روانه در جامعه به پای من نوشته نشود. همه بدانند در این حزب اگر سیاست راست مسلط شده است چپها و کمونیستهایی هستند نه تنها سکوت نکردند و از پرنسیبهای حزب و کمونیسم کارگری دفاع کردند، بلکه خط و سیاست خود را اثباتا اعلام کردند. من یکی از آن کمونیستها بودم که سکوت نکردم.
حتی قبل از اینکه علی جوادی و رفقای دیگر به حزب برگردند. این یک سنت جا افتاده در حزب بوده و حتی موارد زیادی مضمون این اختلافات به جدلهای تندی هم کشیده شده است و اسناد آن در جلسات دفتر سیاسی آرشیو شده و بعضا کتبی نزد من موجود است. برای یادآوری و حضور ذهن شما به مواردی که بحثها بسیار تند شد اشاره خواهم کرد تا سابقه این مباحث و برخورد سیاسی ما تاکنون روشن بشود. مباحث سال ١٣٨٨ تا آنجا تند شد که من فضای تلویزیون در لندن را تحمل نکردم و برگشتم. “یاد داشتهای انقلاب” ر. مصطفی صابر همه یادشان هست که چه جدل تندی بر سر آن داشتیم. هر هفته مصطفی یاد داشتهای “انقلاب” اش را مینوشت و در نشریه انترناسیونال چاپ میشد این نوشته ها در نشریه انترناسیونال قابل رجوع است.
این سیاستها برای من غیر قابل قبول بود و نقد کردم. اما کسی دست به ابزار تصفیه تشکیلاتی نبرد. اسناد آن مباحث هست که چه بحثهای تندی بر سر اینکه رهبری حزب و مشخصا حمید تقوایی فکر میکرد انقلاب ادامه دارد و من ازچند ماه بعد از آن اتفاقات ٨٨ گفتم شکست این اعتراضات را بیمورد ادامه انقلاب ننامید. یا اینکه حمید رسما از تلویزیون اعلام کرد تا وقتیکه موسوی در مقابل خامنه ای قرار گرفته همراه مردم است و ما با او کشتی نمیگیریم. همین باعث حمله و نقدهایی به حزب از جانب جریانات دیگر شد. مباحث داخلی ما هم بر سر آنها حتما بیاد دارید که تا چه حد جدلی و تند شده بود. بعدا در مورد تحلیل تحولات مصر در سال ٢٠١١ که کاظم و مصطفی هر دو سیاه روی سفید نوشتند این انقلاب سوسیالیستی است. من نظرات آنها را نقد کردم و باز هم خیلی عادی رفتیم کارمان را کردیم و کسی نرفت قرار حذف مخالف سیاسی و منتقد بنویسد.
بالاخره تحولات سوریه سر رسید و رفیق حمید رسما از ارتش آزاد دفاع کرد و در جلسه دفتر سیاسی اعلام کرد اگر کمونیست سوری بودم میرفتم در ارتش آزاد علیه بشار اسد می ایستادم. طبیعی بود من هم در مقابلش تند ایستادم و او عقب نشست اما نقدی به نظرات خود نداشت. اتفاقا آن دوره محمد رضا پویا همانند من نقدش را بدون ملاحظه بیان میکرد و حتی بهروز بهاری از بحثهای ما دفاع میکرد. این موارد را رفقا اصغر کریمی و سیامک هر دو بیاد دارند و میدانند خودشان مدافع خط راست در مباحث فوق بوده اند. معلوم نیست چرا آن دوره نقد من جرم نبود و دفاع شما از ارتش آزاد و موسوی و “انقلاب اوکراین” که من ارتجاع صرف نام نهادم و… جرم نبودند و امروز جرم شده اند.
معلوم نیست چرا مدافعین این سیاستهای راست مجازند برخلاف سیاست و سنت و مصوبه های حزب چنین نظراتی داشته باشند اما نقد آنها امروز جرم سیاسی شده است.؟ دلیل البته روشن است گرایش راست شمشیر را از رو بسته است. میخواهد روشن و بدون ابهام شیفت کند. هنگامیکه سیاست دفاع از فعالین جنبش سرنگونی علیرغم تعلق سیاسی و جنبشی آنها قابل دفاع میشوند و حزب رسما از فعالین جنبشهای راست و ناسیونالیستی قرار است دفاع کند و اینرا به مصوبه تبدیل میکند، طبیعی است که نقد سیاست راست هم باید ممنوع و جرم اعلام بشود. در چنین شرایطی است که مسیح علینژاد و طبرزدی و زیبا کلام قابل دفاع میشوند و باید تلاش بشود در تلویزیون حضور پیدا کنند و چهره ما کمونیستهای منتقد که اعضا دفتر سیاسی و کمیته مرکزی هستیم باید حذف بشویم. قرار سیامک و اصغر کریمی فقط این معنی را دارد. تفسیر دیگری ندارد. این تغییر ریل قطعا عاقبت خوبی نخواهد داشت.
اصغر کریمی و سیامک بهاری حتی اینقدر درایت بخرج نداده اند که شکایت کنند و طرف شاکی امکان دفاع از خودش را داشته باشد. آنها اینقدر به همراهی اعضا دفتر سیاسی مطمئن هستند که از همان قدم اول با یک قرار درخواست تعلیق عضویت علی جوادی و اخراج او از حزب تشریف آورده اند و یک روز قبل از تصمیم گیری به “متهم” اطلاع داده اند. شاید جرم محرض است فقط باید رسمیت پیدا کند!؟ معلوم نیست چرا فقط علی جوادی در این قرار مورد غضب قرار گرفته است. چون من از سال ٨٨ تا کنون از این کلمات تندتر هم در نقد مدافعین سیاست راست بکار برده ام. اما کسی به فکر سیاست حذفی نوع سیامک بهاری و اصغر کریمی نیفتاد. چون در میان ما چنین سیاستی جایی نداشت و دون شان کمونیستها محسوب میشد.
این رفقا بهتر است بدانند علی جوادی به کسی استالین یا استالینی نگفته است، لطفا از زبان او جعل نکنید. اجازه بدهید من اینجا رسما بگویم شما در قرار پیشنهادی خود استالینی گفتن را از زبان علی جعل کرده اید. اما من اینجا رسما و کتبا اینرا به شما میگویم و مسئولیت آنرا به عهده میگیرم که این قرار چیزی نیست بجز حذف تشکیلاتی مخالف سیاسی. کاری و سیاستی که قبلا هیچ کمونیستی در حزب ما شاید تصورش را هم نکرده است. امروز اما قرار است در سایه سیاستهای راست، اخراج به جرم نظر سیاسی به سیاست مصوب و اجرایی حزب تبدیل بشود. این یکی نهایت سقوط آزاد است و ما از این خوشحال نیستیم که رفقایی به این روز افتاده اند و در تاریخ سیاسی آنها ثبت خواهد شد.
این قرار برای مدافعینش افتخار نمی آورد. فقط لکه ننگی است که در تاریخ مدافعین آن ثبت خواهد شد. هیچ انسان منصفی نمیتواند با دفاع یا سکوت از کنار این سیاست ضد انتقادی عبور کند و فردا مدعی کمونیسم و رادیکالیسم و برابری طلبی باشد. هیچ انسان منصفی هم تاریخ حزب ما را با این سیاست راست و بدون ابهام اصغر و سیامک یکی قلمداد نخواهد کرد. اگر چه نمودهای این سیاست در حزب ما به شکل خفیف تر و با توجیهات دیگر از یکی دو سال قبل اجرا شده است. اما هنوز تا این حد پرده ها ندریده بودند. هنگامیکه ما تعدادی از اعضا دفتر سیاسی و بعدا کمیته مرکزی به جرم نقد از رسانه های حزب حذف شدیم و حمید رسما از سیاست حذف ما در رسانه های حزب دفاع کرد. او حتی اجرای سیاست حذف ما منتقدین را وظیفه کادرهای حزب اعلام کرد.
با این مقدمه اجازه بدهید عینا به بندهای قرار بپردازم.
١ـ در بند اول قرار آمده است که “بحثها پاسخ داده شده است و….” رفقای نویسنده قرار که پا به سن گذاشته اند و قاعدتا تجربیاتی در سیاست آموخته اند، باید متوجه میشدند که توضیح واضحات لازم نبود بالاخره بحث دو طرف داشته و پاسخ همدیگر را داده اند. اینکه جمع کانون مباحث کمونیسم کارگری یک اقلیت است و طرف مقابل اکثریت است چیزی را نه حل میکند و نه حقانیت کسی را ثابت میکند. در دنیای سیاست همیشه اینطور بوده است.
متاسفانه تا کنون مارکسیستها همیشه در اقلیت بوده اند. این هم توضیح واضحات است که ما اقلیت هستیم. حتی وقتی که اکثریت اعضا و کادرهای حزب کمونیست ایران از منصور حکمت دفاع میکردند او رسما اعلام کرد که گرایش کمونیسم کارگری در حزب کمونیست ایران یک اقلیت است و در پلنوم حزب کمونیست کارگری هم خطاب به شرکت کنندگان گفت کسی از کمیته مرکزی روی خط من نیست. اما با گفتن این جملات داشت نکاتی را بیان میکرد که مخاطبین را بیدار کند. او تاکیدش به کمیته مرکزی وقت حزب این بود: بروید همین حزب را در همین چهارچوب متحد نگهدارید لطفا تئوری تازه نیاورید چون همین امروز هم منصور حکمت تنها است و در اقلیت صرف. متاسفانه حمید تقوایی و کورش مدرسی هر دو مدعی تئوری تازه شدند و این بلا را درست کردند که خودشان هم سالم از آن عبور نکردند. اما دو رفیق نویسنده قرار درکی از این مباحث و تحولات ندارند و درسی هم از تاریخ بیست سال گذشته نگرفته اند.
٢ـ این رفقا در بند دوم قرار نوشته اند علی جوادی در عکس العمل به رد نظراتش به آژیتاسیون علیه حزب روی آورده است. لطفا بگویید بر اساس کدام فاکت مشخص این ادعا را کرده اید. اگر منظورتان نقد نظرات حمید تقوایی است بر اساس کدام موازین حزب نقد و به قول شما آژیتاسیون در نقد نظرات حمید ممنوع شده است. نوشته اید “انگها و اتهاماتی نظیر توده ایسم، مارکسیسم زدائی، شاگرد شوفر جنبشهای دیگر، دفاع از موسوی و ارتش آزاد سوریه، دفاع از فعالین جنبش های ارتجاعی، دفاع از فعالین با پرچم الله اکبر، رفتار مادون انسانی، رفتاری شبیه “سردمداران حزب بلشویک بعد از لنین” از جمله مواضع و اظهارات علنی او علیه حزب است.”
فرض کنیم تمام این کلمات و چند برابر این کلمات و اصلاحات گفته شده است کجای این نقدها و نسبتها نقض موازین حزب است و بر اساس کدام موازین آنرا ممنوع و جرم میدانید؟ حتما پاسخ میدهید در نقد حزب نباید چنین آژیتاسیون کرد. سوال این است کجا آیا فاکتی دارید؟ اصلا متوجه هستید آژیتاسیون چی هست؟ یا منظورتان نقد سیاست افرادی مانند حمید تقوایی و کاظم نیکخوه و حسن صالحی و… است؟ رفقا برای یک آدم سیاسی و منصف و برای کسیکه سنتهای شناخته شده حزب کمونیست کارگری را معتبر بداند در بهترین حالت مدعی میشوید این نقدها درست نیست و حرف رهبری فعلی حزب درست است. این یعنی وجود اختلاف نظر نه بیشتر. آیا تشخیص این مسئله واقعا برای شما سخت است؟
اگر رفقا منظورشان نقد نظرات رفیق حمید است و آنرا به معنی نقد مصوبات حزب میدانند اول باید ثابت کنند چرا نقد نظر فرد خاصی نظر رسمی حزب محسوب شده است؟ این برداشت و این تفسیر من درآوردی را از کدام موازین حزبی استنتاج کرده اند. سوال این است از چه تاریخی نقد نظرات اعضا رهبری حزب و یا افرادی از رهبری حزب ممنوع شده است و ما خبر نداریم؟ قرارو مصوبه اش کجا است؟ لطفا حکم ناشیانه و مغرضانه خودتان را به یک قرار و موازین رسمی و مصوب وصل کنید تا متوجه بشویم حزب و حزبیت از منظر شما چگونه حزبی است؟ اصلا نقد و ابراز نظر مخالف جایی دارد یا نه؟
میدانم قبلا قرار آوردید که نظرات رفیق حمید نظرات رسمی حزب محسوب بشود ولی قرار را نقد کردیم و شما هم سکوت کردید و کنار گذاشته شد. چرا حالا غیر رسمی قراری که نقد و رد شده است را مبنای کار حزب مورد نظرتان قرار داده اید.؟ من این حزب شما را نمیشناسم. لطفا اول بگویید این موازین مورد نظر شما مال کدام حزب است؟ کجا و کی در حزب کمونیست کارگری هم تصویب شده است؟
روشن است حزب کمونیست کارگری موازینی دارد که این یکی در آن نیست. زیرا در حزبی که من میشناسم بحث علنیت و شفافیت را تایید کرده است و همیشه گفته ایم که بحث سیاسی داخلی نداریم و هر بحث سیاسی موافق و مخالفی را باید فرض کنیم که علنی است. بر اساس همین سنت جا افتاده ما همیشه تاکید کرده ایم مباحث سیاسی نباید داخلی یا مخفی تلقی شود. دوره ای کاظم مدافع این سیاست بود. نامه منصور حکمت تحت عنوان نامه دبیر که قبلا مورد توافق شما هم بود و تا کنون جایی ندیدم آنرا رد و نقد کرده باشید، با صراحت در مورد لحن و کلمات بکار گرفته شده در مجادلات سیاسی نوشته است و این سند کتبی موجود است. اگر آنرا هم قبول ندارید لطفا ما را خبر کنید.
حتی وقتیکه اصغر و حمید صفحه اعضا را بستند در آن صفحه نوشتند هر کس بحث سیاسی مخالف یا موافق دارد میتواند علنی مطرح کند. بنابر این ما نقد نظرات رفقایی مانند حمید و حسن و کاظم و…. را علنی منتشر کردیم. برای داشتن نشریه پرسش هم نامه نوشتیم و رئیس هیئت دبیران پاسخ داد که مانعی نیست و… میماند نظرات متفاوت ما و کسانیکه در نقد همدیگر نوشتیم و گفتیم. البته شما دو نفر جز هیچ کدام از مخالفین و موافقینی که نوشته ای داشته باشند نبوده اید.
در مورد این اختلاف نظر ها مخالفین ما برخلاف موازین و پرنسیبهای حزب پرستیژ حزب را هم نادیده گرفتند وعلنی رو به بیرون گفتند به ما رای نمیدهند تا کمیته مرکزی و دفتر سیاسی نشویم و گفتند باید اخراج شویم و نوشتند به حزب دیگری نزدیک هستیم وانحلال طلب وضد حزب و شارلاتان و دروغگوهستیم و…. رهبری حزب نوشته ها و کلیپهای ما را از سایتها و صفحات حزب حذف کرد و در تلویزیون ممنوع التصویر شدیم و… ما بر خلاف شما با درایت عمل کردیم و در مقابل همه این اقدامات غیر حزبی و دور از پرنسیب، آنها را ناشی از سطحی نگری محدودنگری و راست روی دانستیم و از کنارش رد شدیم. زیرا اعلام علنی آنرا نه تنها به ضرر حزب بلکه به ضرر کل چپ ارزیابی کردیم و بی اهمیت دانستیم.
اما هر جا سیاست هر کدام از شما را راست روانه دانسته ایم و آنرا خلاف مبانی نظری و سیاسی حزب دانسته ایم نقد کردیم و این وظیفه ما و هر کمونیست دیگری است که چنین کند. شما بجای پاسخ به نقدهایی که همین کلمات در آن بکار رفته است تا کنون یک خط ننوشتید. حسن و کاظم به زعم خودشان آمدند پاسخ بدهند که فحش نامه ای شخصی نوشتند و به سابقه فردی علی جوادی پرداختند و حمله شخصی کردند. یک کلمه در مورد این سیاستها حرف نزدند. حمید که گوینده اصلی این سیاستها است یک کلمه از این موارد اتهامی را نقد نکرده است. شاید در محافل خودتان چیزی گفتید ما سندی در این مورد ندیدیم. اما تا دلتان بخواهد در مورد سابقه و شخصیت علی جوادی نوشتید. طبیعی بود مسائل شخصی را ما جدی نگیریم و از کنارش رد شدیم. چون نمیخواستیم در سطح بحثهای غیر سیاسی حسن و کاظم وارد جدل بشویم. زیرا آن بحثها را دون شان خود و حسن و کاظم هم میدانیم.
من فرض میگیرم علی تا دیروز حزبی نبوده و کمونیست هم نبوده است، اما امروز همانند بابک از حجتیه آمده است و چند سازمان را هم پشت سر گذاشته است و عضو دفتر سیاسی شده است. یا مثل کاظم و حسن از چریک اشرف دهقانی و ارتش رهایی… (آرخا) آمده است و همچنان فکر میکند ارتش رهائی بخش خلقها را رهبری میکند و با ١۵ نفر جهان را نجات میدهد. ولی یک انسان منصف و عاقل برای قضاوت سیاست کسانی مثل علی و کاظم و حسن و بابک و… نگاه میکند ببیند امروز در سیاست چه چیزی میگویند نه اینکه در تاریخ گذشته کجا بوده اند و چی فکر کرده اند. فوقش نظر سیاسی غلط داشته اند جنایت که نکرده اند امروز مورد غضب قرار بگیرند.
سوال من از شما این است چرا با سیاست یک بام دو هوا رفتار میکنید؟ حمید تقوایی رسما اعلام کرد حتی کاری به این ندارد که فعالین جنبش سرنگونی قبلا با چه جریانی بوده اند چه گرایش سیاسی ای داشته اند و حتی با رژیم همکاری کرده اند یا نه و… سیاست امروزشان مبنای برخورد ما است. از نظر او همینکه سرنگونی طلب هستند پس قابل دفاع هستند! چرا شما در داخل حزب در مقابل عضو کمیته مرکزی حزب این چنین بخشنده نیستید؟
برای مثال وقتیکه رفقای گرایش راست در رهبری حزب بارها دنبال مسیح رفتند و درش را از پاشنه در آوردند که با او حرف بزنند و تماس بگیرند فکر میکردند یک قدم مانده کمونیست بشود و… گفتیم نکنید این سیاست راست روانه را ول کنید به جایی نمیرسید، این رفتار دون شان شما است. به حرف ما گوش نکردند. اما وقتی متوجه شدند که مسیح پاسخشان را نمیدهد، طبر زدی را آوردند و با افتخار با او عکس گرفتند وهمراه و همنظر در تلویزیون ظاهر شدند تا “اجتماعی” بشوند. اشتباه نکنید با او مناظره نکردند. نقدی به او نداشتند. با هم “گل گفتند و گل چیدند”. یا وقتیکه قرار آوردند صادق زیبا کلام را به تلویزیون بیاورند تا پر بیننده بشوند! گفتیم نکنید این طرف رژیمی است و….
با وجود این اعمال و شیرین کاریها، همزمان که تلاش میکردند با چنین افرادی نزدیک بشوند چهره ما اعضا کمیته مرکزی و دفتر سیاسی را لاک زدند و ممنوع التصویر کردند. سیاست حذف در مقابل نقد سیاسی در پیش گرفتند. باز هم گفتیم اینها همان گرایش راست هستند و حرجی بر آنها نیست. اشتباه میکنند اظهار امیدواری کردیم روزی متوجه این راست رویها بشوند. اما نه، انگار من اشتباه کردم زیرا آنها تصمیمشان را گرفته اند که کمونیستهایی منتقدی مانند ما را قربانی کنند تا افرادی مانند طبر زدی و مسیح و…. اعتمادشان جلب شود که این حزب واقعا “متحول” شده است.!؟ این آن سیاستی است که چنین قراری را ضروری کرده است.
اکنون یک سری کلمات را ردیف کرده اند به عنوان کلمات “مجرمانه” که گفتنشان حکم اخراج دارد!. پاسخ من خیلی سر راست و صریح است. من و ما این گناه کبیره را میپذیریم بله چنین کلماتی منهای استالینیسم که تراوش ذهنی نویسندگان قرار است بکار رفته اند. خارج از اینکه من معنی بکار گرفته شده همه آن کلمات را قبول داشته باشم یا نه، گفتن آنها را در بحث سیاسی مجاز میدانم. شما هم حق دارید بگویید نه ما چنین نیستیم و خودت چنان هستید و… پاسخ نقد سیاسی خارج از درست و غلط بودن مضمون آن، نقد سیاسی است نه پتک تشکیلاتی و اقدام به حذف مخالف سیاسی.
البته ما گناه بزرگتری هم مرتکب شدیم و من شما را یک گرایش راست و مدافع فعالین جنبش راست و ناسیونالیست دانسته و میدانم. بنابر این درست یا غلط نظرات سیاسی همدیگر را نقد کردیم. دو گرایش در حزب هستیم. شما با حذف منتقد خود، سیاستی ضد انتقادی در پیش گرفته اید و میخواهید با جراحی تشکیلاتی پاسخ نقد را بدهید. در مقابل شما، ما همچنان خود را مدافع اصول و مبانی سیاستهایی میدانیم که حزب بر پایه آنها درست شده و فعالیت کرده است. هر جا که از آن مبانی فاصله داشته اید مورد نقد ما قرار گرفته اید. بنابر این گناه ما این است که معنی سیاست شما را متذکر شده ایم. در عین حال که موارد نقض موازین حزب را مثل موارد فوق متذکر شده ایم. اما خودمان بسیار دقیق و مسئولانه موازین حزب را رعایت کرده ایم. شما در مقابل نقد سیاسی از پاسخ دادن عاجز و خسته شده اید و تیغ جراحی برداشته اید.
رفقا با این اقدامات تاریخ سفید خودتان را لکه دار کردید. این تیغ جراحی در سنت چپ و راست جنبشهای سیاسی صاحبان خودش را دارد. تلاش کنید شما یکی از آنها نباشید. ما همچنان امیدواریم که دفتر سیاسی و بقیه اعضا رهبری حزب با سکوت یا تایید این قرار برخورد نکنند. زیرا این قرار سیاستی ضد انتقادی و ضد آزادی نقد را رسمیت میدهد و این یک سقوط کامل است. اگر حرفمان را گوش نکنید انتخاب خودتان است راه سقوط آزاد همیشه باز است.
ما این اقدام شما را نه تنها دون شان هر کمونیست بلکه دون شان هر انسان آزاده و منصفی میدانیم که در مقابل بحث سیاسی دست به اقدام تشکیلاتی و جراحی تشکیلاتی ببرد. این نوع سیاست راست بی ملاحظه را در پیش نگیرید بیش از این حزب را به قهقرا نبرید. به این فکر کنید که شما چگونه به خودتان حق میدهید در مقابل بحث سیاسی هر چند از نظر شما نادرست باشد، دست به اخراج و تصفیه و حذف مخالف سیاسی بزنید؟
چگونه است شما حق دارید علیه مخالف خودتان آژیتاسیون کنید، اتهام بزنید آنطور که حسن و کاظم و اکنون اصغر و سیامک در پرتو سیاستهای حمید تقوایی بی مهابا در آن خبره شده اند، ولی منتقد شما حق نقد سیاست شما را ندارد. اگر هم نقد کرد عمل مجرمانه مرتکب شده است. با این قرار اعلام میکنید نقد ممنوع!
چگونه به خودتان اجازه دادید که برخلاف موازین حزب عضو کمیته مرکزی را از تلویزیون حذف کنید و حق ورود به سایتها و رسانه ها ی حزب را برویش ببندید، اما نقد همین شیرین کاریهای خودتان را نقد حزب بنامید و ممنوع اعلام کنید. تازه من فرض را این میگیرم که این جمع ما که عضو کمیته مرکزی هستیم سیاستهایی از حزب را هم نقد کرده باشیم. شما در آن صورت حق دارید موازین حزب را روی میز بگذارید و بگویید چون فلان مصوبه پلنوم را نقد کردید و عضوی از کمیته مرکزی هستید نمیتوانید مصوبه کمیته خودتان را علنی نقد کنید، مگر از آن کمیته بیرون بروید. بله برای این موارد موازین ما روشن است. اما نقد نظرات افراد رهبری را مصوبه حزب قلمداد کردن نقض موازین حزب است و قرار شما در نقض کردن این موازین صراحت کافی دارد.
آیا نقد سیاست کادرهای حزب ممنوع است و ما خبر نداریم؟ با کدام موازین حزبی میتوانید اینرا نشان بدهید.؟ آیا این به معنای سرکوب مخالف سیاسی است یا سنت جدید نوع کمونیسم شما برای اجتماعی شدن؟ کدامیک؟ با این حال آیا میتوانید فاکتی برای این ادعای غیر واقعیتان بیاورید و بگویید فلان قطعنامه یا مصوبه حزب نقد شده است.؟ یا نه منظورتان این است هر کس سیاست و نظر حمید را نقد کند کافر شده است؟ یا هر کس هر تفسیری از مصوبه حزب کرد و عضوی از شما بود، نظراتش برابر و هم وزن با مصوبات رسمی حزب است.؟ اگر این آخری است آیا جای نقد و مخالفت سیاسی با نظرات عضوی از جمع اکثریت شما ممنوع است و جرمش اخراج؟
این سبک کدام جریان یا جریانات است که سیاست و نظر رهبرش را در حکم مصوبه رسمی حزب فرض میکند.؟ با این قرار کذایی باید بپذیریم که از این به بعد نقد رهبر شما و عضوی از شما به معنی نقد حزب است و ممنوع و جرمش اخراج است؟ آیا تفاوتی بین چنین سیاستی با سیاست فرقه ها هست که رهبرش را قاعد اعظم میداند و نقد نظراتش گناه کبیره محسوب میشود.؟ آیا با این سیاست سنت مجاهدین خلق و پ.ک.ک در وجود شما حلول نکرده است؟
٣ـ در بند سوم نوشته اید: ٣-” بسیاری از مواضع و برخوردهای خصمانه علی جوادی در پوشش نقد نظرات حمید تقوائی، که به مواضع حزب تبدیل شده و مبنای پراتیک ارگانهای حزبی است، صورت میگیرد. این در واقع حمله به حزب و حمید تقوائی، آن هم با لحنی که بیشتر به شانتاژ و ترور شخصیت شبیه است، در قالب نقد سیاسی است.”
اولا لطف کنید مصداق ترور شخصیت را ذکر کنید تا ببینیم درک و تفسیر شما از ترور شخصیت چیست؟
اما در این پاراگراف خودتان تماما بند را به آب داده اید و جای هیچ شکی نمیماند که شما نقد نظرات حمید تقوایی را برابر نقد مصوبه حزب میدانید و آنرا ممنوع اعلام میکنید. چون نوشته اید از نظر شما سیاست حمید به سیاست حزب تبدیل شده است. پس نقد تعبیر و تفسیر او هم ممنوع و مجرمانه است.!
این یکی واقعا شاهکار اصغر و سیامک محسوب میشود. باید اینرا در تاریخ شان ثبت کرد. زیرا سیا روی سفید نوشته اید نقد نظرات حمید ممنوع است زیرا سیاست او قبلا به مصوبه حزب تبدیل شده است؟! بنابر این تفسیرش از مصوبات نباید نقد بشود.! با این استدلال و موازین مصوب در ذهن این دو رفیق و همفکرانشان، از امروز تمام نظرات حمید مصوبه حزب است و نقد نظرات حمید تقوایی ممنوع اعلام میشود و خاطی در حکومت فعلی حکمش اخراج است.!
این رفقای بسیار “عمیق و سیاسی” ما نوشته اند نظرات حمید چون به مصوبه حزب تبدیل شده است، نقد تفاسیر او به معنی نقد سیاست حزب است و از این تاریخ نظرات حمید عملا مصوبه حزب اعلام میشود و احتمالا فردا خواهند گفت نقد سیاست حزب یعنی مخالفت با مارکس و منصور حکمت و این هم یعنی مخالفت با علم و دانش و همه اینها یعنی آژیتاسیون در مخالفت با انقلاب انسانی، مخالفت با حکومت دوگانه و مخالفت با انقلاب اوکراین و مخالفت با ارتش آزاد سوریه و مخالفت با مسیح علینژاد و چهارده امضا و….،
از این رفقای “منصف و دقیق” میخواهم لطف کنند از همین امروز تقاضای اخراج مرا دو قبضه بنویسند. چون همین الان در پاسخ شما نظرات حمید را نقد کردم و فردا به شکل علنی نظرات راست حمید تقوایی را نقد میکنم. بنابر این جرم من از نظر شما محرز است. از امروز متوجه شدم نه تنها تفسیر حمید از مصوبات حزب حتی نظر حمید در مورد آب و هوا هم نباید نقد بشود زیرا نظرات او “مصوبه” حزب است.!؟ مصوبه حزب هم نقدش ممنوع است و آژیتاسیون است و… بله متوجه شدم حمید تقوایی چون رهبر شما است همه حرفهایش باید مصوبه حزب فرض شود. راه چاره هم دو تا است سکوت یا اخراج. علی جوادی سکوت نکرد پس حکمش اخراج. معنی این قرار اصغر کریمی و سیامک تفهیم شد.
بله بلاخره فهمیدیم حمید تقوایی طبق این قرار قائد اعظم شده است و نقدش کفر کبیره و جرم محسوب میشود. میدانم حمید هم از این مدافعین بیشتر خوشش می آید و تشویق میکند. متاسفانه باید به این رفقا بگویم من مثل شما اهل تعریف و تمجید الکی از کسی نیستم. مثل شما که در یک سال اخیر که ورد زبانتان درود بر حمید تقوایی شده است شبیه هم نیستم. درود گفتنهای سخنرانان از اول تا آخر پلنوم اخیر که هر کسی باید یک درود به حمید تقوایی میفرستاد و می نشست، برایم مشمئز کننده و جای تاسف بود.
احساس میکردم و امیدوار بودم بلاخره آش اینقدر شور شده است یک جا حمید میآید و میگوید این رسم مجاهدینی را تکرار نکنید این تکرار همان سیاستی است که کورش مدرسی قرار آورد عکس اش را در تظاهراتها در دست بگیرند چون لیدر حزب است؟! اما با تاسف بیشتر برعکس انتظار من حمید از شنیدن این کلمه تکراری خیلی هم خوشحال شد و این مراسم تزکیه را تشویق کرد. برخلاف شما که درود گفتن به حمید تقوایی را جای صلوات فرستادن قرار داده اید و اخیرا رسم همه جلسات و پلنومها و کنگره ها شده است را متملقانه و دون شان خودم میدانم.
این مراسم تزکیه تا جایی تعیین کننده شده است که شکستن رای کسانی که درود بر حمید تقوایی نگفته اند را مجاز کرده است. در پلنوم بعد از کنگره صحنه ای از این مراسم را دیدیم. جهت اطلاعتان من حتی در درود گفتنهای سالن مراسم منصور حکمت به آن شکل مشمئز کننده فرقه ای همراهی نکردم و به این تقدس گرایی تعلقی ندارم و نداشتم.
اما از نظر من حمید چه جایگاهی دارد؟ حمید برای من فقط یک فعال سیاسی و عضو یک حزب است نه بیشتر و نه کمتر. بنابر این مثل بقیه از حقوقی مساوی برخوردار است و مصونیتی ندارد. حزب ما قانونی برای مصون بودن رهبر حزب از نقد ندارد. شما باید یاد بگیرید و موازین حزبی را مبنا فعالیت خود قرار بدهید نه تفکرات وتفاسیر راست روانه خودتان. ناسلامتی قرار بود ما برابری طلب باشیم. قرار بود کمونیستها مقدسات نداشته باشند. قرار بود منصف باشیم. قرار بود از حقیقت دفاع کنیم و منفعت فردی و جایگاه فردی نزد ما اینقدر مهم نباشد که شبه ای برای دفاع ما از حقیقت و انصاف و برابری طلبی ایجاد کند.
اما برخلاف تصور من نه تنها ویژگیهای فوق کم رنگ شده است حالا یک عده پیدا شده اند میخواهند کسی مثل من کمونیست را از راه تهدید به اخراج مرعوب کنند.! میگویند علی را اخراج میکنیم که آسنگران هم حساب دستش بیاید و تسلیم شود! نا سلامتی نه تنها در دروه فعالیت سیاسی و کمونیستی بلکه به عنوان یک انسان آزده از وقتیکه خود را فهیم و بالغ دانستم تعهد کردم منصف و برابری طلب باشم و از حقیقت دفاع کنم و جایگاه شخصی برایم اهمیتی نداشته باشد. نه تنها این در راه حقیقت بارها جانم را به خطر انداختم و اینرا افتخار خود میدانم.
در مقابل کل مدافعین سرمایه و سنتها و سیاستهای تبعێض گرا ایستادم که حقیقت را پاسداری کنم. حالا در مقابل یک جمع محدود با سیاستی راست و به ضرب این قرار و با پتک اخراج، انتظار دارند مرعوب بشوم؟ رفقای عزیزفکر نمیکنید در دنیای خیالی زندگی میکنید؟
۴ـ در بند چهارم نوشته اید تا کنون اقدامی تشکیلاتی نکردیم اما علی نوشته است ما مرعوب کردیم و استالینی برخورد کردیم.
اولا اقدام تشکیلاتی نکردید از لطف شما نبوده است زیرا این حزب بر خلاف نظر امروز شما اینطور ساخته شده است. امروز که حزب را در دست گرفتید اولین و چندمین نوبرش را داریم میبینیم. اما علی تا کنون نگفته است استالینی برخورد کردید. در عین حال مرعوب کردن مخالف سیاسی را صدها بار انجام دادید. اما تیرتان به سنگ خورده است. نمونه های فوق که مخالف سیاسی را حذف کردید فقط مشت از خروار را نشان میدهد و قابل انکار هم نیستند. اینکه اتهام نیست فاکت است. همین قرار پیشنهادی نمونه بارز سیاست ارعاب است. حذف مخالف سیاسی اتهام نیست فاکت اعمال شما است. رفیق حمید صراحتا در پلنوم اعلام کرد کادرهای حزب برای دفاع از حزب حق دارند نوشته ها و کلیپهای ما منتقدین را در رسانه های حزب منتشر نکنند. این عین گفته های او در سخنرانیش در جلسه است بروید نگاه کنید. این سند پاک شدنی نیست. اگر او یا کس دیگری مدعی شد که حمید چنین نگفته است من برایش ثابت میکنم. عین مورد قبلی که اصغر ادعایی را مطرح کرد و خلاف واقع بود و سندش را از ایمایل خودش خدمتتان فرستادم و او ناچارا ساکت شد. این بار سکوتش را با قرار اخراج و ارعاب و حذف مخالف سیاسی شکسته است. من هنوز باورم نمیشود یا بهتر است بگویم دوست ندارم باور کنم این رفقا تا این حد سقوط کرده باشند.
محمد آسنگران
۵.۲.۲۰۲۰