بار دیگر شعله های جنگ در فلسطین در حال زبانه کشیدن است. بار دیگر اقدامی پروواکاتیو جرقه ای بر خرمنی از نفرت و کینه و نیروهای آماده به شلیک شد. بار دیگر شاهد موشک پرانی کور حماس و جهاد اسلامی از غزه به شهرهای اسرائیل و حمله وحشیانه و گسترده یکی از مجهزترین ماشینهای کشتار نظامی به طرف غره هستیم. تاکنون چند نفر در اسرائیل و دهها نفر در غزه جان خود را از دست داده اند و شعله های آتش همچنان در حال زبانه کشیدن است. قربانیان این جنگ و جنایت، مثل همیشه، مردم بیگناه چه در غزه و چه در اسرائیل هستند.
جنگ و وضعیت کنونی اقدامی بی مقدمه در تاریخ زندگی مردم این منطقه نیست. مسبب چنین وضعیتی تاریخا و در درجه اول دولت اسرائیل و سایر دولتهای مدافع سرکوب و کشتار و تحریم و ستم بر مردم فلسطین هستند. اما این جنگ اکنون دو طرف دارد. در یک طرف یکی از بزرگترین ماشینهای کشتار و آدمکشی جهان معاصر قرار دارد. دولت اسرائیل یک رکن ثابت جنگ و آدمکشی در منطقه است. جریانات راست و مذهبی در اسرائیل عامل مهمی در به شکست کشاندن هرگونه طرح صلحی در خاورمیانه هستند. در سوی دیگر حماس و جهاد اسلامی و جنبش تروریستى اسلام سیاسى قرار دارند که وسیعا مورد حمایت حکومت اسلامی در ایران و اعوان و انصارشان هستند.
اما جنگ برای هر دو سوی این معادله “مائده ای آسمانی” است. اسلام سیاسى از سرکوب و ستم تاریخی اسرائیل و دولتهاى غربى علیه مردم عرب زبان و بطور مشخص علیه مردم فلسطین تغذیه میکند. بر آن سرمایه گذاری کرده است. و یک عامل گسترش نفوذ این جنبش ارتجاعى، سرکوب و کشتار مستمر مردم فلسطین توسط اسرائیل و لاینحل ماندن مساله فلسطین است. این جنبش کثیف اسلامی بقا و گسترش حضور خود را در باز نگهداشتن این زخم دیرینه و تداوم خصومت و جنگ در منطقه می بیند. این هیولای اسلامی که خود محصول مستقیم آمریکا و دولتهاى غربى است که اکنون در یک جنگ تروریستی برای سهم بری از قدرت سیاسی به جان مردم منطقه و جهان افتاده است. در سوی دیگر دولت ها و جریانات دست راستی اسرائیل نیز با هر موشک پراکنی و عملیات انتحاری اسلامیستها برای سیاستهای کریه خود “مشروعیت” خریده و بر سیاستهای سلطه طلبانه و سرکوبگرانه خود می افزایند.
وضعیت مردم فلسطین مایه شرمسارى جامعه بشرى است. سرکوب، تحقیر، بمباران دائم و وحشیانه توسط دولت نژاد پرست اسرائیل، اعمال تحریم اقتصادی، گرو گرفتن زندگى مردم و گرسنگی دادن به این مردم به گوشه ثابتی از زندگی مردم فلسطین تبدیل شده است. به این سرنوشت دهشتناک و محرومیت تاریخی مردم فلسطین اکنون جنگ داخلی و فرقه اى دستجات تروریستی اسلامی و ناسیونالیستی نیز اضافه شده است. یک پی آمد این جنگ ها تقسیم سرزمینهای فلسطینی به مناطق تحت کنترل و نفوذ دستجات تروریست اسلامیستی و جریانات مرتجع ناسیونالیستی است. نوار غزه در کنترل حماس و ساحل غربی تحت حاکمیت الفتح قرار گرفته است.
وضعیت حاضر خطیر و بغرنج است. دولت اسرائیل و متحدینش از برسمیت شناسی کشور مستقل فلسطینی لجوجانه سرباز میزنند. تمامی طرحهای نیم بند صلح به شکست کشیده شده اند. مردم یا تحت بمباران قرار دارند، یا زیر فشار محاصره و تحریم اقتصادی اند، و یا قربانى بیدفاع جنگ باندهاى سیاسى و نظامى اند. وضعیت حاضر میتواند در صورت عدم دخالت فعال بشریت متمدن رو به وخامت بیشتر رود.
به این وضعیت سیاه باید فورا پایان داد. اگر آینده اى برای این مردم وجود داشته باشد، در گرو عروج یک خط مشى فعال، آزادیخواهانه و پیشرو و سوسیالیستی است. باید به نیروى مردم به تروریسم و جنگ، اعم از دولتى و غیر دولتى، اسلامی و ناسیونالیستی، خاتمه داد.
اما مبانی یک جنبش مردمى در برابر چنین اوضاعى نمیتواند فقط به دعوت به آرامش و حفظ وضع موجود و نتیجتا بقای حاکمیت دستجات مرتجع بر سرنوشت مردم محدود باشد. جنگ کنونی مسلما باید فورا متوقف شود. اما پاسخ اصولی فقط میتواند حول پاسخهای اثباتی برای معضلات سیاسی و تاریخی گرهی این منطقه و با اتخاذ یک موضع فعال نه برای حفظ وضع موجود بلکه برای تغییر ریشه ای این اوضاع سازمان یابد و شکل بگیرد.
حل مساله فلسطین و تشکیل کشور برابر و متساوی الحقوق فلسطینی در کنار کشور اسرائیل رکن اصلی حل این مساله بغرنج خاورمیانه است. این معضل تاریخى باید سریعا حل شود. مردم فلسطین باید کشور مستقل خود را داشته باشند. باید آمریکا و دولتهاى غربى را ناگزیر کرد از حمایت یکجانبه خود از اسرائیل دست بردارند. باید اسرائیل را وادار کرد صلح و استقلال فلسطین را بپذیرد. هرگونه تحریم اقتصادی و مالی باید فورا و بدون قید و شرط لغو گردد. حل مساله فلسطین مهم ترین رکن مقابله با اسلام سیاسى و تروریسم اسلامى است و جزء اصلى یک دستور کار پیشرو و فعال در قبال اوضاع کنونى است .در عین حال هر درجه کوتاه کردن دست اوباش اسلامی حاکم بر ایران از زندگی و مساله فلسطین و تجهیز و حمایت مالی از حماس و جهاد اسلامی خود نیز گام مهمی در تغییر اوضاع به نفع صلح عادلانه و آزادیخواهی و برابری طلبی در این منطقه است.
صلح در منطقه فلسطین در عین حال بدون به چپ چرخیدن هردو جامعه در اسرائیل و در فلسطین مقدور نیست. سکولاریسم، عدالت طلبى و انساندوستی در هر دو سوى این کشمکش باید بر قوم پرستى و مذهب و ناسیونالیسم چیره شود، تا صلحی پایدار ممکن گردد. مساله فلسطین راه حل نظامى ندارد. ارعاب بر نمیدارد. تحریم بر نمیدارد. در نتیجه نهایتا تا نگرش دو جامعه نسبت به هم و صف بندى سیاسى میان چپ و راست در درون هردو اردو تغییر نکند، مساله بجاى خودش کماکان باقی میماند.
امروز بخش وسیعى از مردم در فلسطین و اسرائیل خواهان پایان دادن به این جنگ و کشتار نفرت انگیز هستند. اما پایان دادن ریشه ای به جنگ و تروریسم و کینه توزی فرقه اى کار بشریت متمدن است. کار جنبشی است که براى برابرى حقوق و حرمت انسانها و به کرسى نشاندن آنها تلاش میکند. تروریسم دولتى را با بزیر کشیدن دولتهاى تروریست باید خاتمه دارد. تروریسم غیر دولتى را باید با پایان دادن به مشقات و تبعیضات و استثمار و اختناقى که انسانها را به استیصال سوق میدهد و قربانى جریانات و سازمانهاى مرتجع ضد بشرى میکند، از بین برد. پاسخ اصولی مبارزه براى ایجاد جوامع باز و آزاد و برابر و مرفه و انسانی و سکولار است که در آن آدمیزاد و جان و حرمت و آسایش اش هدف اساسى است. مردم نباید زیر حاکمیت دولت دست راستی و نژاد پرست اسرائیل زندگى کنند. مردم نباید زیر دست زیر دست اوباش اسلامی و حکومتهاى اسلامى در منطقه زندگی کنند. به بى کشورى مردم فلسطین و سرکوب هرروزه شان بهیچ وجه نباید رضایت داد. تروریسم در هر شکل و نوع آن، اعم از تروریسم چه اسلامى و انتحارى و یا ارتشى و پاگونى منزجر کننده است. راه حل ریشه ای در دخالت گسترده بشریت متمدن است. بشریت نوعدوست و آزادیخواه بایدعلیه کل این اوضاع به میدان بیاید.