پرسش: در چند روز اخیر قطعی مداوم برق صدمات زیادی در سراسر ایران به مردم وارد کرده است. گفته میشود که علت اصلی این قطعی برق، وجود مزارع بیت کوین که توسط “چینی ها” اداره میشود، میباشد. برخی مدعی اند که بیت کوین انقلابی در راستای خروج از سیستم بانکهای جهانی است اما ظاهرا پیامدهای وجود بیت کوین در ایران تنها به مختل شدن زندگی در ایران منجر شده است. نظر شما در اینمورد چیست؟
علی جوادی: دردناک است، یکی از پی آمدهای زمخت قطعی برق در بسیاری از مناطق ایران، خاموشی دستگاههای تنفسی در بیمارستانها و به مخاطره افتادن زندگی بیماران کرونایی و بسیاری از بیماران دیگر است. اما این تنها یک نمونه است. زندگی در گرمای تابستان در بسیاری از مناطق ایران با بی برقی در خود یک فاجعه است. گرمای طاقت فرسا در شرایطی که باندهای حاکم در رژیم تولید سود از طریق بیت کوین و ارزهای دیجیتالی را بر آسایش و رفاه مردم ترجیح میدهند، نشاندهنده ماهیت ضد انسانی نظام اسلامی و سرمایه داری حاکم بر جامعه است. بقای حاکمیت و سود سرمایه در این شرایط حرف اول را میزنند.
اما تولید ارزهای دیجیتالی تنها یک فاکتور در توضیح علل کمبود و قطع برق در شرایط کنونی است. بنا به آمار مقامات رژیم مصرف این “مزارع” حدود سه هزار مگاوات ساعت از کل هشتاد هزار مگاوات ساعت مورد مصرف جامعه است. فاکتورهای دیگری نیز در این بحران شریکند. واقعیت این است که مصرف برق در ایران سالانه پنج در صد افزایش می یابد اما تولید انرژی مورد نیاز جامعه کفاف این گسترش مصرف را نمیدهد. از طرف دیگر بخشی از تولید برق کشور به عراق صادر میشود. به این فاکتورها باید به شبکه کهنه انتقال برق در کشور اشاره کرد که حدود ده تا پانزده درصد برق تولید شده را در پروسه انتقال به هدر میدهد. خشکسالی و کمی باران نیز موجب کاهش سطح آب و نتیجتا کاهش سطح تولید برق در کشور شده است.
این شرایط البته ویژه ایران نیست. بسیاری از کشورها دارای چنین شرایط و شرایط مشابهی هستند. آنچه وضعیت در ایران را متمایز میکند حاکمیت رژیمی است که ذره ای ارزش برای جان و آسایش توده های مردم قائل نیست. تولید بیت کوین از جان آدمیزاد عزیزتر است. اما بشر مدتهاست که توانسته به میزان زیادی بر شرایط طبیعی غلبه کند. راه حل ها چندان پیچیده نیستند. نوسازی شبکه تولید و توزیع برق یک اقدام ضروری است. برای گسترش تولید انرژی مورد نیاز جامعه باید برنامه ریزی کرد. گسترش تولید برق مورد نیاز جامعه اقدامی ساده است. ایران سیصد روز آفتابی در سال دارد. تولید انرژی خورشیدی یک راه حل ساده و “پاکیزه” است. و این مجموعه در شرایطی است که حکومت اسلامی صدها میلیارد دلار صرف تولید انرژی اتمی در مراکز هسته ای بوشهر کرده است و عوامفریبانه ادعا میکند که غنی سازی اش بمنظور تولید مصرف برق مورد نیاز کشور است. واقعیات ساده و غیر قابل انکارند. برای بقاء جامعه و انسانیت باید این رژیم را به زیر کشید.
پیش بینی آینده بیت کوین و ارزهای دیجیتالی کمی مشکل است. پس از گسترش اولیه و حتی پذیرش بیت کوین از جانب کمپانی اتوموبیل سازی تسلا، شاهد یک عقب گرد بزرگ در اعتبار بخشیدن به این نوع از ارزها بودیم. واقعیت این است که بدون قبول این نوع ارز در سیستم مبادله و تجارت جهان کنونی، آینده رو به گسترشی برای آن نمیتوان تصور کرد.
پرسش: به روز شوی انتخابات رژیم اسلامی داریم نزدیک میشویم. در دوره های قبل ما شاهد جنگ و جدالهای وسیع جناحهای مختلف رژیم اسلامی برای بدست آوردن این کرسی بودیم اما در این دوره همه چیز در سکوت و خاموشی کامل دارد پیش میرود، بنظر شما تفاوت این دور با دوره های قبلی در چیست؟
علی جوادی: تفاوت را اساسا باید در تغییر شرایط سیاسی جامعه و مناسبات بالایی ها و پائینی ها جستجو کرد. در این دوران جامعه دو خیزش عظیم توده ای را از سر گذراند و اکنون به احتمال بالایی در آستانه خیزش عظیم دیگری قرار دارد. یک ویژگی این اعتراضات اعلام پایان بازی دو جناح از جانب توده های بپاخاسته بود. “اصلاح طلب، اصول گرا، دیگه تمومه ماجرا”. این ویژگی جنبش توده ای برای سرنگونی رژیم اسلامی در عین حال بازتاب معینی در صفوف نیروهای حاکمیت اسلامی داشته است. جناح راست و خامنه ای این پیام مردم را شنیده اند. میدانند که این مردم سر سازش با هیچ جناحی از حاکمیت اسلامی ندارند و در تدارک نبردهای نهایی اند. از این رو بی دلیل نیست که خودشان هم بساط این مضحکه را جمع کرده اند. رد صلاحیت خودی ترین خودی های رژیم اسلامی، رد صلاحیت احمدی نژاد و لاریجانی، در این رابطه خصلت نمای این تغییر ریل راس حاکمیت است. هیچ امید و توهمی به سیاست “داغ کردن تنور انتخابات” ندارند. از طرف دیگر حتی حاضر نیستند به توهمات همدستان “اصلاح طلب” خود وقعی بگذارند و خود را مشغول مراسمی بکنند که مضحکه ای بیش نیست و خودشان سناریوی آن را به نگارش در آورده اند.
از طرف دیگر آنچه که در عین حال “انتخابات” در این دور را از دوره های پیشین متمایز میکند، امکان حاد شدن کشمکش و رو در رویی در این مضحکه است. هر رویدادی میتواند چاشنی یک تقابل اجتماعی باشد. مضحکه انتخابات میتواند یکی از این رویدادها باشد. جامعه در آستانه یک انفجار اجتماعی قرار دارد. هر جرقه ای میتواند این خرمن را به آتش بکشد.
برخی از مفسران دست راستی این اوضاع را به اوائل دوران بعد از جنگ ارتجاعی ایران و عراق و انتخابات ریاست جمهوری در آن دوران تشبیه میکنند. اشتباه میکنند. دوران حاضر و مختصاتش را نمی شناسند و ویژگی های شرایط حاضر را تشخیص نمیدهند. در آن دوران رژیم اسلامی در دهه اول شکل گیری و استقرار خود بود. دسته جمعی میکشت. دسته جمعی اعدام میکرد. اما زمانه عوض شده است. توازن قوای سیاسی عوض شده است. جامعه عوض شده است. دیگر چنین غلطهایی نمیتوانند بکنند. رژیم اسلامی دارد برای نبردهای پایانی آماده میشود. جامعه دارد برای نبردهای آخرین آماده میشود. پاندمی کرونا وقفه ای در این شرایط بود. در آرایشی که رژیم دارد بخود میگیرد، مساله مضحکه انتخابات جایی ندارد. یک سرگرمی بی حاصل است. بازی اصلاح طلبی و اصولگرایی در هر دو سوی معادله پایان یافته است. جامعه در آستانه تحولات سرنوشت سازی است!
برخی دیگر نیز مساله تغییر آرایش رژیم را از سر تعیین شرایط مناسب برای جانشینی خامنه ای تعریف میکنند. شاید چنین رویایی کودنانه ای را نیز در سر داشته باشند. اما دیر است. حکومت اسلامی در سراشیبی سقوط است. چنین تصورات خامی بسرعت در مقابل واقعیات سخت ذوب خواهند شد.