مناظره انتخاباتی هفت مجرم از مقامات جمهوری اسلامی نشان داد که سازندگان وضع موجود کارشان به جایی رسیده است در رقابت برای کسب پست ریاست جمهوری، نه تنها دست و پای همدیگر را لگد کنند، بلکه خود را اپوزیسیون وضع موجود معرفی نمایند. این مصداق ضرب المثلی است که: اسبها در سربالایی همدیگر را گاز میگیرند.
اینها علیرغم پیشینه ای که در ساختن این جهنم اسلامی دارند، نمیتوانند از کارنامه حکومتشان دفاع کنند. با گستاخی تمام خود را منتقد اوضاع امروز و حلال مشکلات فردا معرفی میکنند.
اوضاع رژیم چنان سیاه و در هم ریخته و لاعلاج شده است که هیچکدام از دست نشاندگان خامنه ای برای این پست، حاضر نیستند از اعمال و نتایج تا کنونی رژیمشان دفاع کنند. همه آنها میدانند این کارنامه پر از جنایت و کثافت غیر قابل دفاع است. همه آنها میدانند اگر از هر گوشه ای از اعمال گذشته خود و رژیمشان دفاع کنند، به عنوان مجریان و مدافعان هولوکاست اسلامی شناخته میشوند و بیش از پیش مورد نفرت عمومی قرار خواهند گرفت. به همین دلیل ریاکارانه و به سبک همیشگی اسلامیها با پر رویی و بی حیایی خود را منتقد و اپوزیسیون وضع موجود میدانند.
همه جناحهای رژیم اسلامی متوجه این واقعیت مرگبار هستند که مردم عزم جزم کرده اند از شر آنها خلاص شوند.
خامنه ای و سپاه از قبل میدانستند که راه دیگری بجز یک دست کردن حکومت و آماده شدن برای جنگ نهایی با مردم در پیش ندارد. اصلاح طلبان و ناراضیان درون حکومت هم میدانند ابزار سرکوب دیگر کارایی گذشته را ندارد و مردم در حال تدارک جنگ نهایی با رژیم هستند. این تناقض رژیم اسلامی اما لاینحل است و راه برون رفتی از آن قابل تصور نیست.
این کشتی نه تنها سوراخ شده است و تعدادی برای نجات خود در حال بیرون پریدن از آن هستند، بلکه ناخدایان یکدیگر را مقصر وضع موجود میدانند و همگی از ترس غرق شدن این کشتی زوار دررفته به صورت همدیگر چنگ میزنند و پای همدیگر را لگد میکنند.
این صحنه های مشمئز کننده که در مناظره آنها مشاهده کردیم، یک بار دیگر ثابت کرد جمهوری اسلامی راه برون رفتی ندارد. مردم این رژیم را در کنجی قرار داده و به آخرین صحنه های پایان بازی رسیده است. نه تنها این هفت نفر حتی اگر به فرض محال یک نفر خارج از سیستم جمهوری اسلامی هم میتوانست در راس دولت قرار گیرد، باز هم آش همین آش و کاسه همین کاسه بود. هیچ کسی نمیتواند در راس رژیم فاشیسم اسلامی قرار بگیرد و مدعی راه حلی غیر از فاشیسم اسلامی باشد.
انتخابات در جمهوری اسلامی که رسما و قانونا یک رژیم آپارتاید و تحت امر ولی فقیه است و موظف به اجرای شریعت اسلام و مدیریت سرمایه در این رژیم است، همانند رژیم فاشیسم هیتلری است که تفاوتی بین مجریان آن نیست. زیرا طبق قانون و شرع اسلام همه مقامات رژیم باید تابع ولی فقیه باشند و اختیاری از خود ندارند.
همه آنها در ۴٢ سال گذشته نشان داده اند راهی بجز تبعیت از شریعت و قوانین فاشیسم اسلامی ندارند. آنهایی که مردم را تشویق به انتخاب بین بد و بدتر کرده و میکنند، اگر از جمله جانیان نباشند، ریاکارانی بیشرم هستند که میخواهند بین این یا آن سیاستمدار فاشیست مردم یکی را ترجیح بدهند. مردم ایران از روز اول دیده و تجربه کرده اند همه مقامات رژیم اسلامی مجریان و مدافعان هولوکاست اسلامی هستند. همه اینها از اصلاح طلب و اصولگرا قبل از هر چیز باید به محاکمه کشیده شوند نه انتخاب.
در لجنزار اسلامی نمیتوان انتظارغدای لذیذ و قابل خوردن داشت. انتخابات در جمهوری اسلامی هیچ معنی دیگری ندارد بجز برگزیدن یکی از قاتلان و جنایتکاران فاشیست، که قبلا امتحان پس داده و مورد تایید خامنه ای و سپاه پاسداران قرار گرفته اند.
مردم اینها را شناخته و نمیخواهند. مردم ایران همانند مردم آلمان دهه چهل میلادی قرن گذشته تصمیم گرفته اند از شر فاشیسم اسلامی و هولوکاست اسلامی خلاص شوند.
مردم هم قتل عام دهه شصت اسلامیها را تجربه کرده و هم ادعای اصلاح طلبانی که وعده دروغین توسعه سیاسی دادند. مردم هم تجربه انتخابات ٨٨ را دیده و هم کشتار معترضین در ٩۶ و ٩٨ را پشت سر دارند. مردم هم تجربه تلخ شلیک موشک سپاه پاسداران به هواپیمای مسافر بری را بیاد دارند و هم دروغها و بیشرمیهای اصلاح طلبان و اصولگرایان فاشیست را در این مورد دیدند.
مردم فراموش نکرده اند وقتیکه رئیسی عضو کمیته مرگ خمینی در سال ۶٧ به ریاست قوه قضائیه رسید، همه اصلاح طلبان اصولگرایان یکجا به او لبیک گفتند که عدالت اسلامی را اجرا کند و کرد. اعدام نوید افکاری و….. همان عدالت بود. مردم فراموش نکرده اند وقتیکه خامنه ای و خاتمی در مقابل دانشجویان کوی دانشگاه در سال ٧٨ متحد شدند و آنها را سلاخی کردند.
مردم حافظه تاریخی دارند و فراموش نمیکنند که فقر و فلاکت و بیکاری و گرسنگی و گرانی و… نتیجه و حاصل دزدیها و فساد و زمین خواری و دریا خواریها و کوه خواریها و…. هر دو جناح است. اکنون بیش از هر زمانی عیان شده است که دعوای جناحهای جمهوری اسلامی دعوا بر سر قدرت و ثروت است.
مردم میدانند پوزخند خامنه ای و رفسنجانی و خاتمی و روحانی و احمدی نژاد و رئیسی و موسوی و کروبی و بقیه اوباش اسلامی، که در دوره های مختلف به مردم زده اند، نشانه رضایتشان از تحقیر مردم ایران است. رضایت شان از کشتار مردم و ادامه فقر و فلاکتی است که به جامعه ایران تحمیل کرده اند. حکومت فاشیستهای اسلامی از صدر اسلام تا به امروز خون پاشیدن به جامعه و سر بریدن و سر به نیست کردن و تجاوز و بی حرمتی علیه شهروندان غیر مطیع را افتخارات خود دانسته و آنها را قانون مقدس خود اعلام کرده اند.
واقعیت این است با وجود همه این جنایات آشکار که فوقا به آنها اشاره شد، مردم ایران و جهان هنوز از ابعاد جنایت حکومت اسلامی آمار و ارقام دقیق و واقعی در دست ندارند. فقط بعد از خلاص شدن از شر این حکومت است که امکان این فراهم خواهد شد مردم به ابعاد جنایات اسلامیهای حاکم بر ایران پی ببرند.
با محاکمه سران جمهوری اسلامی احتمالا جامعه بشری از خاورانها و آمار کشته شدگان ٩٨ و ٩۶ و تصمیم شلیک به هواپیمای مسافربری اوکراین و تجاوزهای سیستماتیک در زندانها و چگونگی ترور فعالین سیاسی و مخالفین رژیم و صدها جنایت دیگر این فاشیستها و ابعاد جنایت و کثافت این حکومت مطلع بشود.
سران حکومت و قبل از همه خامنه ای میدانند که مردم ایران از این تاریخ خون بار چشم پوشی نمیکنند. مردم میخواهند ضربات و خساراتی که از حاکمیت این جانیان دیده اند مطلع بشوند. زیرا ابعاد جنایات ۴٢ و سال گذشته اسلامیها در ایران و منطقه، با جنایات حکومت مغول و هیتلر قابل مقایسه است. شک نکنید روزی که ابعاد این جنایات و هلوکاست اسلامی علیه مردم ایران و منطقه عیان شود همانند دیدن صحنه های هولوکاست هیتلری مردم جهان بر مردم ایران خواهند گریست.
بنابر این نه مناظره انتقادی مقامات فاشیست اسلامی با همدیگر نه سازش فاشیستها با هم، نمیتوانند تصمیم مردم برای خلاص شدن از دست آنها را تغییر بدهد. سرنگونی انقلابی حکومت اسلامی برداشتن اولین قدم به سوی آزادی و رهایی و عبور از این تاریخ خون بار است.
محمد آسنگران
٧.۶.٢١