در ابتدا سعی می کنم بطور مختصر در مورد کانون های صنفی معلمان و «شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان ایران (به اختصار شورای هماهنگی)» توضیحاتی را بدهم و سپس به تجمع اعتراضات اخیر معلمان خواهم پرداخت.
کانون های صنفی معلمان در ۲۲ استان عضو شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان ایران هستند. هر کدام از این کانون ها دو نماینده در شورای هماهنگی دارند، بدین ترتیب ۴۴ نفر از اعضای کانون های صنفی شورای هماهنگی را تشکیل می هند و همه فعالیت ها با تصمیم این نمایندگان صورت می گیرد. در درون شورای هماهنگی هم کمیته های مختلف کاری ایجاد شده است که پاسخگوی اعضای کانون ها می باشند. انتخاب نام فرهنگی به این دلیل است که بخش خدمات و کارمندان را هم در کنار معلمان قرار دهد.
کانون های صنفی هر استان صندوق مالی برای کمک به معلمانی که به دلیل فعالیت های صنفی از کار برکنار شده اند و یا زندانی هستند تشکیل داده اند. اعضای کانون ها ماهانه مبلغ تعیین شده ای، را به عنوان حق عضویت به صندوق پرداخت می کنند. کانون های استان ها هم ماهانه به شورای هماهنگی حق عضویت می پردازند. از این صندوق ها همچنین برای هزینه های رفت و آمد برای جلسات کانون ها و یا شورا ی هماهنگی استفاده می شود. شورای هماهنگی عضو آموزش بین الملل (ei) می باشد که با استفاده از این صندوق ها باید حق عضویت سالانه را پرداخت کند.
شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان ایران هر دو سال یکبار مجمع عمومی عادی برگزار می کند و نمایندگان منتخب شورای هماهنگی را تعیین می کند. بعد از انتخابات یکی از استان ها میزبان نمایندگان منتخب کانون های صنفی یا شورای هماهنگی در استان خود می شود. در حال حاضر مسئولیت شورای هماهنگی با اسلام شهر است.
سرکوب معلمان همراه با تهدید، ارعاب و احضار بعلاوه وجود گرایشات مختلف (این بخش به بحث جداگانه ای نیاز دارد) درون کانون ها و انعکاس آن در شورای هماهنگی باعث گردید که اعتراضات معلمان برای دوره ای رو به افول برود، اما شرایط اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی در ایران آن چنان فلاکت بار است که نه تنها معلمان بلکه هر مزد بگیری را مجبور به اعتراض، تجمع، تحصن و اعتصاب می کند تا بتواند همان دستمزد به شدت زیر خط فقر خود را دریافت کند.
مدت ها قبل از اینکه شورای هماهنگی فراخوان تجمع و اعتراض را بدهند، معلمان نهضت سواد آموزی، سرباز معلم، پیش دبستانی، نهضت سواد آموزی، کارنامه سبزها، بازنشستگان کشوری و معلمان جوان در اعتراض به شرایط بسیار فلاکت بار خود از شهرهای دور و نزدیک خود را به تهران می رساندند و بار ها حتی در کنار خیابان ها و پارک ها شب را به صبح رسانده اند تا بتوانند در مقابل مجلس و یا وزارت آموزش و پرورش صدای خود را به گوش مسئولان برسانند.
با فراخوان شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان ایران برای تجمع و اعتراض و خود داری در استفاده از اپلیکیشن شاد برای تدریس دور از مدرسه را متوقف کنند. معلمان و بازنشستگان کشوری به عنوان بخشی از جنبش طبقه کارگر در ایران در ۲۰، ۲۱ و ۲۲ آذر ماه و همچنین دوم دیماه با تجمع و اعتراض خود درخشیدند.
آخرین تجمع معلمان و بازنشستگان کشوری در روز دوم دیماه تا تاریخ نگارش این مقاله بود. در فاصله زمانی بین سه تجمع و اعتصاب تا دوم دیماه، رژیم تمام تلاش خود را کرد که از ادامه اعتراضات جلوگیری کند. تشکلات زرد اصلاح طلب و سیاسی در قامت صنفی/سیاسی شروع به سر و صدا به راه انداختن در کلاب هاوس های خود کردند و از طرف دیگر تشکلات سیاه همچون شورای اسلامی که مستقما در سرکوب و اخراج معلمان دست داشته و دارند، به ناگاه بیدار شدند تا شانس خود را یک بار دیگر در به کنترل در آوردن اعتراضات معلمان و با وعده های پوچ یا با امتیازات قطره چکانی شرایط را برای به انفعال کشاندن بدنه شورای هماهنگی فراهم کنند تا خود سوار جنبش شده و آنرا به محاق ببرند.
من بطور خلاصه در این بخش به سه تشکل زرد اصلاح طلب که در این دوره بسیار فعال شده اند می پردازم، و سپس جمعبندی خود از اعتراضات این دوره به اختصار بیان می کنم.
انجمن اسلامی معلمان ایران: در ابتدای سال ۱۳۵۶ توسط یک سری معلمین مخالف رژیم پهلوی که با هسته اولیه رجایی و باهنر و دکتر محمد حسین بهشتی ایجاد گردید با هدف کمک به مخالفان مسلمان تشکیل شد و با استقبال از خمینی و همچنین در ٬پاکسازی٬ معلمان در سال های بین ۵۹ تا ۶۱ هم فعال بود.
این انجمن در شکل دهی آموزش و پرورش به سبک اسلامی هم نقش داشته است. در این تشکل تنها معلم اصلاح طلب به عضویت پذیرفته می شود. برنامه انجمن حاکمیت محور است.
اعضای انجمن در راستای اهداف سیاسی اصلاح طلبی با این انجمن کار می کنند. تبار انجمن خط امامی است و بعد از سال ۷۶ در حوزه اصلاح طلب فعالیت خود را ادامه داده است. رئیس شورای هماهنگی انجمن اسلامی معلمان البرز در مورد اهداف این تشکل می گویند: «مهمترین هدف این انحمن حراست از اصول انقلاب اسلامی و احیاء فرهنگ ارزشی در جامعه است که این مهم به کوشش همه معلمان از جمله معلمان به عضویت درآمده انجمن اسلامی معلمان ایران در چهار گوشه ایران اسلامی نیاز دارد.»
مجمع فرهنگیان ایران اسلامی: تشکل سیاسی که در سال ۱۳۸۲ تشکیل شد. تمام اعضای این مجمع اصلاح طلب هستند و تنها اصلاح طلبان می توانند عضو این تشکل بشوند. فرج کمیجانی (که خود موسس یکی از مدارس غیر انتفاعی در تهران هستند) هدف این تشکل را کسب نیرو برای رسیدن به قدرت سیاسی دانست و گفتند که «چون ما با فرهنگیان سر و کار داشتیم به فرهنگیان هم می پردازیم»، این تشکل در انتخابات سال ۹۲ از روحانی حمایت کردند.
سازمان معلمان ایران: این سازمان خود را اینگونه تعریف می کند. «سازمان معلمان سازمانی است غیردولتی، مستقل، صنفی- سیاسی، غیرانتفاعی، آرمانگرا و مشارکتجو که منطبق با اساسنامه و مرامنامه خود فعالیت خواهد نمود.»
هدف این سازمان در اساسنامه و مرام نامه چنین تعریف شده است:« ایجاد زمینه مناسب جهت مشارکت واقعی فرهنگیان در عرصههای صنفی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی آموزشوپرورش که منجر به ارتقاءشان و منزلت معلم در جامعه و دخالت مستقیم آنان در ایجاد آموزشوپرورشی پویا و فعال، مبتنی بر اهداف نظام جمهوری اسلامی ایران گردد.»
علاوه بر سه تشکل شبه دولتی ذکر شده در بالا طرحی به نام “سازمان نظام معلمی” که در فروردین ماه سال ۱۳۸۷ توسط دبیر وقت شورای عالی وزارت آموزش و پرورش اعلام شده بود اما به اجرا در نیامد اکنون دوباره از طرف کمسیون آموزش مجلس اسلامی مطرح شده است.
“سازمان نظام معلمی” سازمانی همانند سایر نظامهای صنفی از جمله صنف پزشکان، پرستاران و مهندسان است که در طرح پیشنهادی چنین تعریف شده است: « سازمان نظام معلمی که در این قانون به اختصار «سازمان» نامیده شود، سازمانی است غیردولتی، صنفی، تخصصی، غیرسیاسی، غیرانتفاعی و دارا ی شخصیت حقوقی مستقل برای که انجام وظایف و تحقق اهداف مصرح در این قانون، تشکیل می شود. »
دو تشکل مجمع فرهنگیان ایران اسلامی و انجمن اسلامی معلمان ایران اکنون برای به رسمیت دادن این سازمان تلاش می کنند. این دو تشکل در حقیقت قصد دارند که سازمان را جایگزین کانون های صنفی معلمان و شورای هماهنگی کنند.
مطالباتی در این مرحله از اعتراضات بطور برجسته تری نسبت به اعتراضات قبلی مطرح شدند عبارتند از:
الف _اجرای کامل همسانسازی بازنشستگان بر مبنای قانون مدیریت خدمات کشوری
ب_اجرای کامل رتبهبندی بر مبنای حداقل هشتاد درصد حقوق متناظر اعضای هیات علمی و تعیین منابع بودجه رتبهبندی برای سال ۱۴۰۱ بدون قید و شرط.
ج_ آزادی معلمان دربند و مختومه شدن پرونده فعالان صنفی و توقف احضار و بازجویی معلمان توسط حراستها و نهادهای امنیتی
د_ توقف سیاستهای خصوصیسازی و پولیسازی آموزشی و اهمیت به اصل سی قانون اساسی و تاکید بر آموزش رایگان و با کیفیت و عادلانه برای همه
وزیر آموزش و پرورش اعلام کرده بود که رتبهبندی را در بودجه ۱۴۰۰ با اعتبار ۵ هزار میلیارد تومانی لحاظ کردیم اما رئیس کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس گفت ۱۵ هزار میلیارد تومان و معلمان درخواست ۲۵ هزار میلیارد تومان برای شش ماهه دوم سال ۱۴۰۰ را برای طرح رتبهبندی داشتند. آقای نوبخت اعلام کردند ۲۰۰ هزار میلیارد تومان و آقای قالیباف و سایرین گفتند ۱۶۰ هزار میلیارد اعتبار برای رتبه بندی معلمان بودجه نیاز است، در حالیکه کل بودجه وزارت آموزش و پرورش ۱۱۶ هزار میلیارد تومان است!
اگر دقت کنید می بینید حرف ها بسیار ضد و نقیض است و عملا بودجه ای برای رتبه بندی در نظر گرفته نشده است.
اما بودجه ۱۴۰۰ به جای معلمان و برای بالا بردن کیفیت آموزش در بخش امنیتی و ونیروهای نیابتی در عراق (حشدالشعبی)، لبنان (حزبالله)، یمن (حوسی ها)، افغانستان و بودجه های نجومی برای حوزه های علمیه و نیروهای امنیتی بکار برده شده است.
معلمان بارها در تجمعات خود فریاد زده اند که مجموع حقوق و مزایای رتبههای مندرج در لایحه رتبهبندی معلمان نباید کمتر از ۸۰ درصد از حقوق اعضای هیات علمی رتبه متناظر در وزارت علوم با در نظر گرفتن استان و شهر محل خدمت باشد در واقع استادیار معلم باید ۸۰ درصد حقوق استادیار دانشگاه را دریافت کند.
پیشنهاد این است که معلمان با همان شیوه دانشگاه ها بصورت رده های، معلم پایه، معلم ارشد، معلم خبره، معلم کارامد و استاد معلم تقسیم بندی شوند که استاد معلم بالاترین افزایش حقوق را دریافت خواهد کرد.
با فراخوان شورای هماهنگی به تجمع و اعتراض، در روزهای ۲۰، ۲۱ و ۲۲ آذر ماه علیرغم ارسال پیام های تهدید آمیز و احضار و بازداشت ها از طرف نیروهای امنیتی معلمان و بازنشستگان در بیش از ۱۱۰ شهر تجمعات اعتراضی برگزار کردند. رسول بداقی در روز اول این تجمع بازداشت شد ( که روز سهشنبه ۳۰ آذر به قید وثیقه آزاد شد) و مورد ضرب شتم مامورین رژیم قرار گرفت اما روزهای دوم و سوم اعتراضات با شدت بیشتری برگزار شد و فریاد معلم زندانی آزاد باید گردد در تمام تجمعات رساتر از همیشه به گوش می رسید.
بازداشت رسول بداقی همراه با وعده های همیشگی رتبه بندی و همسان سازی بازنشستگان بود .
بعد از تجمع موفق معلمان و بازنشستگان کشوری که با فراخوان شورای هماهنگی در روزهای ۲۰ ۲۱ و ۲۲ آذر ۱۴۰۰، صورت گرفت و در برخی از شهرها همچون شیراز (بزرگترین تجمع، با جمعیت هزارن نفری) ، سنندج، مریوان، قزوین و چندین شهر دیگر تعداد بسیار زیادی از معلمان و بازنشستگان به خیابان آمدند و مطالبات خود از جمله آزادی معلمان و بازنشستگان زندانی فریاد زدند، فرج کمیجانی دبیر کل مجمع فرهنگیان ایران اسلامی و عضو شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان که تا لحظه آخر اعتراضات معلمان با شعار جای معلم در خیابان نیست، بر علیه تصمیمات شورای هماهنگی تبلیغ می کرد، اما در آخرین لحظه در یکی از کلاب هاوس ها اعلام کرد که تشکل وی بطور غیر رسمی در تجمع شرکت می کند. دو تشکل شبه دولتی دیگر یعنی انجمن اسلامی معلمان ایران و سازمان معلمان ایران هم ساکت ننشستند و با کمیجانی همراه شدند. در همین مدت روزنامه های رسمی متعلق به رژیم تبلیقات خود را علیه شورای هماهنگی شروع کردند، روزنامه کیهان شورا هماهنگی را «گروهک شورا..» خطاب کردند روزنامه های دیگر همچون شرق هم بر علیه شورای هماهنگی نوشتند.
دبیر وب سایت صدای معلم، علی پور سلیمانی، هم سهم خود را ادا کرد و در وب سایت صدای معلم نوشت « افرادی که خود را « شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان» می نامند توانایی نقد و تحلیل با منطق کارشناسی حتا یکی از گزارش های صدای معلم را ندارند و به نظر می رسد زیست تشکلی و اجتماعی آنان در همین شلوغ بازی ها، برچسب زدن ها و قهرمان بازی ها نهفته است .»
در فاصله بین ۲۰ آذر و دوم دیماه کمیسیون آموزش مجلس، که قبلا وعده ۲۵ هزار میلیادر تومانی را برای رتبه بندی نیمه دوم ۱۴۰۰ داده بود، هم فعال شد و اعلام کرد که ۱۲.۵ هزار میلیارد تومان حق رتبه بندی برای نیمه دوم سال ۱۴۰۰ تصویب شد، کمیجانی و تشکیلاتش تبلیغات سراسر دروغین خود را این بار با استناد به این اینکه ما پیروز شدیم و مذاکره ما (اصلا مذاکره ای در کار نبود) و کمی هم تجمع معلمان باعث شد که دولت عقب نشینی کند، بنا براین رفتن به خیابان لزومی ندارد، کمیجانی همراه با دبیر انجمن اسلامی معلمان ایران برنامه ریزی خود را با رژیم هماهنگ کردند تا شاید بخش هایی از معلمان را به انفعال بکشاند، اما این بار دبیر سازمان معلمان ایران، محمد داوری و طاهره نقی یی با این دو تشکل شبه دولتی زرد همراهی نکردند و با شورای هماهنگی همراه شدند.
دو اتفاق دیگر هم در همین فاصله افتاد. حمید عباسی از فعالین شیراز یک شبه اعلام سندیکای معلمان را کرد. محمد خاکساری و تعدادی از اعضای کانون های صنفی «شورای عالی فعالان صنفی» را درست کردند. این دو فعال صنفی معلمان درست در شرایطی که شورای هماهنگی نیاز به اتحاد هر بیشتر را دارد سندیکا و شورای عالی فعالان صنفی را ساختند. آنها با منطق پلورالیسم و کثرت گرایی این دو نام (می گویم نام چرا که سندیکا و شورای عالی فعالان صنفی را نمی شود یک شبه ایجاد کرد) را اعلام کردند و برای دو روزی بحث ها را به حاشیه کشاندند اما تا قبل از دوم دیماه خاموش شدند و از هواداران سرسخت شورای هماهنگی شدند.
وزیر آموزش و پرورش هم در فاصله بین سه روز اول تجمع تا دوم دیماه بیکار ننشست و تلاش خود را کرد که بین معلمان تفرقه بیاندازد. وی به مدیران کل آموزش و پرورش استان دستور می دهند که معلمی را به عنوان نماینده به یک جلسه اسکایپی با وی دعوت کنند. تعدادی از معلمان به این جلسه دعوت شده بودند که اصلا در جریان اعتراضات معلمان نبودند و یا عضو انجمن اسلامی معلمان، مجمع فرهنگیان ایران اسلامی، سازمان معلمان ایران (هر سه تشکل خود را تشکل سیاسی اصلاح طلب می دانند) و تعداد معدودی هم از کانون های صنفی فرهنگیان دعوت شده بودند که برخی از آنها به این دعوت پاسخ منفی داده بودند.
این فریبکاری وزیر آموزش و پرورش هم به نتیجه نرسید. شورای هماهنگی اعلام که مخالف مذاکره نیست به شرط اینکه رسما از نمایندگان واقعی معلمان در شورای هماهنگی دعوت به عمل آید و نه هر معلمی که وزیر به دلخواه خود انتخاب کند. دوم دیماه فرا رسید و معلمان با صدای رساتر و تعداد بیشتری دست به تجمع زدند.
نقاط قوت و کمبودهای تجمع و اعتراضات اخیر معلمان
نقاط قوت:
چهار روز تجمع ۲۰تا ۲۲ آذر ماه و دوم دیماه نقطه عطفی در جنبش معلمان به عنوان بخشی از طبقه کارگر بوده است. اعتراضات این چهار روز سراسری بود و در بیش از ۱۱۰ شهر با گسترگی بیشتر نسبت به تجمعات و اعتراضات قبلی برگزار شد.
تعداد زنان شرکت کننده در اعتراضات بسیار قابل توجه بود.
مطالبات روشنتر بود و همچنین مطالبه آزادی معلمان زندانی هم در شعار به گوش می رسید.
سازماندهی اعتراضات در سطح بسیار بالاتری نسبت به قبلی بود.
شرکت دانش آموزان و خانواده آنها در برخی استان ها مشاهده می شد.
کمبودها:
هنوز کانون های صنفی در محل کار چندان فعال نیستند و نتوانسته اند معلمان و کارکنان خدماتی اداری را در اکثر مدارس و دبیرستان ها به عضویت در کانون های صنفی مجاب کنند.
حضور دانش آموزان دبیرستانی در اعتراضات بسیار کم رنگ است.
عدم حضور خانواده های ۱۵ میلیونی دانش آموزان در اعتراضات
حمایت از دانش آموزان افغانستانی و جلب حمایت این دانش آموزان با خانواده آنها در مطالبات مطرح شده از سوی شورای هماهنگی بسیار مهم است اما در بیانیه هابه این دانش آموزان اشاره نشده است.
حضور زنان که ۵۰ درصد معلمان را تشکیل می هند اگرچه فرایند افزایشی دارد اما هنوز کافی نیست
حمایت های تشکل ها و فعالین کارگری، زنان و محیط زیست از اعتراضات معلمان در سطح صدور بیانیه بود.
در مورد قدرت سازماندهی معلمان، نقات قوت و کمبود ها می شود به جزئیات آنها در جای دیگری پرداخت اما آنچه در بالا آمده است تنها بخش های برجسته شده ای هستند که بطور ملموس قابل فهم هستند.
آنچه که در این مرحله از جنبش کارگری اهمیت بسزایی دارد این است که جنبش ها بتوانند از حالت جزیره ای در آمده، بهم پیوسته تا به اوقیانوسی تبدیل شوند.
شورای هماهنگی باید از مرحله صنفی خود خارج شده و به عنوان بخشی از طبقه کارگر در ایران به سمت همگامی با تشکلات مستقل موجود کارگران، دانشجویان، زنان، محیط زیست، اقلیت های قومی و مذهبی گام بر دارد. معلمان به تنهایی نمی توانند به مطابات خود آنگونه که مطرح کرده اند برسند، شاید قطره چکان هایی اتفاق بیافتد اما مشکلات معلمان بسیار فراتر از این قطره چکانی ها است و تحقق مطالبات نیاز به جراحی عمیق دارد.
شورای هماهنگی با مرور استراتژی خود، با الویت بخشی و با تقسیم استراتژی کلان به برنامه های کوتاه مدت، میان مدت و طولانی مدت است که قادر به فعال کردن اکثریت معلمان در کانون های صنفی خواهند شد.
شورای هماهنگی با تدوین پلاتفرمی با رویکرد به جوانان بیکار، ۵ ملیون کودک کار و خیابانی و سه میلیون کودکی که در شرایط کرونا به دلیل فقر خانواده و نداشتن امکانات تحصیلی از چرخه آموزش به بیرون پرتاب شده اند و به سرعت یا جذب کارگاه های کوچک و زیر زمینی شدند و یا در خیابان ها به دنبال لقمه نانی دست به انواع کارهای زیانبار می زنند.
مشکلات این دانش آموزان مشکل معلمان هم هست. دانش آموزشی که گرسنه در سر کلاس حاضر می شود تمرکز فکری خود را از دست می هد، به همین دلیل تغذیه رایگان در مرحله پیش دبستانی و مدارس ابتدایی از سوء تغذیه کودکان می کاهد. بدون اغراق ۹۰ درصد خانواده دانش آموزان مدارس دولتی کارگرانند و این خانواده ها بیش از ۵۰ درصد جمعیت ایران را تشکیل می هند. کلاس های درس غیر استاندارد و با ریسک بالا، استفاده از بخاری های نفتی و افزایش تعداد دانش آموزان در کلاس های درس، نبود امکانات ضروری و تجهیزات گرمایشی برای مهار حوادث ناگواری همچون مدرسه درودزن در « ۱۴ آذر ۱۳۸۵ در مدرسه شهید رحیمی درودزن استان فارس به علت ناایمن بودن چراغ نفتی علاءالدین کلاس درس دچار حریق شد. چراغ علاالدینی که به گفته دانشآموزان پایههایش کوتاه و بلند بود و حتی مخزن نفت در نداشت و با کیسه پلاستی روی آن را پوشانده بودند. (روزنامه عصر ایران)» آتش سوزی در مدرسه دخترانه شین آباد هم به دلیل ناایمنی تجهیزات گرمایشی در کلاس ۲۹ دختر دچار سوختگی شدند که دو نفر از آنها بر اثر شدت جراحات وارده جان خود را از دست دادند.
برای پایان دادن به شرایط فلاکت بار زندگی در نظامی که هیچگونه صدای اعتراضی را بر نمی تابد تنها توازن قوا است که تعیین کننده سرنوشت میلیون ها کارگر و زحمتکشی است که در حاشیه شهرها زندگی می کنند،جمعیت ۲ میلیونی معلمان و بازنشستگان که علاوه بر مشکلات معیشتی و دریافت دستمزد چندین برابر زیر خط فقر مجبورند برای گذران زندگی تن به کارهای دیگری بدهند که حرفه آنها نیست.
پس نقشه راه روشن است شورای هماهنگی به عنوان یکی از تشکل های مستقل و سراسری همراه با بازنشستگان کشوری و تامین اجتماعی، دانشجویان، کارگران معادن، صنایع و خدماتی، کشاورزان به فقر و فلاکت کشانده شده در اثر کمبود آب و شرایط اقتصادی بحران زده، جنبش زنان و محیط زیست می توانند با همیاری همدیگر توازن قوا به نفع خود عوض کنند و به این شرایط فلاکت بار نقطه پایانی بگذارند.
ستار رحمانی
۰۴/۰۱/۲۰۲۲