جامعه ایران و زندگی کارگران و زحمتکشان پس از نزدیک نیم قرن حاکمیت سیاه باند فاشیستی جنایتکار اسلام سیاسی و استثمار عریان سرمایه و سقوط همه جانبه زندگی به نهایت قهقرای فقر و تهیدستی ،نداری،گرسنگی و محرومیت و بیماری،بیکاری و تورم وگرانی و… سقوط نموده است .در این چندین دهه حاکمیت مذهب و ارتجاع و سرمایه بحران از پس بحران و بن بست از پس بن بست انباشته شده تمام شریانهای زندگی اقتصادی ،اجتماعی ،سیاسی و فرهنگی جامعه را در نوردیده و زندگی در باطلاق بن بستی بیسابقه فرو رفته است .مردم و زحمتکشان و در پیشاپیش همه جنبشهای اجتماعی طبقه کارگر ایران هر روزه شاهد اعتراض و اعتصاب و مبارزات جاری بر علیه حاکمیت سرمایه داران و اسلام ارتجاعی هستند.مبارزات هر روز کارگران و همه آحاد دها میلیونی زحمتکشان و گرسنگان بر علیه حکومت اوباش اسلامی همچنان زنده و جاری است .شرایط اکنونی جامعه و مبارزات پویا و زنده و جاری رزمنده کارگران و زحمتکشان حاکی ناتوانی و درماندگی حکومت اسلامی سرمایه داران در سرکوبی و خاموش نمودن شعله مبارزات جاری و شورش گرسنگان است .از سال ۹۶ به این سو مردم ایران با طرح شعار اصلاح طلب ،اصول گرا دیگه تمامه ماجرا ناقوس مرگ وعبور از حکومت را به صدا درآورده اند .تلاطمات و تکانه های بزرگ و خیزشهای اجتماعی کارگران و مردم ایران در سالهای ۹۶ ،۹۷ و۹۸ و…هرچند با چراغ سبز و حمایت سرمایه داری جهانی و با قتل عام و کشتار و سرکوب و سانسور و زندان و شکنجه وسر به نیست نمودن مخالفین و معترضین بطور موقت سرکوب شده است اما همه قراین و شواهد و سرزندگی مبارزات جاری و زنده اکنونی نشان از عدم موفقیت حکومت ومبین سونامی و طوفان عظیمی است که در جای جای زندگی نبض سرخش می کوبد و میرود تا بساط ننگ و کثافت سرمایه و اسلام سیاسی را برچیند .شورش و تعیین تکلیف نهایی گرسنگان با سرمایه داران و حکومتشان در راه است .حکومت در شرایط آچمز گرفتار آمده است ، تمام راهها ی سرکوب و ارعاب جامعه را رفته اند .شیوه های سرکوب ،زندان و شکنجه و دار و سانسور و… هم رنگ باخته اند .دیگر کارایی ندارند و هر روز تهی تر و بی مصرف تر میشوند .علاوه بر ناتوانی و زبونی در سرکوب ،حکومت منفور و در بحران و منجلاب فساد و بن بست اقتصادی نه اراده و نه راه حلی حتی برای انجام کوچکترین و ناچیز ترین اصلاحات و رفرم های اجتماعی و اقتصادی ندارد که حتی بتواند در کوتاه مدت سوپاپ انفجار سونامی به جان آمدگان و گرسنگان را بکشد.برجام به لجن نشسته است . چانه زنی و معامله گری و دریوزگی اوباش اسلامی در پشت درهای بسته با سرکردگان و دلالان حرفه ای سرمایه داری اروپا و امریکا و نمایندگان کارتلها و تراستها و در نهایت تسلیم و حقارت حکومت اسلامی اگر از نازو کرشمه های طرفین معامله بگذریم ظاهرا مقدمات یک توافق حقارت بار را فراهم آورده است .اگر این معامله گران و جنایتکاران حرفه ای هزار توافق را هم ببافند پوچ است وقادر نخواهد بود مبارزات حق طلبانه ،آزادیخواهانه و برابری طلبانه کارگران و زحمتکشان را سرکوب و ناکار نموده ،به عقب برانند و حکومت محتضر در لبه پرتگاه سرنگونی و اضمحلال را رهایی و نجات بخشد.اعتراضات و تقابلهای بزرگ اجتماعی سالهای ۹۶ به این طرف در شرایطی اتفاق افتاد که توافقات کذایی برجام ۲۰۱۵برقرارو برپا بود و هنوز توسط ترامپ پاره نشده بود .حالا دیگر پس از گذشت ۷ سال از آن توافق پوشالی برجام ۲۰۱۵ شرایط زندگی و جامعه ایران ،انواع جنبشهای مبارزاتی و اعتراضی و در راس آنها جنبش کارگری تجربیات ،پیشرویها و دست آوردهای بزرگ و انکار ناپذیری داشته است ،صفوف و ماشین سرکوب و جنایت حکومت هم در این سالها دچار تضاد و تناقض ،ریزش و ناتوانی و فساد و ناکارایی روز افزون بوده است .علاوه بر این اوضاع و شرایط در خاورمیانه ،جنگهای نیابتی و تضاد منافع و مناقشات و رقابت قطبهای بزرگ سرمایه جهانی بر سر بازار و منابع و مواد خام و نیروی کار ارزان و…آرایش جدیدی یافته است. نمی شود و نمی توان به دوران و شرایط برجام ۲۰۱۵ برگشت توافقی که حتی آن زمان هم ناتوانی خودش را برای تجهیز حکومت در تقابل با جنبشهای اجتماعی و کارگری نشان داد.با برجام ،بی برجام این حکومت رفتنی است.جامعه در غلیان و جنبش و جوشش و شدن است .هرآینه امکان دارد در هر گوشه و کناری ،جرقه ای بگیرد،بهانه ای شود ،نقطه عطفی شود و برود تا نهایت سقوط و سرنگونی حکومت این امر خواب و خیال نیست ،توهم نیست واقعیتی حتمی و درپیش است .در این اوضاع و در این دوران حساس تعیین تکلیف آلترناتیوبعد سرنگونی، چپ یا راست و چگونگی کسب قدرت سیاسی راست یا چپ پرونده اش مفتوح و باز است!واقعیت این است تا این لحظه نه نیروهای اپوزیسیون پروغرب و بورژوازی توانسته اند به صفوف و آرایش خود آرایش و انسجامی بدهند و رهبری کلیت جنبش را بدست بگیرند و نه اپوزیسیون چپ وسوسیالیست موفق بوده است . اما واقعا مبارزات در اعماق جامعه، مبارزات کارگران و همه جنبشهای اجتماعی چپ و رادیکال است .نیروهای راست بورژوازی از فرش گرد و شورای مدیریت گذارو شاهزاده نیم پهلوی گرفته تا ناسیونالیسم عظمت طلب ایرانی تا ناسیونالیستهای آذری و کوردی، تا اطلاح طلبان جنایتکار رانده از صفوف حکومت ،تا انواع احزاب دمکرات و کومه له تا پژاک و خبات تا سرکردگان اخیر فرقه ناسیونالیستی ابراهیم علیزاده( لازم به یادآوریست تازگیها باند ابراهیم علیزاده – جمال بزرگپور پس از چندین دهه ناز و کرشمه در جنبش ارتجاعی ناسیونالیستی کورد وادای کمونیستها را درآوردن اکنون کشاف سوسیالیسم علمی شده اند تاکید بر کمونیسم و سوسیالیسم فوری تاکید بر ماکسیمالیستی مارکسیستی و کمونیسم کارگری و انقلاب کارگری و …در مبارزه طبقاتی مرادف است با ایئولوژیک گرایی وجزم گرایی ! …در عین حال خوش رقصی در شکاف حکومتهای سرمایه داری ارتجاعی منطقه و نان مفتکی خوردن و لمیدن در اردوگاههای هیچکاره، چانه زنی و معامله گری با حکومت اسلامی و احزاب فاسد و جانی ناسیونالیستی کوردی امثال حزب دمکرات و پژاک و خبات اسلامی و…میشود واقع گرایی سوسیالیستی علمی !!) و دیگران و… همه و همگی واقعا تا امروز هم هنوزنتوانسته اند به نتیجه و توافق ملموسی برسند .در مقابل نیروها و احزاب مدعی چپ و سوسیالیست خصوصا احزاب و محافل چندین نفره مدعی کمونیسم کارگری هم حال و روز مناسب و خوشی ندارند. این احزاب و جریانات به بازیها و دلمشغولیهای ناچیزدرون خانوادگی مشغولند .بسیاری از اینها در بزنگاههای حساس جنبش آنگاه که خواسته اند از غافله عقب نمانند و اجتماعی شوند به راست چرخیده اند .آنقدر در محفلیسم و سکتاریسم فرقه ای غرق شده اند،آنقدر از مبارزات جاری و زنده و روزمره و آنچه در جامعه میگذرد دور و پرت افتاده اند ،آنقدردچار خود شیفتگی کاذب و پوشالی سیاسی شده اند و آنقدر مدال دون کیشوت افتخار به خود آویخته اند ،آنقدر در محافل بسیار کوچک و منزوی خود دچار حب و بغض و مناصب حقیر محفلی شده اند،زندگی در دالانهای بسته و منجمد محافلی که ابدا ارتباطی زنده و پویا با شریانهای زنده و مبارزات جاری جامعه نداردو…،اختلافهایشان،دوستیهایشان هم متاسفانه نمادی از محفلیسم و سکتاریسم حزبی نا کارآمد و عقیم است .این راست خرده بورژوازیست نه حزب جدی کمونیستی کارگری.این همه انشعاب ،این همه اختلاف ،این همه ادعا واقعا و صادقانه بگویید به کجا انجامیده است ؟شورای اتحاد نیروهای چپ و کمونیست !؟آخربا این ترکیب متناقض ،ضعیف و سست ،پادرهوا ،ترکیبی از نیروها و افرادی که از نظر طبقاتی صحت مارکسیستیشان مردود و زیر سئوال است بقول رفیق منصور حکمت امثال ممی شالگونی هاو … ،نیروهای بی عمل و سرخورده اما با طراز و شعار سرخ تو خالی ! این اتحاد شکننده ،این اتحاد مجازی که تنها خاصیت و کارکردش صدور اطلاعیه و اظهار نظری در باره حوادث روز که بازیگرانش دیگرانند آن هم با تاخیر در فضای مجازی و سایتها و نشریات بسته خودشانی و…وقتی یک حزب و جریان سیاسی مدعی چپ و سوسیالیسم و کمونیسم اکیدا ارتباط زنده و کنکرتی با فعالین کارگری ،با هسته ها و کمیته های مخفی کارگری نداردو حتی در دوران چندین ساله حیات خود بر خلاف ادعاهایشان موفق نبوده دو تا و نصفی ارتباط کارگری فعال و زنده در محل کار و زیست کارگران و خانواده هایشان داشته باشدو…حزبی که نخبگان !!و افرادش در یک اتاق چند متری در پشت کامپیوترهایشان محبوس و زندانی اند و… حزبی که در دنیای واقعی ،در اعماق جنبشهای کارگران ،زنان ،جوانان ،بازنشستگان ،معلمین و…فاقد هر گونه ارتباط فعال و زنده ای است تا از این رهگذر هم تاثیر بپذیرد و هم تاثیر بگذارد کارش میشود اسارت فکری در دالانهای فرقه ای حزبی ،مطالعه و خواندن اخبار و گزارشات یومیه روزانه و…و به دلیل انزوا و دوری از حقایق بیرحم ،خشن ،واقعی و سرسخت مبارزه طبقاتی ،این حزب کارش میشود تحلیل و تفسیر و دنباله روی از حوادث و سیاست روز و بسیاری مواقع در بزنگاههای حساس و تعیین کننده اتخاذ مواضع و سیاستهایی که هیچ شباهت و قرابتی با منفعت و خواستگاه طبقاتی کارگران و مارکسیسم ندارد.این حرب میشود دنبالچه سیاست انواع گرایش راست کارگری،این حزب میشود مدافع قانون اساسی حکومت اوباش اسلامی، این حزب میشود کاسه داغ تر از آش لغو خصوصی سازیها ؟این حزب میشود مشاور سرمایه دارها بر سرشیوه و چگونگی استثمار کارگران،این حزب میشود مدافع فرصتها برای سرنگونی و سوریه ای شدن ایران ،مدافع موشکها و بمب افنکها تا ایران سوریه ای شود،این حزب میشود مدافع و مشاور موسوی و کروبیها و انقلاب هشتاد و هشت ها،این حزب میشود کمپین اکس مسلم و سنگهای سکندری و اعتراض عریانها،این حزب میشود نعل وارونه و همه با هم مجاهدینی،این حزب میشود حزب اعتصاب غذا از وین تا اوین و ضعف و غش برای شاه پرستان و سلطنت طلبان و معصومه قمی ها ،این حزب میشود حزب فاکتور گیری از انقلاب و سوسیالیسم کارگری فوری همین امروز ،این حزب میشود حزب مجلس موسسان و رفراندوم و…،این حزب میشود حزب انقلاب انسانی و حکومت انسانی ،این حزب میشود حزب خطا ناپذیر و رهبران معصوم و مبرا از هر خطا ،اشتباه و لغزشی ،این حزب میشود جایگاه جلال و جبروت رهبران خود گمارده ،خود شیفته و هیچکاره،کمیته مرکزی ،دفتر سیاسی و مناصب تشکیلاتی میشود بارگاه رهبرانی که غیر خودشان نه می بینند و نه می شنوند و نه هرگونه صدای برحق و انتقادی را بر می تابند. نه به کارگران و زحمتکشان ،نه به جامعه و حتی به طرفداران قلیل و انگشت شمار خود ناپاسخگو، آیا تا به حال کسی شنیده یا دیده است یکی از این رهبران خود گمارده این احزاب و محافل سیاسی نقدی ،انتقادی با صداقت ،با صراحت ،با شفافیت با فروتنی رو به کارگران و جامعه به فلان سیاست و موضع خود یا محفل متبوعش در فلان مقطع و برهه زمانی خاص داشته باشد؟ هدفم از طرح این مباحث و خطابم احزاب و محافل مورد اشاره نیست.اینها به تجربه ثابت شده است که جایگاهی در عرصه های واقعی مبارزه کارگران ندارند .تاثیر و جایگاهی در سوخت و ساز جنبشهای اجتماعی واقعی همان جاها که قدرت سیاسی دست به دست میشود ندارند. این محافل و احزاب عمدتا گرایشاتی سرخورده ،رنگین کمانی ،محافظه کار و اخلاقیند تا احزابی سیاسی و شفاف ،جدی ومسئول و رزمنده در مبارزه طبقاتی برای یک دنیای بهتر!.آزموده را آزمودن خطاست. طرف خطاب و پیام من کارگران و همه رفقا و فعالین انقلابی چپ و کمونیست است.اگر هزار انقلاب به پا شود ،اگر هزار حکومت اسلامی سرنگون شود در فقدان یک حزب کمونیستی و کارگری جدی رزمنده واقعی قطعا به انحرافش و بیراهه اش میبرند،قطعا سرکوبش می کنند و بی نتیجه میشود برای ما کارگران و کمونیستها . تاکتیک واستراتژی و هدف ما کارگران و کمونیستها مبارزه طبقاتی و لغو کار مزدی و امحای مناسبات غیر انسانی و ظالمانه سرمایه داریست.خواست ما کارگران نابودی نظام سرمایه داری از طریق انقلاب اجتماعی کارگری و برپایی سوسیالیسم فوری است. در این رهگذر پا فشاری بر تشکیل حزب کمونیستی کارگری رزمنده ،تاکید بر شوراها و مجامع کارگری،تاکید بر صف مستقل و رادیکالیسم کارگری ، تاکید بر حضورزنده و فعال در تمام عرصه های کار و پیکار طبقاتی،تکیه بر همپیوندی مبارزات صنفی و سیاسی ،پرهیز از انواع گرایشات و سنتهای راست انحرافی قانون گرایی ،اتحادیه ای و سندیکالیستی و رفورمیستی و …اینها هستند نشانه ها و پرچم انقلاب کارگری، اینها هستند نشانه ها و پرچم سوسیالیسم فوری.
کامران پایدار
۱۹/۱۲/۱۴۰۰