بعد از آن «تجدید بیعت» اولیهی پساپیام از جانب خیل کسانی که چندین سال است هوادار رضا پهلوی هستند اما در هر فرصت طوری اعلام بیعت میکنند که انگار همین حالا به این نتایج عمیق و شگرف دست یافتهاند، نوبت به پهن کردن بساط طرد و انگ رسیده است. چند روز است راه افتادهاند در چارسوقهای فضای مجازی و هر کس مخالف پهلوی چیزی بگوید «خامنهایمال» میکنند، یعنی او را نه به زبانی پیچیده و پوشیده، بلکه به زبانی صریح و وقیح طرفدار خامنهای و بقای جمهوری اسلامی میخوانند. نوشاهاللهیهای جمهوریخواه و سلطنتطلب و مشروطهخواه عربده میکشند و نفسکِش طلب میکنند تا همه را حتا به زور زیر چتر فراگیر «اتحاد اجباری» و «هر کی بیعت نکرده/ حق نظر نداره» متحد کنند. خوشمزه آن دستهای از این نوشاهاللهیها هستند که زمانی نه چندان دور، نزدیک به چهار دهه پیش در مقام مسئولان و هواداران «سازمان چپ»ی مدافع خط ضدامپریالیستی امام، در حالی که نیروهای انقلابی و کمونیست دسته دسته روانهی میدانهای تیر میشدند، با همین دقت و وقاحت توامان هر مخالفتی با «امام خوبیها» را به همدستی با امپریالیسم وصل میکردند و حالا به فاصلهی چند دهه مخالفان «شاهزادهی خوبیها» را به «رژیم» وصل میکنند. آنها اتفاقن برخلاف ادعاهای خودشان هیچ تغییری نکردهاند و هنوز همانند که هستند و فقط «امام»شان تغییر کرده است.
یک نکتهی دیگر را هم در مورد تشابه دار و دستهی نوشاهاللهی با چیزی که مدعی مخالفت با آنند باید گفت. به همان اندازه که خامنهای از جانب «مردم ایران» حرف میزند، اینها هم عقاید خودشان را به نام «جوانان ایران» مهر میکنند و مدعی میشوند مخالفان رضا پهلوی دیگر فسیل شدهاند و جوانان چیز دیگری میخواهند. آنها هم مثل خامنهای که «مردم» ویژهی خودش را دارد، «جوانان» ویژهی خودشان را دارند. بر حسب تصادف و از بدشانسی اینان اما همین امروز در زندانهای ایران دسته دسته جوانانی در حبس و تحت بازجویی به سر میبرند که ربطی به رضا پهلوی ندارند. اگر نامهایشان را نمیدانند میتوانند چشمهایشان را بگشایند و با صدای بلند تکرار کنند که همین حالا کیوان مهتدی، آنیشا اسداللهی، خسرو صادقی بروجنی، جعفر ابراهیمی، پیام شکیبا، روناک رضایی، سجاد شکری، امیرحسین مرادی، علی یونسی، بهنام موسیوند، یاشار توحیدی، ائلوار قلیوند، عادل گرجی، نگار مسعودی، افسانه عظیمزاده، گلرخ ایرایی، محمد شریفیمقدم، کسرا نوری، سپیده قلیان و دهها زندانی دیگر در زندان به سر میبرند یا در آستانهی زندان قرار دارند که هم «جوان» هستند و هم مخالف «رضا پهلوی» و بدینترتیب بر اساس دستگاه انگزنی حضرات، عامل خامنهای. شاید برای اینکه ادعای «متمدن» شدن آنها باورپذیر باشد باید آرام آرام یاد بگیرند حرف خودشان را در دهان جمعیت نگذارند، حرف خودشان را بزنند و از جانب خودشان به جقهی همایونی آویزان شوند. همین هم کفایت میکند فعلن