به عنوان انسانی با بیش از نیم قرن مبارزه در راه آرمانهای پیشرو و آزادیخواهانه، و فردی شناخته شده برای توده های مردم کردستان ایران، نکات زیر را به فاتحان خیابانهای شهرهای ایران توصیه میکنم:
۱. جنبش و مبارزه کنونی خود را نام گزاری کنید. به جای اعداد “انقلاب ۵۷”، جنبش سالهای ۸۸، ۹۶ و ۹۸، اسم و عنوانی را بکار ببرید که بیان کننده ماهیت سیاسی و اجتماعی اعتراضات و مبارزه شماست.
من نام “جنبش ایران آزاد و برابر” را پیشنهاد میکنم. کلمه: “برابر” در حقیقت نقش بی بدیل زنان در مصاف با تمامی وجوه حاکمیت اسلام سیاسی، از جمله در به آتش کشیدن حجاب و قرار گرفتن آنان در راس جنبش برابری طلبی را در عمل اجتماعی، برجسته میکند.
۲. خود این نامگذاری سراسری، نشان دهنده عزم و اراده برای “متشکل” شدن، در ابعاد سراسری و شهری و محلی است. بنابراین قدم بعدی به منظور اینکه دستاورد مبارزه شما و فداکاری ها و قربانی دادنها به کیسه جریانات دیگر نرود، این است که حاصل کار و فعالیت خود را خود مردم حاضر در صحنه، سازماندهی و اداره و رهبری میکنند.
۳. جنبش ایران آزاد و برابر، چه در سطح شهری و محلی و یا سراسری نشریه، اطلاعیه و اعلامیه و دیگر ماتریالهای تبلیغی داشته باشد که در آن از جمله اسم و مشخصات عناصر شرور نیروهای سرکوبگر را افشاء و همراه با سند و عکس جهت محاکمه و پاسخگوئی، ثبت میکنند. شکی نیست که رژیم اسلامی در راستای بقاء خود بهر قیمت، بار دیگر شمشیرها را در این آخرین لحظات مرگ و سرنگونی از رو خواهد بست. تشکل و اتحاد واحدهای شهری و سراسری و اتخاذ تاکتیکهای درست پیشروی و عقب نشینی باید بتواند ماشین سرکوب جنایتکاران را فلج کند. یک راه آن، تبلیغات وسیع در میان نیروهای رژیم است. باید تردید و تزلزلهای درون صفوف رژیم را تشدید کرد. برای مثال در بیانیه ها و شب نامه ها خطاب به پایه این نیروها گفته و نوشته و بیان شود برای چه کسانی کشتار میکنید؟ برای آنهائی که فی الحال، و از سالها قبل نیز، چمدانها را بسته؛ و تخم و ترکه و ذُرّیه ها را روانه آمریکا و کانادا و کشورهای غرب کرده اند؟ برای آنها که در فضای فقر و گرسنگی و گرنی و اعتیاد مردم، “پورشه سوار”اند؟ این جنگ تبلیغاتی درست در حالی که رژیم اسلامی در آستانه “واگذاری” قدرت و یا شراکت با دولتهای غربی است، کار ساز خواهد بود. به عنوان یک نیروی زنده و موجود، قدرتهای غربی را خطاب قرار بدهید که دست از عملیات نجات حکومت یک مشت جانی و قاتل و آدمکش اسلامی بردارند. همه این سوداگری های کشورهای غربی را به رُخشان بکشید تا متوجه شوند که کمک به حفظ و بقاء حکومت بیش از ۴۰ سال قتل زنجیره ای و قتل عام، راه به جائی نخواهد برد. مردم کشورهای غربی را به موجودیت جنبش تان آگاه کنید تا همبستگی آنها به عامل مهمی در کنترل و مهار بند و بستها و توطئه های مشترک دولتهای غرب و جمهوری اسلامی تبدیل شود. مردم غرب به ارزشهائی که شما برایشان میجنگید احترام میگذارند و میدانند که مبارزات و نافرمانیهای مدنی شما به سنتهای جا افتاده مدنیت غرب متکی است.
۴. جنبش ایران آزاد و برابر باید خود را در برابر مصادره توسط جریانات سکتاریستی و فرصت طلب و نیز امتیازطلبی های جریانات قومی و ناسیونالیستی بیمه کند.
۵. تجربه های تاکنونی از سال ۱۳۵۷ نشان داده است که بدون یک رهبری سیاسی و تشکل سیاسی که هدایت و مدیریت آن توسط مردم انقلابی تعیین شده است، در دوره سرازیری رژیم موجود، شخصیتهای مهندسی شده در دوایر کشورهای غربی، حاصل مبارزات را به حساب خود میگذارند. یادمان هست که خمینی پس از “پرواز انقلاب”، نه تنها مردم و همه جریانات چپ و غیر اسلامی را از صحنه تاریخ حذف کرد بلکه با وقاحت اعلام کرد: “مردم برای اسلام بپا خاستند”. من شخصا جای چنین حزب سیاسی را غایب میبینم. اما در عین حل خوشبین هستم که به اتکاء ادبیات و تئوری ها و سیاستهای مکتوب و موجود، و با اعتماد به سطح درایت سیاسی شخصیتهای بیشمار در میان مردم ایران، چنین ابزار سیاسی ساخته شود.
این بار نباید به هیچ کربلائی و مشدی و رندهای همه فن حریف و فرصت طلبان اجازه داد که به نام ما، حاصل مبارزاتمان را در معاملات و بند و بستهای آشکار و یا پشت پرده به کیسه خود بریزند. ماجرای توطئه “گوادلوپ” در جریان انقلاب ۵۷، هنوز هم تلخ ترین عواقب شوم اش را به ما نشان میدهد.
۶. جنبش ایران آزاد و برابر باید خود را چون نیروئی غیر قابل انکار به صحنه سیاست داخلی و خارجی اضافه کند. این جنبش و تشکل برآمده از آن را باید به یک عامل غیر قابل حذف، طرف سیاسی در هر نقشه و سناریو “تغییر رژیم” و یا “رژیم جانشین جمهوری اسلامی” تبدیل کرد که فی الحال نه تنها هزاران و چه بسا میلیون ها عضو و کادر فعال دارد، بلکه یک نهاد سیاسی در معادلات سیاسی و هر نوع “دیپلوماسی” نیز هست.
به امید پیروزی و ساختن آیران آزاد و برابر امروز و فردا
ایرج فرزاد
۲۳ سپتامبر ۲۰۲۲