این سیاست تماما ارتجاعی است! اسکاندال جدید حمید تقوایی – علی جوادی

مقالات

حمید تقوایی در گفتگو با خلیل کیوان میگوید: “موضع گیری آنها (آمریکا و سایر دول غربی – توضیح از من است) علیه جمهوری اسلامی و در حمایت از انقلاب ایران(؟!) در هر حال گامی است در جهت تقویت مبارزات مردم و انقلاب مردم ایران. مردم ایران (؟!) با انقلابشان توقع دارند که نه تنها دولتها و سیاستمداران بلکه نهادهای بین المللی در حمایت از مردم ایران و علیه جمهوری اسلامی موضع بگیرند و به این ترتیب کمکی باشند به انقلاب در ایران (؟!).”

این تزهای فردی است که در جایگاه لیدری حزب کمونیست کارگری که منصور حکمت آن را بنیان گذاشت قرار گرفته است. نه این حزب و نه این تزها کوچکترین ربطی به گذشته درخشان این حزب در دوران منصور حکمت ندارد. این سیاستی ارتجاعی و دست راستی است!

در این رابطه به چند نکته باید اشاره کرد.

١-این همسویی و دخیل بستن به سیاستهای دول خارجی یک سیاست تماما ارتجاعی است. همسویی و دریوزگی در بارگاه یکی از جنایتکارترین حکومتهایی است که به قول منصور حکمت: “یک قطب تروریستی است که مهر خونین خود را به زندگی دو نسل از مردم جهان ما کوبیده. … عظیم ترین ماشین تروریسم دولتی و ارعاب و باج خوری بین المللی … تنها نیرویی که سلاح اتمی علیه انسان بکار برده است و صدها هزار مردم بیخبر و بیگناه هیروشیما و ناکازاکی را در ظرف چند ثانیه خاکستر کرده است. میلیونها نفر را در ویتنام بقتل رسانده و سرزمینشان را با بمباران شیمیایی بر سالها سوزانده و بیمصرف کرده است. . ناتو و ائتلافهاى دولتهاى غربى که از عراق تا یوگسلاوى خانه و مدرسه و بیمارستان مردم را بر سرشان خراب کرده اند و نان و داروى میلیونها کودک را گروگان گرفته اند. بورژوازى و دولت اسرائیل، که اشغال میکند، تصرف میکند، کشتار میکند، محروم میکند. اینها به اردوگاههاى آوارگان بمب و راکت میزنند و به کودکان دهساله پناه گرفته در آغوش پدر و در صف مدرسه شلیک میکنند. از هیروشیما و ویتنام تا گرانادا و عراق، از میدانهاى تیرباران در اندونزى و شیلى تا قتلگاههاى فلسطین، کارنامه و پرونده این قطب جهانى تروریسم دولتى و قدر قدرتى امپریالیستى، عیان و غیر قابل انکار جلوى چشم جهانیان است.”(منصور حکمت – دنیا پس از ١١ سپتامبر)

٢- مبارزه ما برای سرنگونی انقلابی رژیم آدمکشان اسلامی از کانال توسل به جریانات مرتجع و جنایتکار در تاریخ عبور نمیکند. تمام تجربیات تاکنونی تاریخ و تجربه “انقلاب ۵٧” نشان داده است که دول غربی تنها و تنها در فکر شکل دادن به آلترناتیوی ارتجاعی و مدافع منافع و سیاستهای خودشان هستند. آیا عدم ادامه پشتیبانی هیات حاکمه آمریکا از رژیم شاه، به معنای دفاع از “انقلاب ۵٧” بود؟ آیا جریان هویزر و تمام تلاش غرب برای شکل دادن به حکومتی ضد کمونیستی – ضد کارگری فراموش کرده ایم.

باز هم دوست دارم از منصور حکمت یاری بگیرم: یک “سوال قدیمى “همسویى با کدام طرف” باز در کریدورهاى سازمانهاى چپ سابق و دمکراسى طلب امروز پژواک پیدا میکند.”ما براى سرنگونى رژیم اسلامى و علیه برقرارى نظم نوین ارتجاعى در سطح جهانى هر دو مبارزه میکنیم. براى کمونیسم کارگرى تنها یک “همسویى” ممکن است و آن با منفعت انقلاب کارگرى و امر آزادى است.” این سیاست کمونیسم کارگری است. آن هم سیاست ارتجاعی حمید تقوایی است.

٣-این سیاست ابتدا به ساکن نیست. اشتباه لپی نیست. یک خط منسجم و سیستماتیک است. راست و ارتجاعی است. پیش از این بیشرمانه از پروژه “نه به جمهوری اسلامی” رضا پهلوی دفاع کرده بود و آن را گامی در جهت تعمیق امر آزادی و برابری در جامعه خوانده بود. سالهای دور هم اعلام کرده بود که با با موسوی “کشتی نمی گیرد” و رسما سیاه روی سفید گفته بود که موسوی تا زمانیکه علیه خامنه ای موضع میگیرد در کنار مردم است. به همین روشنی!

۴- بر خلاف تلقی حمید تقوایی نه تمام مردم بلکه تنها آن بخشی از جامعه دست به دامن هیات حاکمه آمریکا و دول غربی شده است که ایده آل ها و افق اش را از جریانات ناسیونالیسم پرو غربی میگیرد.

یک نکته پایانی

هنوز در این حزب رفقایی هستند که خود را کمونیست میدانند و بر این تصور هستند که این حزب ابزاری برای پیشبرد امر انقلاب کارگری و استقرار فوری سوسیالیسم در جامعه ایران است. این تصور تماما پوچ و باطل است. تلاش برای پیشبرد پروژه کمو نیسم نه در دفاع از خط حمید تقوایی و در صفوف این حزب بلکه در نقد سیاستهای راست و ارتجاعی رهبری این حزب میتواند صورت گیرد.

به این رفقای عزیز باید گفت به اطلاعیه های این حزب نگاه کنید، آیا اثری از شعار “آزادی برابری حکومت کارگری” در سیاست های این حزب می بینید؟ آیا کوچکترین اشاره ای به شعار “زنده باد جمهوری سوسیالیستی” در نوشته های این حزب می بینید؟ اگر نه، باید پرچم مبارزه با این سیاستها را در دست بگیرید، هیچ توجیهی قابل قبول نیست. شما برای تحقق امر انقلاب کارگری و سوسیالیسم به این حزب پیوستید، اما امروز این حزب پرچمدار سیاستی است که دریوزگی به جریانات راست اپوزیسیون یک رکن اساسی آن است. سیاست حاکم بر این حزب سیاستی شرم آور است!

مرگ بر جمهوری اسلامی!
زنده باد جمهوری سوسیالیستی!
آزادی برابری حکومت کارگری!