نیمه شب شنبه ۶ اکتبرحماس با حمله نظامی از طریق، هوا، دریا و زمین مناطق اشغالی و چند شهر بزرگ و کوچک در اسرائیل را آماج گلوله و توپ و موشک قرار داد. وسعت و دامنه حمله حماس که “طوفان القصی” نام گرفته در نیم قرن گذشته بی سابقه بوده و تا کنون منجر به کشته شدن بیش از ۷۰۰ نفر از نظامیان و شهروندان غیر نظامی دراسرائیل شده و بیش از ۲۰۰۰ نفر نیززخمی شدهاند. حمله نظامی حماس که با همیاری، جهاد اسلامی و حزب اله لبنان انجام گرفته با حمایت گرایشات ارتجاعی اسلام سیاسی در منطقه مواجه شده است. جمهوری اسلامی نیز به این جنگ نیاز دارد و یک پای این سیاست جنگ افروزانه بوده است. بلافاصله پس از این حمله دولت اسرائیل حملات گستردهای را علیه مواضع حماس انجام داد و مراکز مسکونی در نوار غزه و مناطق اشتغالی را بمباران کرد که تا کنون علاوه بر نیروهای نظامی حماس صدها شهروند فلسطینی کشته و بیش از ۲۰۰۰ نفر زخمی شدهاند. برق نوارغزه قطع شده و بیمارستانها دیگر ظرفیت پذیرش زخمیها را ندارند. مراکز ارسال مواد غذایی و مایحتاج عمومی مردم نیز مسدود شده و فاجعه انسانی نوار غزه را تهدید میکند. پس از حمله حماس، آمریکا، ناتو، اتحادیه اروپا و اغلب دول غربی حمایت بیقید و شرط خود را از دولت نژاد پرست اسرائیل اعلام نموه اند. آمریکا ناوگان دریایی خود را به منطقه فرستاده و اعلام کرد که جتهای جنگی در اختیار اسرائیل قرار میدهد.
این جنگ در شرایطی به وقوع پیوسته که جنبشهای انقلابی و مترقی در جهان و بویژه در فلسطین افول نموده و گرایشات راست افراطی در همه جا رشد کردهاند. طرفین این جنگ نیز نیروهای ماورا راستی هستند که اهداف ارتجاعی و ضد انسانی را دنبال میکنند. در یک سو دولت نژاد پرست و اشغالگراسرائیل قرار دارد که همواره حقوق مردم فلسطینی را پایمال کرده و آنها را سرکوب نموده است. دولت ارتجاعی اسرائیل نه تنها اشغالگر است بلکه تا کنون همه قراردادهای شناخته شده بینالمللی که تا حدودی منافع فلسطینیها را دربرداشته نادیده گرفته است. در دهه های اخیر بواسطه عملکرد نتانیاهو قصاب فلسطینیها و همدستانش گرایشات افراطی مذهبی، سیاست شهرک سازی یهودی نشین با هدف پاکسازی فلسطینیها در داخل اسرائیل را افزایش دادهاند. از سال ۲۰۰۸ تا کنون بیش از ۱۵۰ هزار فلسطینی بدست دولت اسرائیل کشته و زخمى شدهاند. بیتردید دولت اسرائیل نه تنها مسئول اصلی سرکوب فلسطینیها بوده بلکه در دورهای با هدف به حاشیه راندن نیروهای مترقی فلسطینی، زمینههای رشد گرایشات ارتجاعی و مذهبی از جمله حماس را فراهم کرد.
سوی دیگر این جنگ جریان ارتجاعی و مذهبی حماس قرار دارد که پس از قرار داد اسلو و افول نیروهای مترقی در جنبش فلسطین، رشد کرد. سازمان آزادی بخش فلسطین نیز با فساد و ناکارآمدی بویژه در دوره محمود عباس، اعتماد مردم را از دست داده و زمینه برای تقویت حماس را ایجاد کرد و باعث شد این جریان کنترل نوارغزه را در دست بگیرد. در سالهای اخیر با “پیمان ابراهیم” دول ارتجاعی عرب سازش علنی و آشکاربا اسرائیل را پیش بردهاند که موقعیت حماس، جهاد اسلامی و حزباله و جمهوری اسلامی در مواجه با اسرائیل را بهخطر انداخته است. با توجه به بحران بیسابقه اخیر در حکومت نتانیاهو، حماس و متحدین آن با حمله به اسرائیل تلاش دارند که توازن قوای موجود را تا حدودی به نفع خود برهم بزنند. حماس، جهاد اسلامی و حزباله نیروهای ارتجاعی هستند که همانند جمهوری اسلامی حاصل کارشان چیزی جز دیکتاتوری مذهبی، فقر و نابرابری و زن ستیزی برای مردم نیست. دو طرف این جنگ ارتجاعی با عملکردشان یکدیگر را تقویت میکنند. هزینه انسانی، سیاسی و اجتماعی این جنگ را باید مردم فلسطین و اسرائیل بپردازند.
شورای همکاری نیروهای چپ و کمونیست از همبستگی کارگران و زحمتکشان اسرائیل و فلسطین دفاع میکند ومدافع پیگیر حق تعیین سرنوشت مردم فلسطین است. ما از افکار عمومی مترقی، نهادهای کارگری و نیروهای پیشرو میخواهیم که برای متوقف کردن این جنگ تلاش نموده و مدافع حق تعیین سرنوشت برای مردم فلسطین باشند.
سرنگون باد رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی
زنده باد آزادی-زنده باد سوسیالیسم
شورای همکاری نیروهای چپ و کمونیست
٩ اکتبر ١۴٠٢ – ١٧ مهر ١۴٠٢
امضاها: سازمان اتحاد فدائیان کمونیست، اتحاد سوسیالیستی کارگری، حزب کمونیست ایران، حزب کمونیست کارگری ایران-حکمتیست، سازمان راه کارگر، سازمان فدائیان (اقلیت) و هسته اقلیت