آتش بس “بشردوستانه” کودکان غزه، حیوانات نذری! ✍️ آذر ماجدی

مقالات

پس از هفت هفته جنایت و ویرانی، یک آتش بس چهار روزه تحت نام “آتش بس بشر دوستانه” در غزه اعلام شد. این آتش بس بابتکار قطر، با همکاری مصر و چراغ سبز آمریکا بتصویب رسیده است. اسمش را گذاشته اند “آتش بس میان اسرائیل و حماس!” حتی اگر قبول می کردیم که حماس یک طرف این نسل کشی است، روایت فیل و فنجان است. یکی از قویترین ارتش های جهان با حمایت صد در صد آمریکا و ناتو، با پیشرفته ترین، بخوان کشنده ترین، سلاح های موجود، از هوا و زمین بمب می ریزد و با تانک از روی خانه ها و اجساد مردم عبور می کند؛ دیگری ظاهرا چند بار راکت پرتاپ کرده است. یک میلیون و نیم انسان آواره شده اند، خانه هایشان ویران شده، شهر و ده شان نابود شده تا به روایت اسرائیل و دولت ها و رسانه های بستر اصلی غرب، حماس در غزه نابود شود. رهبران حماس در قطرِ گوش به فرمان آمریکا، جا خوش کرده اند، میلیون ها دلار از قطر پول می گیرند و از سرمایه گذاری های متعددشان سود می برند؛ مردم غزه، پیر و جوان و کودک مثل باد خزان به روی زمین می ریزند و زیر تلی از سنگ و خاک دفن می شوند.
از آغاز این جنگ و نسل کشی، رسانه های غرب تبدیل شدند به بلندگوی تبلیغات جنگ طلبانه، پرو اسرائیلی، فاشیستی، و راسیستی دروغین؛ از جمله “استفاده از اسامی خوش آهنگ برای رویدادهای هولناک (بقول انگلیسی یوفومیسم) “آتش بس بشر دوستانه” یکی از این نمونه هاست. قرار است ۴ روز کشتار در غزه متوقف شود تا ۵۰ گروگان اسرائیلی با ۱۵۰ زن و کودک زندانی فلسطینی مبادله شوند. قطر گفته که کمک های انسانی مثل آب و غذا هم راه ورودش باز می شود، بمدت ۴ روز. اولا این نشان می دهد که تمام فریادهای خشم معترضین که مردم غزه نه تنها بمباران می شوند، از غذا و آب نیز محروم اند، حقیقت داشته و این عین تعریف نسل کشی با همان استانداردهای ناقص سازمان ملل است. دوما، این قرار به ریشخند گرفتن هر نوع بشر دوستی است. ۴ روز به کودکان غزه کمی آب و نان می دهند تا بعد از ۴ روز بمب برسرشان بریزند؟ انسان به یاد سر بریدن حیوانات نذری می افتد، کمی آب به حیوان مفلوک می دادند تا بعد با وجدان آرام سرش را از بدن جدا کنند.
این آتش بس قرار نیست پایدار باشد. قرار نیست به کشتار و نسل کشی مردم غزه پایان دهد. قرار نیست راه بازگشت مردم به محل زندگیشان را باز کند. یک “تنفس” است در پروسه نسل کشی. دنیای وارونه ای است. نه تنها نتانیاهو، وزرای اسرائیل، رسانه ها و ارتش اسرائیل رسما اعلام می کنند که جنگ تا پاکسازی کامل ادامه خواهد یافت، بلکه نشریه پولیتیکو از قول یکی از مقامات بالای آمریکا نوشته است: “دلیلی ندارد که این استراحت به یک آتش بس طولانی تر بدل شود. ضمنا دولت نگران است که یک فرجام ناخواسته این استراحت، یعنی دسترسی وسیعتر ژورنالیست ها به غزه موجب می شود نور بیشتری به ویرانی غزه بتابد و افکار عمومی را علیه اسرائیل بچرخاند.” (نشریه پولیتیکو ٢١ نوامبر ٢٠٢٣).
“بشردوستی” یا نجات دولت ناتنیاهو؟
گزارشات حاکی از آنست که فشار بر روی دولت ناتنیاهو در داخل اسرائیل بطور روزمره افزایش می یابد. یک تظاهرات وسیع از خانواده های گروگان ها و حامیانشان از تل آویو به اورشلیم عازم شده است. خانواده ها در مجلس به اعتراض دست زده اند. اعتراض علیه جنگ در اسرائیل نیز گسترش می یابد. باید بخاطر داشت که پیش از آغاز جنگ، اسرائیل مداوما شاهد تظاهرات علیه ناتیناهو و موتلفین فاشیست اش بود، این نارضایتی اکنون در خیابان ها به نمایش گذاشته شده است. لذا بنظر می رسد که این استراحت در نسل کشی لازم شده است تا تعدادی از گروگان ها به خانه بازگردند و فشار روی دولت کاهش یابد.
تا همین اخیرا ناتو کاملا با آتش بس مخالف بود. در بریتانیا حتی آتش بس با مخالفت اکثریت پارلمان مواجه شد، بایدن و شولتز صدر اعظم آلمان محکم علیه آتش بس موضع گرفته اند؛ دولت های منطقه نیز تلاشی در این سو نکرده اند. به ناگهان ظرف چند روز این حرکت “بشردوستانه” رو شد.
باید این دولت ها را برای آتش بس دائم تحت فشار گذاشت؛ برای پایان دادن به محاصره غزه، اجازه بازگشت آوارگان به محل خانه هایشان، بازسازی غزه، یافتن یک راه حل دائمی برای مساله فلسطین که حق آنها را در داشتن کشور و دولت برسمیت می شناسد؛ اسرائیل را موظف به تخلیه مناطق اشغالی کند. بدون چنین راه حلی، تراژدی و فاجعه تنها سرنوشت مردم فلسطین خواهد بود، کمااینکه یک قرن است، چنین است. مساله فلسطین یکی از مهمترین مسائل سیاسی قرن بیست و بیست و یک است. یکی از قدیمی ترین بحران های جهانی است. غرب، در راس آن بریتانیا و آمریکا از مساله فلسطین برای ناآرام نگاه داشتن خاورمیانه، ایجاد آشوب و جنگ و ویرانی استفاده کرده و می کنند. مساله فلسطین یکی از مهمترین و مبرمترین مسائل سیاسی جهان است.
دنیا بر سر یک دو راهی
اگر دنیا را بر سر دو راهی بخوانیم، ممکن است اغراق بنظر برسد. اما اگر به تغییراتی که ظرف یک دهه اخیر یا حتی پنج سال اخیر رخ داده است، لحظه ای بیاندیشیم، ابعاد باور نکردنی آنرا در می یابیم. یک دهه پیش تصور نمی کردیم که دولت های غربی به راحتی یک سانسور گسترده را بر رسانه ها تحمیل کنند، اینترنت را سانسور کنند، تظاهرات را ممنوع کنند، در روز روشن یک نسل کشی مسلم را بعنوان “حق دفاع از خود اسرائیل” موجه جلوه دهند، و مخالف را “آنتی سمیت” (که از نظر آنها بمعنای ضد یهود است) بخوانند. تظاهرات در حمایت از مردم غزه و محکومیت نسل کشی اسرائیل در بسیاری از کشورهای غربی ممنوع شده است. درآلمان صد حرکت و اجتماع مختلف سیاسی، فرهنگی، هنری به بهانه آنتی سمیت بودن ممنوع شده اند.
اکنون نزدیک به دو سال است که از جنگ و آدمکشی در تلویزیون ها دفاع می کنند. تبلیغات جنگ طلبانه، اول در جنگ اوکراین و علیه روسیه و اکنون در نسل کشی غزه و در دفاع از اسرائیل. در فضای جنگی تحمیل هر قانون و سرکوبی آسانتر است. هیات حاکمه از این شرایط به بهترین شکلی استفاده کرده است. گسترش فقر و فلاکت را توجیه می کند و امکان اعتراض علیه آنرا سد می کند. تلاش می کند جامعه را پولاریزه کند، راست را گسترش دهد، جامعه را تکه تکه کند و بجان هم بیاندازد. اشاعه نفرت در جامعه به اشکال مختلف پیش می رود. با تشویق و تبلیغ دولت راسیسم رو به گسترش است. راسیسم علیه مردم سیاه پوست، رنگین پوست، از آفریقا و خاورمیانه، و مسلمان.
رشد این ترند بسیار سریع بوده است. این فضایی مسموم و خطرناک است. باید با آن مقابله کرد؛ عقبش نشاند. نیاز به سازماندهی یک جنبش وسیع چپ، کارگری و کمونیستی برای عقب زدن این شرایط هر چه بیشتر احساس می شود. پاسخ بشریت به نسل کشی اسرائیل بسیار امید بخش است. دنیا در حمایت از مردم غزه، حق مردم فلسطین برای داشتن کشور و دولت خود، و در محکومیت اسرائیل بپاخاست. این حمایت میلیونی و جهانی زنگ خطری برای هیات حاکمه است. پیش بردن یک نقشۀ پلید و ضد انسانی بنام بشریت آنطور که می اندیشیدند، آسان نیست.
٢٣ نوامبر ٢٠٢٣