پس از فروکش اعتراضات خیابانی، اصلی ترین خواست و شعار گروهها، سازمانها و تجمعات مختلف معترضین به جمهوری اسلامی، آزادی زندانیان سیاسی است. طبق آمار رسمی، از هنگام آغاز اعتراضات تا کنون حول و حوش چهار هزار نفر دستگیر شده اند. ظاهرا تعدادی از آنها “خودکشی” کرده اند و تعدادی دیگر “خود جسد” شده اند. همینجا باید خاطر نشان کرد که جمهوری اسلامی بجای اعلان رک و راست کشتار زندانیان، ابلهانه تلاش کرده است جنایات خود را پشت “خودکشی” زندانیان مخفی کند. همین واقعیت نشان میدهد که اسلحۀ کشتار برای ارعاب برائی ندارد، بر عکس، این جمهوری اسلامی است که مرعوب خشم زحمتکشان بپا خاسته ایست که در عرض ١٠ روز پایه های حکومتش را به لرزه انداختند.
اشکال اعتراضات جاری برای آزادی زندانیان سیاسی شامل فشار مستقیم به جمهوری اسلامی در داخل ایران در تجمعات اعتراضی خانواده های دستگیرشدگان در مقابل زندانها، خصوصا زندان اوین میشود. همچنین تلاشهائی برای فشار دیپلماتیک یا لابی گری در گوشه کنار دنیا صورت گرفته است. آیا صرف این اشکال مبارزاتی میتوانند زندانیان را از سیاهچالهای جمهوری اسلامی برهانند؟ بنظر من بعید است. باید توجه داشت که پدیدۀ زندانی سیاسی، قتل و کشتار مخالفین در داخل و خارج از زندان، یک جز پایه ای و انفکاک ناپذیر حاکمیت جمهوری اسلامی است. همانطور که بارها شاهد آن بوده ایم، احتمال اینکه جمهوری اسلامی با حمله و دستگیری شرکت کنندگان تجمعات اعتراضی برای آزادی زندانیان سیاسی، بر تعداد زندانی سیاسی بیافزاید بسیار بیشتر از آنست که زندانیان فی الحال موجود سیاسی آزاد شوند! ثانیا نباید فراموش کرد که ما در حال نبردی سرنوشت ساز با یک حکومت هستیم. در این شرایط، حتی اگر ما با دمکرات ترین حکومت موجود جهان روبرو بودیم، صرف مصاف ما علیه حاکمیت، عمق توحش حکومت سرمایه داری را به سطح میاورد. فراموش نکنیم که در آمریکای ٢٠١١ هزاران نفر معترضین جنبش اشغال، که حتی خواست پیش پا افتادۀ جابجائی دولت را هم نداشتند، دستگیر شدند. در همان سال در انگلیس فردی را به “جرم” فراخوان به تظاهرات در فیس بوک به حبس طویل المدت محکوم کردند. در نبرد معیار تعیین کننده نیرو و بهترین دفاع تعرض است. تا آنجا که به نیرو برمیگردد، ما کم نداریم. آنچه کم داریم سیاست تعرضی و ظرف تشکل نیروهایمان است.
آزادی زندانی سیاسی را نمیتوان از جمهوری اسلامی مطالبه کرد، باید به آن تحمیل کرد. برای تحمیل این خواست ما باید چنان با قدرت ظاهر شویم که در چرتکه جمهوری اسلامی امکان ادامه حیات حکومت از طریق آزادی زندانیان بیشتر از آزاد نکردن آنان بحساب آید. برای نیل به این هدف باید شاهرگ جمهوری اسلامی را نشانه گرفت. شاهرگ جمهوری اسلامی علیرغم تعلق فکری و ظاهری قرون وسطائی اش، مثل هر حاکمیت سرمایه داری، اقتصاد است. قدرت ما نیز دقیقا در همانجاست، جائی که ما ثروت میافرینیم. اگر ما بتوانیم اقتصاد را بخوابانیم، جمهوری اسلامی نه تنها زندانیامان را آزاد میکند که چه بسا برای خوش رقضی و جلب رضایت مان بخشی از اعضای خود را نیز به زندان بفرستند! اعتصابات عمومی برنده ترین شکل تعرضی است که میتواند به یکی از عاجل ترین و در عین حال سخت ترین خواسته هایمان، به آزادی زندانیان سیاسی جامه عمل بپوشاند. اعتصابات عمومی یکی از جلوه های بروز قدرت دوگانه است. اگر چنین قدرتی امکان بروز پیدا کرد ما توانائی اجرای غیر ممکن ها در جمهوری اسلامی را خواهیم داشت. بعنوان مثال، الغا حجاب در فردای برقراری قدرت دوگانه مثل آب خوردن خواهد بود. اعتصابات عمومی بدون ظرف یا ظروفی که سازمان دهنده آن باشند ممکن نیست. این ظروف چه میتوانند باشند؟ شوراها و مجامع عمومی. در فضای جاری اعتراضی، امکان تشکیل مجامع عمومی در سطح محله ای و محل کارممکن بنظر میاید. قضاوت نهائی بعهده فعالین کف خیابان خواهد بود. اما با توجه به داده های امروز، با توجه به عمق وحشت جمهوری اسلامی، با توجه به اعتراضات ممتد و دائمی به جمهوری اسلامی، تشکلات توده ای برای پیشبرد امر مبارزات حیاتی هستند. بنظر میاید که تشکلات توده ای راه گشای فعالیت متشکل سازمانها و احزاب خواهند بود، تصور خلاف این جریان ممکن نیست.
تشکل و تعرض کلید قفل قفس زندانی سیاسی است.
دی ۲۸, ۱۳۹۶