علیه نسل کشی و هولوکاست غزه،
برای حل مسئله فلسطین
١- آنچه درغزه میگذرد، نماد بربریت محض کاپیتالیسم معاصر است. دولت نژادپرست اسرائیل در حمایت کامل دولتهای دمکراسی و سانسور رسانه ها به نسل کشی تمام عیار مردم فلسطین مشغول است. جنایت هولناکی که وجدان بشریت آگاه را تکان داده است. نفرت پراکنی ملی و مذهبی دو ستون اصلی جنگ و تروریسم دولت اسرائیل و باندهای تروریست اسلامی است که هیزم نسل کشی فعلی را فراهم کرده اند. مسئله فلسطین قدیمی ترین مسئله ملی قرن بیستم است که با سابقه قریب هشتاد سال هنوز لاینحل مانده است. سیاست دولت اسرائیل برسمیت نشناختن دولت مستقل فلسطین، تداوم اشغال و شهرک سازی و بازداشت و قتل و کوچاندن مستمر فلسطینی ها بوده است. عملیات تروریسم اسلامی در ٧ اکتبر ٢٠٢٣ و حمله حماس به شهرکهای اسرائیل که نتانیاهو آنرا “١١ سپتامبر اسرائیل” خواند، در متن حمایت وسیع دولتهای غربی به دولت نتانیاهو فرصتی داد که “بعنوان قربانی تروریسم”، دهشتناک ترین تروریسم و هولوکاست را در غزه تحت عنوان “مبارزه با تروریسم” راه بیاندازد. این جنگ با حماس و نیروی نظامی نیست، قتل عام فلسطینی ها از زن و مرد و کودک و پیر و جوان، نابودی بیمارستان و مدرسه و کمپ پناهندگی و هر جلوه زندگی عادی است. این یک پاکسازی قومی و نسل کشی با تبلیغات صریح نژادپرستانه در قرن بیست و یکم است.
٢- نتانیاهو در این توهم بود که با لشکرکشی به باریکه غزه، میتواند مسئله فلسطین را منتفی و سیاست اشغال و کوچاندن را کامل کند، اما نتیجه برعکس گرفت، مسئله فلسطین بار دیگر قویا در جهان مطرح شد و موقعیت و معادلات تاکنونی فلسطین و کل منطقه خاورمیانه را وارد فاز جدیدتری کرد. تروریسم اسلامی و تروریسم دولتی در دست همدیگر بازی میکنند، هر یک به دیگری پلاتفرم میدهد، هر دو سیاست فاشیستی در قبال همدیگر دارند، یکی دشمن یهودی است و دیگری دشمن فلسطینی، هر دو خواهان نفی همدیگر و هردو حل مسئله فلسطین را موکول به محال میکنند. آپارتاید مذهبی اسرائیل و حماس، مسئله ملی فلسطین را به یک مسئله مذهبی تنزل داده اند.
٣- صحنه گردان و بازیگران این جنگ دولت اسرائیل و حماس و جهاد اسلامی نیستند. اردوی دولتهای غربی، رسانه های بستر اصلی و دنیای دمکراسی در کنار و حامی نتانیاهو است و مجازات جمعی مردم فلسطین و نسل کشی را با “حق دفاع از خود” توجیه می کنند. مهمات و بمبهای این جنگ توسط آمریکا و دولتهای غربی تامین شده و میشود. حتی دولتهائی مثل روسیه و چین و ترکیه که غرولندی میکردند در ارسال سلاح و مهمات جنگ به ارتش اسرائیل در رقابت بودند. جنگ غزه شاخص گندیدگی نظامی است که با سرعت عجیبی جهان را عقب میبرد و هر درجه از توحش و سبعیت را توجیه و هضم میکند. در اردوی مقابل اسلام سیاسی، جمهوری اسلامی و نیروهای نیابتی اش، مردم فلسطین را سپر اهداف ارتجاعی خود و توجیه تروریسم اسلامی کردند. اما واقعیات انکار ناپذیر بخوبی نشان داد که جنگ تاکنونی بر وفق مراد هیچیک از جنبشهای ضد انسانی و ارتجاعی درگیر در غزه پیش نرفت. دنیا علیه نسل کشی ارتش اسرائیل و در دفاع از حق مردم فلسطین بپاخاست. ریاکاری دولتهای دمکرات و نهادهای حقوق بشری و سانسور رسانه ها و دروغ پردازی های حرفه ای درهم شکست، لحن ها عوض شد و عقب نشینی ها آغاز شد. در این میان مردم فلسطین سنگین ترین بها را پرداخته اند.
۴- غزه یکی از میدانهای جنگ یک زورآزمائی بین المللی و منطقه ای برای بازسازی خاورمیانه و بازتعریف معادلات قدرت است. آینده توازن قدرت در خاورمیانه میان آمریکا و دول غربی با روسیه و چین، روابط دولتهای عربی با اسرائیل، مسئله اسلام سیاسی و حوزه قدرت و نفوذ آن، تقابل با سکولارها و سوسیالیست ها در منطقه و پتانسیل قوی برآمدهای توده ای علیه دولتهای مستبد و اسلامی، از جمله در این جنگ حل و فصل میشوند. مسئله فلسطین یک رکن این چهارچوب وسیعتر است. این جنگ و اهداف آن از هر سو ماهیتاً ارتجاعی و تروریستی است و ربط بلافصلی به حل مسئله فلسطین ندارد. مادام که مسئله فلسطین لاینحل مانده و سیاست اشغال و سرکوب و قتل عام مردم فلسطین ادامه دارد، یک منبع مهم جدال تروریستی و ابراز وجود نیروهای دست راستی و فالانژ و فاشیست از هر دوسوی معادله به قوت خود باقی است و هرازگاهی با ارتکاب جنایت تکان دهنده زخم کهنه را باز میکنند.
۵- جمهوری اسلامی و اسلام سیاسی در چهاردهه اخیر به جنبش برای حل کارساز مساله فلسطین لطمه زده است. جمهوری اسلامی برخلاف پروپاگاند فریبکارانه “دفاع از مردم فلسطین”، عامل مهمی در بهم زدن ایده دو دولت و حامی تروریسم اسلامی در فلسطین بوده است. جریانات اسلامی عمدتا توسط آمریکا و دول مرتجع منطقه ساخته شدند. حماس هم آگاهانه برای تضعیف بخشهای سکولار و ناسیونالیست توسط نتانیاهو تقویت و حمایت شد. کمونیستها و آزادیخواهان در منطقه علیه این نسل کشی و مسببین اش مبارزه میکنند. کمونیست ها و آزادیخوهان نیروهای ارتجاعی و تروریستی اسلامی مانند حماس و حزب الله و پروکسی های جمهوری اسلامی را نه “نیروی مقاومت مردم فلسطین” بلکه اجزای یک کمپ ارتجاعی تروریستی اسلام سیاسی میشناسند که از زخم مسئله فلسطین به نفع اهداف ارتجاعی و قدرتگیری خود ارتزاق میکنند. کسانی که در تقابل با دولت نژادپرست اسرائیل از جریانات اسلامی رسماً یا تلویحاً دفاع میکنند، سلطه جریان اسلامی را رسمیت میدهند و مسئله فلسطین را در پای آنها قربانی میکنند.
۶- جنگ کنونی علیرغم مشقات بیشمارش مسئله فلسطین و ضرورت حل آنرا مجددا طرح کرده است. نفس پیامدهای ناگوار این جنگ از یکسو، وجود و حضور دو جنبش راست و مذهبی قیم مآب از سوی دیگر، از جمله عواملی هستند که امید به همزیستی بین مردم اسرائیل و فلسطین را به بن بست رسانده و تلاش برای احیای آنرا هم کور کرده است. ادامه سیاست اشغال و کوچاندن هم علیرغم جنایت مهیب دولت اسرائیل شکست خورد، راه دیگری غیر از برسمیت شناسی دولت مستقل فلسطین باقی نمانده است. اگرچه شرایط و بویژه تداوم سیاست اشغالگری از زمان قرارداد اسلوی ١ و ٢ تغییر کرده است اما طرح دو دولت کماکان عینی ترین و ممکن ترین طرح برای حل مسئله ملی فلسطین است. با برسمیت شناسی فلسطین بعنوان یک کشور مستقل و یک دولت متساوی الحقوق، یک مسئله قدیمی ملی و یک منبع تخاصم و سوءاستفاده جریانات متفرقه اسلامی و ناسیونالیست تمام میشود، شکافهای ایجاد شده و تصنعی مذهبی و ملی رنگ می بازند، نیروهای دست راستی فالانژ و فاشیست از هر دوسو منزوی میشوند، امکان دست بالا پیدا کردن سکولارها و سوسیالیست ها و نسل جدیدی که میخواهد در دنیای امروز زندگی کند و از فعال مایشای اسلام و یهودیت و مسیحیت و مذهب بیزار است بیشتر میشود، امر همبستگی کارگران در اسرائیل و کشورهای منطقه را تسهیل میکند.
٧- حزب کمونیست کارگری ایران ـ حکمتیست همراه با مردم آزادیخواه و انساندوست جهان، نسل کشی جنایتکارانه مردم غزه توسط دولت اسرائیل را قویا محکوم میکند و خواهان توقف فوری این جنگ ارتجاعی، توقف شهرک سازی و اشغال سرزمینهای فلسطینی، رساندن کمکهای ضروری برای نجات آوارگان از بیماریهای عفونی و گرسنگی، محاکمه و مجازات مسببین جنایات جنگی و قتل عام مردم غیر نظامی، پافشاری بر حل مسئله فلسطین از طریق تشکیل و اعلام دولت یکپارچه فلسطین است. یک سیاست سوسیالیستی و آزادیخواهانه در قبال بحران و جنگ اخیر، نه همراهی مستقیم و غیر مستقیم با یکی از قطبهای تروریستی بلکه تقابل با هردو سوی این جنگ ارتجاعی، افشا و توضیح اهداف ارتجاعی آنها، تلاش برای توقف فوری نسل کشی، جلو راندن خواست محاکمه و مجازات مسببین جنایات جنگی و قتل عام مردم غیر نظامی، رسیدگی فوری به آوارگان و بیماران و پافشاری بر حل فوری مسئله فلسطین است.
مه ٢٠٢۴
بیانیه پلنوم ۴۸ حزب کمونیست کارگری – حکمتیست