امروز دوشنبه ۵ مه، “شیخ حسینه واجد” نخست وزیر بنگلادش زیر فشار اعتراضات یکماه اخیر و برآمد توده ای میلیونی که در هفته اخیر به اوج رسید، استعفا داد و با هلیکوپتری به هند فرار کرد. شیخ حسینه دختر بزرگ شیخ مجیبالرحمن رهبر جنبش استقلال از پاکستان در سال ۱۹۷۱ و نخستین رئیسجمهور “کشور بنگلادش” است. از شیخ حسینه بعنوان “نماد دمکراسی بنگلادش” نام برده میشد، دمکراتهایی که ثروت و قدرت و موقعیت در مملکت را به اسم خود و خانواده و شبکه اختاپوسی شان سند میزنند، بنا به نیاز سرمایه و استثمار خشن کارگر ارزان و کسب سودهای نجومی دیکتاتوری را به همه جای جامعه تسری میدهند، حتی به موازین دمکراتیک مورد ادعایشان متعهد نیستند و نهایتا باید با زور از کاخ بیرونشان کشید و فراریشان داد.
تجربه بنگلادش با اعتراضات برسر سهمیه تبعیض آمیز مشاغل دولتی شروع شد. این دریچه اعتراض و بروز پتانسیل اعتراض در جامعه بود. حتی وقتی طرح پس گرفته شد، اعتراضات خاتمه نیافت و با خواست استعفای نخست وزیر تا سقوط دولت حسینه پیش میرود. زمینه این پتانسیل اعتراضی و نارضایتی را باید در اعتصابات صدها هزار نفره و میلیونی کارگران در سال جاری و سالهای اخیر برسر دستمزد و شرایط کار دید، در تشدید سرکوب و تروریزه کردن زندگی شهروندان دید، در فقر گسترده و شکاف طبقاتی عظیمی دید که علیرغم رشد اقتصادی سالهای اخیر به سفره کارگر و زحمتکش چیزی نرسیده است.
اطلاعیه رئیس ستاد ارتش برای کنترل امور و تشکیل دولت موقت، اعلام منع عبور و مرور و حکومت نظامی در ساعات مقرر به بهانه “امنیت”، آن چهارچوبی است که قرار است کرسی های دولت و پارلمان را میان دیگر بخشهای طبقه حاکم دست بدست کند و بعنوان “پیروزی” مردم بفروشد. در لحظه کنونی شیخ حسینه و دولتش سقوط کرده است اما طبقه بورژوازی و کل جهاز دولت پلیسی و بورکراسی و ارتش بعنوان قدرتمندترین نیرو باقی مانده است. سهل است، ارتش “ناجی” و “برادر مردم” شده است. “پیروزی مردم” در این لحظه مشخص حرف روشنی نیست، نهایتا اعتراضات عمومی به سقوط دولت منجر شده است اما این مردم تعلقات اجتماعی – طبقاتی یکسان و منافع و جهتگیری یکسان ندارند و لذا آینده یکسانی را جستجو نمیکنند. جنبش و مردمی که آزادی و برابری و رفاه میخواهند، تازه در ابتدای کار است.
پیروزی انقلابی تنها وقتی در دسترس است که سرنگونی شیخ حسینه به سرنگونی و سلب قدرت دیگر ارگانهای قدرت طبقه حاکم تسری یابد. حرکت انقلابی باید بیوقفه تداوم یابد و گرنه به عقب رانده میشود. بویژه دخالت طبقه کارگر بنگلادش با یک پرچم انقلابی در شرایط حاضر بسیار حیاتی است و تضمین هردرجه پیروزی و پیشروی در گرو حضور اجتماعی میلیونها کارگر در صحنه سیاسی است. طبقه حاکم بشمول سازمان ملل و دولت هند و شرکتهای بین المللی پوشاک، یک تحول آرام و بدون هزینه و سریع برای بازسازی دولت بمثابه ارگان سرکوب طبقاتی میخواهند. طبقه کارگر و مردم زحمتکش و نسل جدید باید سهم شان را از آینده طلب کنند، به شیخ حسینه دیگری در اپوزیسیون رضایت ندهند، از شرایط کنکرت سیاسی ایجاد شده بهره جویند و در این اوضاع با یک پرچم کارگری بطور مستقل دخالت کنند.
۵ اوت ٢٠٢۴