آیا میتوان بشریت را از شر جنگ و جدالِ نیروها و دولتهای تروریست و میلیتاریست، خلاص کرد؟ ✍️ پرسش و پاسخ با علی جوادی

مقالات

علی جوادی سپاس از اینکه وقت میگذارید و پاسخ گوی چند پرسش امروز من هستید.

پرسش: موج ترور، جنایت و تعرض به حقوق شهروندان در خاورمیانه ابعاد وسیع و خطرناک و نگران کننده تری پیدا کرده است. به گونه ای که فقط در فاصله یک روز، دو بار در لبنان تعداد زیادی انسان بر اثر انفجار پیجر و به دنبال آن انفجار گوشی های موبایل و بی سیم کشته و زخمی شده اند. ابتدا احساس تان را در باره اوضاع کنونی بگوئید؟

علی جوادی: نفس اینکه نیروهای جنایتکاری از جنس تروریسم دولتی و میلیتاریسم آمریکا و اسرائیل و امثالهم و یا نیروهای متعدد تروریسم اسلامی این چنین زندگی مردم را در گوشه و کنار جهان در چنگال و به اسارت خود گرفته اند، دردناک است. ظاهرا سهم مردم خاورمیانه در این دوران بیشتر از بخش های دیگر جهان است. اینکه هر روز شاهد این باشی که انسانهای بی گناهی، کودک و زن و مرد غیر نظامی، قربانی جنگ و جدال خونین این نیروهای ضد بشری میشوند، نفرت انگیز است. گوشی تلفن و پیجر را هم به ابزار کشتار تبدیل کرده اند. گویا بمبها و انواع سلاحهای کشتار دسته جمعی کافی نبود، وسایل مصرف در زندگی روزانه را هم به بمب تبدیل کرده اند. زمانی اسلامیستها بدن خود و حتی هواپیماهای مسافربری را در ١١ سپتامبر به ابزار و موشک انفجاری تبدیل کردند. اکنون در این مسابقه تروریسم و آدمکشی نیروهای طرف مقابل ابتکار جدیدی بخرج داده اند. ابزارهای مورد مصرف هر روزه مردم را هم به سلاح کشتار تبدیل کرده اند و مُبلغان و مواجب بگیرانشان با هیجان از قابلیت های تکنولوژیک این جریان حرف میزنند. واقعا مشمئز کننده است. شاید فردا منابع آب و آذوقه و دارو را هم به ابزار کشتار تبدیل کنند. و این جهانی است که نیروهای رنگارنگ طبقه سرمایه داری حاکم برای بشر معاصر سازمان داده اند. وحشتناک است.
مدافعین و مبلغان دولت اسرائیل کشته و زخمی شدن تعداد زیادی از نیروهای حزب الله را مبنای “مشروعیت” این اقدام جنایتکارانه قرار میدهند. باید پرسید: آیا کشته شدن چند صد تن از نیروهای نظامی در حمله ٧ اکتبر حماس هیچگونه “مشروعیتی” به اقدام تروریستی آنها میداد؟ هر کس که از موضعی انسانی و آزادیخواهانه حمله تروریستی ٧ اکتبر را محکوم کرد، نمیتواند از این اقدام ضد انسانی دولت اسرائیل دفاع کند. باید آن را محکوم کرد.
اما بشریت محتوم به زندگی در چنین شرایط دهشتناکی نیست. میتوان و باید بشریت را از شر چنین شرایطی، از کلیت این جنگ و جدال و نیروها و دولتهای تروریست و میلیتاریست، خلاص کرد.

پرسش: تحلیل شما در باره مقوله ترور چیست؟ میدانید که دولتهای سرمایه داری و دیکتاتورهای حاکم، این “واژه” را به کرات به مخالفین سیاسی خود الصاق میکنند. اقدامات دولت اسرائیل را در کدام کاتاگوری میتوان قرار داد؟ آیا کشتار شهروندان فلسطین به بهانه پاسخ به جنایت حماس در هفت اکتبر را میتوان دفاعی نامید و آن را مشروع قلمداد کرد؟
علی جوادی: ترور در دوران کنونی عمدتا ابزار سیاسی پیشبرد سیاست نیروهای مرتجع اسلامیست و همچنین میلیتاریست های دولتی است. یک روش و خط مشی سیاسی آنهاست. این تروریسم کور و ضد انسانی است. قربانیانش بخشا نیروهای نظامی و هر چه بیشتر غیر نظامی اند. متاسفانه تروریسم یک واقعیت خشن زندگی بشریت معاصر است. و نفرت انگیزتر این است که هر کدام از طرفین این جدال خونین میکوشند طرف مقابل را متهم به ترور و جنایت کرده و خود را مبری کنند.
اما در باره دولت اسرائیل: واقعیت این است که دولت اسرائیل در یک پروسه کاملا تروریستی و با توسل به کشتار و جنایت علیه مردمان ساکن سرزمینهای فلسطینی شکل گرفت. تروریسم چه در گذشته و چه در حال یک رکن ساختار سیاسی این کشوراست، عمیقا دولتی است. علاوه بر این حاکمیت اسرائیل دارای شالوده قوی قومی و مذهبی است. جریان راست افراطی اسرائیل حتی اسحاق رابین که به درجه ای خواهان برسمیت شناسی کشور مستقل فلسطینی در قبال صلح بود را ترور کردند.
هفت اکتبر ۲۰۲۳ یک رویداد خونین در پروسه ای مملو از کشتار و جنایت و نسل کشی است. آغاز کشتار و جنایت نیست، متاسفانه پایان آن هم نیست. تنها دور جدیدی در کشتار و جنایت را رقم زد. این اقدام تروریستی مناسب ترین “بهانه” را به دولت فاشیستی اسرائیل برای پیشبرد نقشه خونین اش داد، نسل کشی مردم فلسطین و پاک کردن و از دستور خارج کردن مساله فلسطین. هیچ بهانه ای برای این درجه از وحشیگری و جنایت دولت اسرائیل قابل قبول نیست. هیچ جنایتی جنایت دیگری را توجیه نمیکند. “دفاع از خود” نام بی مسمایی بر نسل کشی و قتل عام مردم فلسطین و نابودی خانه و زندگی شان است. یک هنر دستگاه تبلیغاتی ماشین نظامی اسرائیل وارونه کردن حقایق است. اما این سیاستها اکنون مورد اعتراض بشریت مترقی در بسیاری از کشورها و مشخصا در میان نسل جوان است.

پرسش: شکی در این نیست که کارنامه رژیم اسلامی حاکم بر ایران، مملو از ترور و جنایت علیه مخالفان و شهروندان معترض ایران است. در عین حال رژیم اسلامی شعار محو اسرائیل از صفحه روزگار را سرلوحه خود قرار داده است. پرسش من این است که آیا دولت اسرائیل این مجوز را خواهد داشت که تحت عنوان مقابله با رژیم اسلامی به هر اقدام نظامی و تروریستی در داخل ایران بپردازد؟

علی جوادی: “مجوز” مفهومی نیست که بتوان با توسل به آن اقدامات و جدال خونین دو نیروی تروریستی را بیان کرد و یا اصولا توضیح داد. آیا یک اقدام تروریستی “مجوزی” برای جنایت دیگری است؟ بهیچوجه! مساله این است که اقدامات هر یک از دو سوی این جدال، تشدید این کشمکشها، میتواند این کلیت را به سوی یک جنگ و کشتار سوق دهد که قربانیانش مردم بیگناهی خواهند بود که آزادی شان در خلاصی از اسارت خود این نیروهاست. ماحصل تاکنونی و آینده این جنگ و جدال نابودی نسلی از مردم عادی و تحمیل عظیم ترین عقبگردهای سیاسی و فرهنگی و اجتماعی به مردم در هر دو این جوامع است. باید جلوی این مسابقه کشتار و جنایت را گرفت. به این مسابقه جنایت باید پایان داد و این کار نیروهای آزادیخواه و برابری طلب و کمونیست است.
اما اجازه دهید در مورد ادعاهای کثیف حکومت اسلامی هم اشاره ای بکنم. همانطور که اشاره کردید یک رکن سیاست حکومت اسلامی و کل جنبش ضد مردمی اسلام سیاسی بر نابودی کشور اسرائیل و حمایت مزورانه از مردم فلسطین استوار شده است. حکومت اسلامی بر زخم موجود در این منطقه سرمایه گذاری ضد انسانی و همه جانبه ای کرده است. اما حکومت اسلامی همانقدر مدافع حقوق مردم بخت برگشته فلسطین است که مدافع مردم در ایران است!؟ متاسفانه حکومت اسلامی به درجه ای توانسته است حل عادلانه مساله فلسطین را حاشیه ای کرده و اسلامیزه کردن مساله فلسطین را به یک واقعیت کریه شرایط کنونی تبدیل کند. تحرکات اسلامیستی در این منطقه در عین حال بیشترین بهانه را در اختیار دولت دست راستی اسرائیل قرار داده است. سیاست “محو اسرائیل” یک سیاست تماما ارتجاعی و ضد انسانی است. اما دولت قومی و مذهبی و تروریست در اسرائیل نیز باید در پس اعتراضات و جنبش های برابری طلبانه، سوسیالیستی در این کشور به نفع یک دولت غیر قومی – مذهبی و سکولاریستی تماما تغییر کند.

پرسش: تاثیر اقدامات متقابل دولت اسرائیل و رژیم اسلامی و نیروهای نیابتی دو رژیم بر زندگی شهروندان خاورمیانه چیست؟ آیا اسرائیل خواهان سرنگونی رژیم اسلامی ایران است؟

علی جوادی: پاسخ قسمت اول سئوال شما سر راست و مستقیم است. حاکم شدن فضای جنگی و تروریسم و قربانی شدن زندگی و مدنیت و تمدن در این کشورها. گسترش فرهنگ های ارتجاعی و عقب مانده مذهبی و ناسیونالیستی در زندگی این مردم. جدال این نیروها نه تنها به نابودی تروریسم طرف مقابل منجر نخواهد شد، بلکه عملا زمینه های بقاء و گسترش آن را فراهم کرده است. تروریسم را، از هر جنس اش، تنها میتوان در پس جنبشهای عظیم آزادیخواهانه و برابری طلبانه و سوسیالستی عقب زد و نابودی زمینه های اجتماعی، اقتصادی و سیاسی آن را فراهم کرد.
اما در مورد قسمت دوم سئوال شما. واقعیت این است که دولت کنونی اسرائیل علیرغم سیاست تبلیغاتی اش مبنی بر “زدن سر مار و …” عملا نه توان آن را دارد که رژیم اسلامی را سرنگون کند و نه الزاما نابودی حکومت اسلامی تماما به نفع اش است. ببینید یک رکن بقای دولتهای دست راستی در اسرائیل وجود تخاصم و کشمکش در منطقه است. بقای این دولتها به جنگ و کشمکش گره خورده است. اسرائیل دولتی است که بدون وجود حمایتهای نظامی و میلیتاریستی اسرائیل قادر به بقاء و جنگ افروزی نیست. این دولت خواهان صلح در منطقه نیست، نیازمند فضای جنگی است، نیازمند وجود جدال و کشمکش است. در عین حال سرنوشت دولتهای جنایتکار در اسرائیل به درجه زیادی در دوران کنونی به وجود حکومت اسلامی و تخاصم با این دولت گره خورده است. همانطور که حل عادلانه مساله فلسطین و وادار کردن اسرائیل در برسمیت شناسایی کشور مستقل فلسطینی عملا راست در این کشور را حاشیه ای میکند. به همان درجه هم حل این مساله فرش را از زیر پای حکومت اسلامی می کشد. از سوی دیگر سرنگونی رژیم اسلامی در پس خیزش سکولاریستی و آنتی اسلامیستی در ایران عملا نیروهای قومی و مذهبی را در منطقه حاشیه ای و ایزوله میکند.

پرسش: آیا سرنگونی رژیم اسلامی با کمک دولتی مانند اسرائیل در راستای منفعت عمومی شهروندان و حقوق شهروندی است؟ راه حل پایان دادن به این اوضاع هر روز خطرناک تر چیست؟

علی جوادی: همانطور که قبلا اشاره کردم، رژیم اسرائیل به دنبال سرنگونی رژیم اسلامی نیست. توانش را هم ندارد. آمریکا هم در شرایط کنونی به دنبال رژیم چنج و لشگر کشی به کشورهای منطقه و مشخصا علیه حکومت اسلامی نیست. بساطشان را چند سال پیش از افغانستان جمع کردند و قدرت سیاسی را مجددا دو دستی تقدیم طالبان کردند. قصد بازگشت ندارند. اسرائیل هم بدون آمریکا بهیچوجه توان اجرای چنین پروژه ای را ندارد. اگر هم چنین سیاستی داشت، نتایج آن روشن است: نابودی شیرازه جامعه و فعال مایشایی جریانات کثیف اسلامیستی و قوم پرست و آریایی های از مخ آزاد، و تکرار کُمیک سناریوی خونین جنگ آمریکا در عراق. اما اسرائیل به فضای جنگی و عملیات ایذایی نیازمند است. هر دو طرف به چنین شرایطی نیازمندند.
از طرف دیگر، یک رکن تبلیغاتی ماشین نظامی و آدمکشی دولت اسرائیل، دلسوزی عوامفریبانه برای مردم ستمدیده در ایران است. دیدنی است، این ماشین عظیم نظامی در عین حال لشگری از نیروهای اپوزیسیون دست راستی ایرانی را در خدمت خود دارد. از رضا و یاسمین پهلوی گرفته تا ساواک و پرویز ثابتی و احزابی مانند فرشگرد و ایران نوین و چندی دیگر. یک سناریوی این جریانات برای رسیدن به تاج و تخت در ایران، در گوشه ای و شاید در بخشهایی از کویر لوت، اتکاء به تشدید تخاصمات حکومت اسرائیل و رژیم اسلامی است. به این خیال واهی اند که از این طریق میتوانند به قدرت بازگردند، حتی اگر بر ویرانه های جامعه و نابودی امکانات زندگی برای چندین دهه باشد.
اما پرسیده اید راه حل پایان دادن به این اوضاع چیست؟ راه حل ها روشن و در عین حال پیچیده اند. در صدر الویتها، حل عادلانه مساله فلسطین و سرنگونی رژیم اسلامی قرار دارد. مردم بخت برگشته فلسطین باید از کلیه حقوق شهروندی و زندگی در کشور مستقل فلسطین در کنار اسرائیل بر مبنای قطعنامه های سازمان ملل و با پایتختی اورشلیم شرقی برخوردار شوند. حل مساله فلسطین کلید معمای پیچیده خاورمیانه است. در کنار حل این مساله باید برای صلح و آرامش در این منطقه جنگ زده تلاش کرد. حل این مساله منوط به سرنگونی انقلابی رژیم اسلامی در ایران و کنار زدن دولتهای نژاد پرست و مذهبی دراسرائیل است. راه سخت و پر پیچ و خم است، اما مبارزات مردم در ایران و تحرکات در اسرائیل نوید بخش پیشروی در این مسیر است.

با سپاس از شما