لی لی پوتهای دنیای سیاست و مردم آزادیخواه✍️آسو سهامی (بخش اول )

مقالات

(بخش اول)
امروز از هر کس که ذره ای انسانیت در وجودش باشد نظرش را درمورد اوضاع خاورمیانه بپرسید اولین موردی که به ذهنش خطور میکند جنایتهای دولت فاشیست اسرائیل، به عنوان جنگ طلب ترین دولت منطقه، و کشتار ده ها هزار انسان بی گناه، زخمی بیش از صدهزار نفر و بی خانمان شدن چند میلیون انسان که نیمی از آنها را کودکان تشکیل می دهند است و اکنون قرار است همین جنایتکار فرشته نجات مردم ایران شود.
طی یک سال گذشته سیاست گسترش جنگ از سوی دولت اسرائیل و دخالتگری های رژیم جمهوری اسلامی از طریق نیروهای نیابتی خود در منطقه و ترورهای اسرائیل در داخل ایران و لبنان و کشته شدن تعدادی از سران حزب الله، اوضاع را به سمتی کشاند که جمهوری اسلامی که اعتبارش را در میان نیروهای نیابتی از دست داده بود را مجبور به موشکپرانی به اسرائیل کرد و دولت اسرائیل نیز قول مقابله به مثل و حمله به ایران را داده است.
جمهوری اسلامی هر چه است جنگ طلبی اسرائیل ربطی به آن ندارد. تلاش جمهوری اسلامی با پرچم دفاع از فلسطین کسب اعتبار در میان مردم ناگاه منطقه است که از اسرائیل متنفر اند و بیش از ۷۵ سال است در فلسطین کشتار میکند و در منطقه و دنیای عرب یکه تاز میدان است. جنایات اسرائیل و توحش او علیه مردم فلسطین و اعلام اینکه لبنان را هم غزه خواهد کرد، چنان نفرت عمیقی را در میان مردم خصوصا در کشورهای عرب ایجاد کرده است که هر جریانی با اسرائیل مقابله کند و اسرائیل را بزند، اعتبار پیدا میکند و بخش ناآگاه مردم محروم به اوسمپاتی پیدا میکنند. جمهوری اسلامی نیز روی این بخش سرمایه گذاری میکند. حزب الله و حماس و هر جریانی که با اسرائیل بجنگد در میان این بخش اعتبار پیدا میکند و از آن نیرو میگیرد. در نتیجه صورت مسئله ایران نیست، صورت مسئله اسرائیل است که به بهانه جنگ با حماس، غزه و مردم را نابود و به بهانه جنگ با حزب الله همین کار را در لبنان میکند. برای نجات خود و گسترش جنگ و کشاندن پای امریکا به جنگ با ایران و تحریک ایران به جنگی که جمهوری اسلامی مستقل از ماهیتش آنرا به نفع خود نمیداند، به کنسولگریش در دمشق با موشک حمله می کند و در تهران هنیه را ترور میکند. جمهوری اسلامی موافق جنگ نیست، اما عدم موافقتش با جنگ از سر انقلابی بودنش نیست بلکه آن را به زیان خود میداند. هر چند حفظ شرایط جنگی را به منظور سرکوب بیشتر و تحمیل فقر و فلاکت بیشتر بر مردم ایران را به نفع خود می داند. در جواب اسرائیل و حمله به کنسولگی خود چند صد موشک را به طرف پایگاههای اسرائیل پرتاب و اخیرا هم دوبار حدقل سه پایگاه نظامی اسرائیل را مورد حمله قرار داد.
پازلهای اتفاقات اخیر در خاورمیانه شرایطی را به وجود آورده است که هر لحظه احتمال تشدید درگیری ها و گسترش جنگی ارتجاعی را در منطقه دامن زده است. شرایطی که کل مردم خاورمیانه و خصوصا ایران، در هراس و نگرانی عمیق از چنین جنگی، که می تواند به قیمت کشتار و آوارگی میلیون ها انسان تمام شود، به سر می برند.
در دل چنین اوضاع و احوالی لی لی پوت های مرتجع اپوزیسیون از راست تا مدعیان چپ خورجین دوخته اند تا بر متن ویرانی و کشتار انسانها به نان و نوایی برسند. نیروهایی که طی خیزش انقلابی شهریور ۱۴۰۱ و قبلتر بر طبل انقلاب همه باهمی می کوبیدند اما از جانب جامعه دست رد به سینه اشان زده شد. اکنون همین نیروها با هورا کشیدن برای سیاست ارتجاعی هیئت حاکمه فاشیست اسرائیل و نتانیاهو، بر طبل جنگ طلبی میکوبند و آنرا بعنوان مبارزه خود برای سرنگونی جمهوری اسلامی در بوق و کرنا میکنند. لی لی پوتهای دنیای سیاست، نتانیاهو را به شکل گالیوری می بینند که قرار است به جنگ حاکمیت ایران برود. تا در یک عملیات جسورانه با کشتن خامنه ای، جامعه ای را نجات دهد و سپس دو دستی حاکمیت این کشور را به دست آقایان بسپارد تا همه چیز گل و بلبل شود و دنیا از شر بدی ها نجات یابد همان کاری که در عراق وسوریه و افغانستان و لیبی و یوگسلاوی انجام دادند و بدون اینکه خون از دماغ کسی بریزد و کودکی از خواب بپرد صدام حسین و قذافی و بن لادن و غیره را از تخت سلطنت به زیر کشیدند.
کسانی که امروز با تهدیدات نتانیاهو علیه کل منطقه قند در دلشان آب شده و در مسابقه دم تکان دادن برای ناتو و دولت اسرائیل با رقیبان خود، هر کدام می خواهند گوی سبقت را از دیگری بربایند. در بوق تبلیغات جنگی می دمند و هر حمله اسراییل به ایران خوب و مثبت ارزیابی می کنند و اعلام می کنند که این جنگ در راستای آزادی مردم در ایران و “نجات آنها”ست!.
در این مسابقه خود شیرینی برای ناتو و دولت اسرائیل در کنار سلطنت طلبان، مجاهدین و عبداله مهتدی و دیگر جریانات قوم پرست و ناسیونالیست ، حزب تقوایی را می بینیم که سالهاست زیر نام کمونیسم کارگری در جبهه اپوزیسیون راست و در کنار فاشیست ها قرار گرفته است. که من این جریان را من بعد فرقه “تقوائیه” نام خواهم گذاشت.
آقای تقوایی با بازی با کلمات و ادبیات اپورتونیستی جنگ را نوعی نعمت برای انقلاب میبیند و میگوید:«سرنگونی بسیاری از رژیم ها با جنگ شکل گرفته است به بخشهایی از ادبیات آنها نگاه کنید تا ابن الوقتی این جماعت را بهتر ببنید:
و در نوشته ای که از آن بعنوان یک سند داخلی آنرا علنی کرده اند می نویسد:
“هر ضربه ای به مراکز نظامی و پایگاههای موشکی و مقامات رژیم میتواند موجب تضعیف موقعیت حکومت در مقابله با مردم شود و به گسترش و تقویت اعتراضات مردم، جنبشهای اعتراضی و عرصه ای، و جنبش سرنگونی (که امروز در شکل متعین و فعال جنبش زن زندگی آزادی به پیش میرود) منجر گردد. “
در اعلامیه رسمی خود نیز آورده اند که : “اما از سوی دیگر موشک پرانی اخیر به اسرائیل نیز با احتمال زیاد با واکنش کوبنده ای از جانب اسرائیل روبرو خواهد شد. و این نیز حکومت فی الحال متزلزل جمهوری اسلامی را بیش از پیش به لرزه مرگ خواهد انداخت. “
او در ادامه و در مورد پاسخ احتمالی اسرائیل و عواقب گسترش جنگ به داخل ایران میگوید:
“… حمله مستقیم اسرائیل این بار حمایت صریح تر آمریکا و دول غربی را نیز با خود دارد و این شرایط حمله قریب الوقوع و کوبنده اسرائیل را بسیار محتمل میکند. …، هر ضربه ای به جمهوری اسلامی مبارزه مردم برای بزیر کشیدن حکومت را تسهیل خواهد کرد.” …، بسیاری از انقلابهای عصر ما در شرایط جنگی رخ داده و به پیروزی رسیده اند و در ایران هم میتواند چنین اتفاقی بیفتد”
آقای تقوایی انسان کم تجربه ای نیست و تجربه سرنگونی صدام در عراق و قذافی در لیبی را دیده و به همین دلیل است که دل به سرنگونی جمهوری اسلامی از کانال حمله نظامی اسرائیل، امریکا و دول غربی (ناتو) خوش کرده است. اما آگاهانه از جهنمی که ناتو در عراق و لیبی ایجاد کردند سخنی نمی گوید. حمله مستقیم به جمهوری اسلامی را راهی برای تسهیل مبارزه مردم برای آزادی میخواند. آقای تقوایی یا شیاد است یا ابله و یا هردو. هر کسی می داند که حمله آمریکا و ناتو به لیبی و عراق و افغانستان باعث ویرانی تمامی زیر ساختهای اقتصادی و اجتماعی و از هم پاشیده شدن شیرازه این جوامع و کشته شدن ملیونها نفر و بی دست و پا شدن صدهها هزار نفر دیگر شد.
تقوایی آزادی را از لوله تفنگ سربازان اسرائیل می بیند و دمکراسی را در کوله پشتی های آنها جستجو می کند، اما نمی داند که در کوله پشتی های آنها غیر از مواد منفجره و سر بریده شده کودکان فلسطینی چیز دیگری نمی توان یافت. تقوایی اگر کمی به حافظه خود مراجعه می کرد می دید که بیست سال پیش و در جریان جنگ عراق عبداله مهتدی بسیار پیشتر از او برای ناتو دم تکان میداد و آرزوی سوار شدن بر تانک های آمریکایی و فتح شهر بوکان را در سر می پروراند. برای این هدف از هر لابیگری استفاده کرد و خیلی بهتر از تقوایی به کمونیسم و به گذشته خود تف انداخت که شاید مورد قبول درگاه کاخ سفید قرار بگیرد، اما تیرش به سنگ خورد.
امروز و پس از بیست سال فرقه تقوائیه می خواهد راه رفته مهتدی را امتحان کند تا شاید به یکی از بازیگران سناریوی سیاهی بدل شود که کارگردان آن دولت اسرائیل است. تحت نام کمونیسم پرچم ضدیت با کمونیسم، با هر نوع انسان دوستی و علیه مردم و طبقه کارگر در ایران را با توجیه ضدیت جمهوری اسلامی به دست گرفته است.
تقوایی برای اعتبار بخشیدن به تز سرنگونی رژیم ها از طریق حمله نظامی اسرائیل و آمریکا، از لنین کمک می گیرد و می گوید:
“لنین در دل جنگ جهانی اول، جنگ میان قدرت‌های امپریالیستی بر سر تجدید تقسیم جهان، اعلام می‌کند برای ختم این جنگ خانمانسوز طبقه کارگر هر کشوری باید دولت کشور خود را بزیر بکشد، استراتژی تبدیل جنگ به جنگ داخلی را دنبال می‌کند، و شعار می‌دهد تمام تفنگ‌ها به‌سوی دولت خودی. چپ غیرسیاسی عصر ما کاملاً بر عکس عمل می‌کند. می‌گوید همه تفنگ‌ها به طرف امپریالیسم آمریکا! امروز توده مردم ایران عملاً بیشتر از نیروهای مدعی مبارزه با امپریالیسم لنینیست هستند. ”
اعتبار گرفتن تقوایی از لنین آنهم با تفسیر دلبخواهی تنها می تواند مصرف داخلی و برای فریب دادن اعضای خود باشد وگرنه جنگ امپریالیستی قدرتها و شرایط تاریخی دوره لنین و بسیاری مولفه های آن از صد سال پیش تا امروز بسیار فرق کرده است. لنین جنگ جهانی را ارتجاعی می دانست که طبقه کارگر کشورهای مختلف به عنوان سیاهی لشکر بورژوازی رو در روی هم قرار گرفته بودند و اعلام کرد اگر قرار است جنگی دربگیرد طبقه کارگر باید تفنگها را نه علیه طبقه کارگر کشوری دیگر، که در مقابل بورژوازی خودی نشانه برود. امروزه از سایه پیشرفت تکنولوژی جنگ افزارها می توان تنها با فشار دادن یک دکمه یک شهر را کاملا ویران کرد و صدها هزار نفر را به خاک و خون کشاند، همانطور که در هیروشیما و ناکازاکی شاهد آن بودیم. مگر غیر از اینست که دونالد ترامپ در واکنش به طرح ترور خود می گوید اگر من جای بایدن بودن دو تا شهرهای بزرگ ایران را با خاک یکسان می کردم. مگر غیراز اینست که وزیر دفاع اسرائیل علنا اعلام کرده که : ایران ممکن است به سرنوشتی مشابه غزه و لبنان دچار شود.
آویزان شدن تقوایی با تزهای ارتجاعی و جنگ طلبانه خودش و حزبش، او را نجات نمیدهد. در ضمن جنگ در فلسطین و منطقه و آرزوی کشاندن امریکا به جنگ مستقیم با ایران، که آقای تقوایی به آن دل بسته است، جنگ امپریالیستها با هم و جنگ دو دولت و دو کشور نیست، بعلاوه لنین ضد کل آن جنگ بود، خواهان صلح بود، پرچم نان و صلح را در جنگ امپریالیستها بر داشت. اقای تقوایی در کنار هیئت حاکمه اسرائیل خواهان جنگ از جانب اسرائیل و خواهان دخالت آمریکا و جنگ با ایران به عنوان راه نجات مردم و پیشروی انقلاب ناتویی خود است.
آقای تقوایی علیه جنگ طلبی نایستاده است بلکه خود به بلند گوی جنگ طلب ترین عناصر در دولت فاشیست اسرائیل بدل شده و در کنار نتانیاهو و دیگران ایستاده است و نام آنرا گذشته است تفنگها به طرف دولت خودی. این مضخرفات را به اسم لنین گفتن براستی جای شرم دارد.
فرض کنیم که آقای تقوایی توصیه های لینین را قبول کرده است، سوال اینجاست در جنگ روسیه و اوکراین که خود و حزبش در قطب امریکا قرار گرفته است چگونه توجیه می کند؟ قاعدتا می بایست به کارگران اوکراین، هم همین توصیه را می کرد در مقابل ناتو و روسیه واوکراین می گفت ״تفنگها رو به دولت خودی״!. ایشان نان به نرخ روز خوراست و به لنین اعتقادی ندارد.
تقوایی همراه با این جریانات در دل هراس عمومی از جنگی گسترده در منطقه، که به اندازه کافی بمب و اسلحه های مهیب و ترساناک برایش آماده شده است، همچون لی لی پوت ها در جنگ با بلفوسکو ،گالیور (نتانیاهو) را منجی خود می دانند و هورا میکشند. اینها از جنگ و ویرانی که پرچمدار آن نتانیاهو و قصابان حاکم بر اسرائیل اند، به ذوق آمده اند و از هم اکنون به عنوان ارتش پیاده نظام ناتو لباس رزم پوشیده اند و برای اجرای سناریوی سیاه اعلام آمادگی کرده اند. همان سناریوی سیاهی که در عراق و سوریه شاهد آن بودیم، در عراق یک میلیون انسان و در سوریه صدها هزار نفر کشته شدند.
تقوایی خوب می داند که خفاشان در تاریکی و خرابه ها رشد می یابند و بی شک در چنین شرایطی هیچ نیروی متمدن و سکولاری رشد پیدا نمی کند آیا شرایط حاکم بر عراق و سوریه باعث رشد ارتش آزاد سوریه و القاعده و داعش به کمک آمریکا و کشورهای غربی نشد؟ ارتش آزاد سوریه توسط ناتو سازمان یافت، در عراق اما جریانات اسلامی، مقدا صدرها و … رشد کردند. آیا جریان تقوایی نیز می خواهد در تاریکی رشد کند؟!
شکی در این نیست که مردم ایران از چندین دهه جنایات ها و کشتارهای رژیم جمهوری اسلامی، عصبانی، خسته هستند، اما راه رهایی خود را نه در حمله نظامی و بمباران و نابودی خانه و کاشانه و مراکز صنعتی و تولیدی و امکانات زندگی خود توسط بمب افکنهای امریکا و اسرائیل، بلکه از طریق گسترش اعتراضات و انقلاب مردمی می بینند و کوچکترین توهمی به رهایی از طریق بمباران های اسرائیل و هم پیمانانش ندارند.
مردم آزادیخواهی که آستین ها را برای رهایی از زندان، شکنجه و اعدام و برای آزادی و برابری بالا زده اند، خوب می دانند که اولین قدم در این را به زیر کشیدن حاکمیت جمهوری اسلامیست. اما با دستان خود و از طریق انقلاب مردمی و از لوله تفنگ سربازان اسرائیلی به آزادی نخواهند نگریست.
آسو سهامی
۹ اکتبر ۲۰۲۴
________________________________________
لی‌لی‌پوت و بلفوسکو نام دو کشور جزیره‌ای خیالی است که در نخستین بخش رمان سفرهای گالیور اثر جاناتان سوییفت از آن‌ها یاد شده‌است. ساکنان هر دو جزیره آدم کوچولوهایی هستند که قد آنها حدوداً یک دوازدهم قد انسان معمولی است. برای سال‌ها بر سرِ شکستن تخم‌مرغ از سر یا ته بین لیلیپوت و بلفوسکو اختلاف و جنگ وجود دارد لی لی پوتها تلاش می کنند با کمک گالیور به بلفوسکو حمله کنند.