اعتصاب عمومی بعنوان شکل، یک فعالیت پاسیفیستی است. در نتیجه شرکت نکردن در آن نمی تواند دلیل بر پاسیفیسم باشد، در نتیجه شرکت نکردن می تواند حامل نقد همین پاسیفیسم باشد. این شکل اعتصاب عمومی که جریانات راست و قومپرست برای سوار شدن بر فضای سیاسی کردستان دستاویز قرار می دهند، یعنی فرستادن بخش معینی از جامعه به خانه هایشان، به سیاست، تاکتیک و استراتژی همان جریانات مربوط میشود. حکم جنایتکارانه اعدام علیه پخشان عزیزی و وریشه مرادی و دیگر زندانیان سیاسی در کردستان که موجبات تحرک احزاب قومپرست را فراهم کرد و برای لغو آن به اعتصاب عمومی آویزان شدند، قبل از آن مورد اعتراض بخش وسیعی از مردم در سنندج نه در خانه هایشان بلکه در خیابان قرار گرفت. (روز چهارشنبه ۲۶ دیماه ۱۴۰۳، جمعی از فعالان مدنی و زنان با تجمع مقابل استانداری سنندج، نسبت به تایید حکم اعدام برای پخشان عزیزی اعتراض کردند. منبع خبر رادیو زمانه). این اعتراض به حکم اعدام، هم مشت محکمی بر دهان رژیم اسلامی و یک گارد محکم در مقابل این احکام جنایتکارانه بود و هم دست ردی به سینه برخی عناصر سلطنت طلب بود که از اعدام پخشان عزیزی و وریشه مرادی به صراحت دفاع میکردند.
در این راستا و پس از تایید حکم جنایتکارانه اعدام پخشان عزیزی و وریشه مرادی از جانب رژیم دهها نامه و بیانیه در ظرفیت فردی و جمعی و تشکلها در محکومیت احکام اعدام به طور کل و خصوصا تایید حکم اعدام “وریشه مرادی و پخشان عزیزی” منتشر شد و به این احکام اعتراض کردند. بخشی از این بیانیه ها عبارت اند از :
۱: ۲۲ دی ماه ۱۴۰۳، بند زنان زندان اوین، سپیده قلیان
۲: ۲۳ دی ماه ۱۴۰۳، بند زنان زندان اوین، حورا نیک بخت
۳: ۲۵ دی ماه ۱۴۰۳، بند زنان زندان اوین، آنیشا اسداللهی
۴: سروناز احمدی: پخشان یعنی شعر
۵: بیانیه سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه، گروه اتحاد بازنشستگان، کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری، کارگران بازنشسته خوزستان
۶: انجمن صنفی معلمان کوردستان (سنندج، سقز و زیویه، مریوان و سرآباد) در محکومیت حکم اعدام پخشان عزیزی
۷: سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه در محکومیت تأیید حکم اعدام پخشان عزیزی ۲۴ دیماه ۱۴۰۳
۸: تجمع اعتراضی فعالان مدنی در سنندج ۲۶ دیماه ۱۴۰۳
۹: بیانیه ۱۱ تشکل صنفی: تنها راه توقف روند اعدام، اتحاد، همبستگی و عمل جمعی است
انجمن صنفی فرهنگیان اسلامآباد غرب
کانون صنفی معلمان اسلامشهر
کانون صنفی فرهنگیان شهرستان الیگودرز
کانون صنفی معلمان استان بوشهر
کانون صنفی معلمان ایران (تهران)
انجمن صنفی معلمان فارس
انجمن صنفی معلمان کوردستان – سنندج
انجمن معلمان کوردستان – سقز و زیویه
انجمن صنفی معلمان کوردستان – مریوان و سروآباد
کانون صنفی فرهنگیان استان مازندران
انجمن صنفی فرهنگیان شهرستان هرسین
در این میان روز ۳۰ دیماه برابر با ۱۹ ژانویه ۲۰۲۵ شش سازمان قومپرست در یک فراخوان مشترک “زنان و مردان و پیر و جوان” در کردستان را در روز ۳ بهمن ماه ۱۴۰۳ به اعتصاب عمومی در “کردستان” فراخواندند. لینک تلگرامی این فراخوان مشترک: https://t.me/komala/4618
فلسفه وجودی هر اعتصابی حتی اعتصاب کارگری در قدم نخست باید بالا بردن روحیه مبارزاتی جامعه در مقابل رژیم باشد. وقتی اعتصاب عمومی یا اعتصاب کارگری هدفی مغایر با این در دستور کار داشته باشد، اعتصاب مورد نظر نتیجه عکس خواهد داشت. از طرفی دیگر و مشخصا اعتصاب عمومی نسخه ای حاضر و آماده و برای تمام فصول نیست. لغو یا تعلیق برخی از حکمهای اعدام و نه الزاما “اعدام”، لغو کارمزدی و برچیدن طبقات نیست که تنها و تنها به دست کمونیستها و طبقه کارگر انجام شود. لغو و یا تعلیق برخی از احکام اعدام گاها با فشار نهادهای “حقوق بشری” یا اعتراض برخی از اشخاص در دول اروپا و سایر نهادهای دم دستگاهی سرمایه داری و برای معامله با رژیم نیز صورت گرفته است آنهم زمانیکه یک اعتراض عمومی حول آن در جامعه شکل گرفته باشد. مسئله این نیست. مسئله از نظر من این است که چه سیاستی و چه جریاناتی تلاش میکنند تا بواسطه کند کردن لبه تیز اعتراض جامعه علیه رژیم اسلامی تلاش میکنند اعتراض به حکم اعدام شخص یا اشخاصی را به تسمه نقاله یک جنبش به غایت ارتجاعی و عقب مانده تبدیل کنند. احزاب کمونیست و یک جریان مسئول در قبال جامعه باید بتواند و این انتظار می رود که در مقابل کند کردن لبه تیز این اعتراض و به انحراف کشاندن و تلاش برای به عقب راندن سیر مبارزات در داخل سد محکمی ایجاد کنند و در برابر تلاش برای حاکم کردن یک آلترناتیو ارتجاعی و عقب مانده به یک حرکت اعتراضی بایستند.
۱: اعتصاب عمومی فراخوان داده شده از جانب احزاب قومپرست و پادوی سیاستهای ترامپ و هیئت حاکمه غرب و خصوصا آمریکا دقیقا برای کند کردن لبه تیز اعتراض جامعه و تبدیل کردن اعتراض جامعه به تسمه نقاله پیاده کردن سیاستهای ارتجاعی خود و سیاست غرب و خصوصا آمریکا بر دوش این اعتراض منحرف شده است. همانطور که در بقیه فعالیت های این جریانات نیز همین سیاست دنبال میشود.
۲: خط حاکم بر این اعتصاب عمومی یک خط آشکارا قومپرستانه است و در این راستا و برای این جریانات، اعدام کردن یا نکردن زندانیان سیاسی برای آنها در اولویت نیست. همانطور که در اعتصاب عمومی قبلی، تنها پس از اعدام چهار عضو سازمان زحمتکشان مهتدی فراخوان داده شد. در این راستا و برای این دستجات قومی و ارتجاعی آنچه که در اولویت سیاستهایشان است دست بالا پیدا کردن در کردستان است و لاغیر.
۳: سیاستی که در پس پشت اعتصاب عمومی ۳ بهمن ۱۴۰۳ بود انشقاق در مبارازات در سطح سراسری و دهن کجی به همه این حمایتها و مشخصا دست رد زدن به سینه این اعتراضات در سطح سراسری به تایید حکم اعدام وریشه مرادی و پخشان عزیزی بود. احزاب قومپرست این سیاست به غایت ارتجاعی را به جنبش وسیع اعتراضی علیه حکم اعدام پخشان عزیزی و وریشه مرادی مخابره کردند که این دو زندانی سیاسی “کُرد هستند” و از آنها نیستند.
۴: اعتصاب عمومی ۳ بهمن ۱۴۰۳ عقب مانده و از سطح مبارزات در سطح سراسری فرسنگها عقب بود و برغم اعتراض خیابانی در سنندج در تاریخ چهارشنبه ۲۶ دیماه ۱۴۰۳، مردم کردستان را به خانه نشینی و خالی کردن کوچه و بازار فراخواندند.
۵: فراموش نکنیم که احزاب قومپرستی که به اعتصاب عمومی فراخوان دادند هیچکدامشان در برنامه سیاسی حزب شان به لغو فوری و قاطع حکم اعدام اشاره ای نکرده اند و مخالفت آنها صرفا در برخی بیانیه ها و اعتراضات است و بس. و فراموش نکنیم که این جریانات در بحبوحه خیزش انقلابی ۱۴۰۱ زمانیکه مردم ایران در خیابانها بودند همین احزاب در کشور نروژ با فرستادگان سپاه پاسداران مشغول داد و ستد سیاسی بودند.
سوسیالیسم جامعه با توجه به عملکردش که در اعلام انزجارهایش از رژیم اسلامی سرمایه برمی آید به این مهم واقف است اما تخطئه نقد سیاست های ارتجاعی در پس پشت نسخه کلیشه ای و بی خاصیت اعتصاب عمومی احزاب قومپرست راه دیگری را نشان می دهد. در این راستا کمترین انتظار این میتواند باشد در صورت عدم تمایل به افشای سیاستهای ارتجاعی احزاب قومپرست با اسم رمز “اعتصاب عمومی”، نقد صریح و روشن این سیاستها را تخطئه نکنند.