خواب و‌خیال رضا پهلوی در دوره گذار از جمهوری اسلامی ✍️ سعید یگانه

مقالات
با برگشت ترامپ به کاخ سفید، اپوزسیون پروغربی دوباره جان تازه ای گرفتند. انتظار دارند، یا آرزو می کنند که به جای مذاکره و کنار آمدن با جمهوری اسلامی، فشار حداکثری را برای تضعیف بیشتر جمهوری اسلامی به کار بگیرند و زمینه را برای قدرت گیری آقایان هموارکنند. زهی خیال باطل.
در این میان رضا پهلوی که خود را صاحب خود خوانده ایران بعد از جمهوری اسلامی می داند، ۲۸ ژانویه با باشگاه ملی مطبوعات امریکا مصاحبه ای انجام داده و در آن انتظارات خود را از دولت ترامپ مطرح کرده است، که یا از این فرصت استفاده می کند و با فشار آوردن به جمهوری اسلامی برای صلح در خاورمیانه تلاش می کند، یا اینکه موقعیت را به دست خامنه ای و رژیم اسلامی می سپارد.
نکات زیادی در این مصاحبه فرموده اند، اما نکته جالب این است که رضا پهلوی در این مصاحبه خود را نماینده مردم ایران میداند  و می گوید که “مردم از من خواسته اند تا رهبری دوره گذار را به عهده بگیرم ‌ومن درخواست مردم را پذیرفته ام”. معلوم نیست که رضا پهلوی این درخواست را از کجا گرفته و کی به او اجازه داده که خود را نماینده خود خوانده ٩٠ میلیون مردم در ایران بداند؟ روشن است که هدف رضا پهلوی و شرکایش رژیم چنج است و بدون حمایت امریکا که بر روی آن سرمایه گذاری کرده اند و تمام قدرت و توان خود را از آن می گیرند، نیت دارند که از بالای سر مردم به قدرت برسند. رضا پهلوی اما هیچکاره است و قبلا تاج و ‌تخت پدر دیکتاتورش توسط مردم در انقلاب ۵۷ به زیر کشیده شد. او توهم دارد که هنوز نمیداند و‌ حالیش نیست که دوره سلطنت و پادشاهی به سر آمده و فکر می کند با جمع کردن یک عده فاشیست و شعبان بی مخ دوروبرش که ماهیت آنان اکنون برای مردم بیش ازپیش روشن شده می‌تواند سوار سرمردم شود. “او در این مصاحبه گفته است که من چیزی نداردم جز هوادارانم که برای من جان می دهند.” هودارانی که جز لیچارگویی، توهین و تهدید مخالفین سیاسی در خارج کشور شغل دیگری ندارند.
به نظرمی آید رضا پهلوی هنوز در۵۰ سال قبل فریز شده و نمیداند که جامعه ایران امروز متفاوت است. یادش رفته که مردم در خیزش ۱۴۰۱ شعار می دادند “مرگ بر ستمگر، چه شاه باشه، چه رهبر” و به این طریق دست رد به سینه او زدند. اگراختناق در ایران به رضا پهلوی و شرکایش امکان داده که خود را نماینده مردم و از زبان مردم خود را به دولت‌های غربی بفروشد و خود را رهبر مردم قلمداد کنند، با شکستن اختناق و تغییر اوضاع به نفع مردم، قطعا مردم امکان پیدا خواهند کرد که حرف دلشان را به رضا پهلوی بگویند، که دوره شاه و شاهزاده تمام شده است. رضا پهلوی تاکنون و در طول سالهای گذشته پروژهای مختلفی را تدارک دید ویکی بعد از دیگری، ازآنجایی که نفعی به حال مردم رنجدیده ایران نداشتند از اقبال برخوردار نشد و دکانش تعطیل شد. آخرین مورد آن کنفرانس جورج تاون بود که شکست مفتضحانه خورد و به سرنوشت سایر پروژهای رضا پهلوی دچار گشت.
جامعه ایران دستخوش تحول جدی است. جمهوری اسلامی در بدترین شرایط حیات خود به سر می برد، شکست، پشت شکست، جمهوری اسلامی را زمینگیر کرده است. اکثریت مردم به عناوین مختلف نارضایتی خود را نشان می دهند و خواهان سرنگونی رژیم اسلامی هستند. چه راست و چه چپ جامعه تلاش می کنند که سرنوشت جامعه بعد از جمهوری اسلامی را رقم بزنند و اهداف خود را پیش ببرند.
 رضا پهلوی و راست جامعه می خواهند با کمک بخشی ازسران و هواداران تا کنونی جمهوری اسلامی که اکنون ناراضی و آینده ای برای جمهوری اسلامی نمی بینند، همچون بخشی از اصلاح طلبان، با سپاه و ارتش که بارها خطاب به آنان پیام داده، با کمک غرب آینده ایران را رقم بزنند و بر جامعه سوار شوند. رضا پهلوی و راستها نه خواهان سرنگونی جمهوری اسلامی، بلکه هدفشان رژیمی بدون آخوند با حفظ ارتش و نیروهای مسلح و حفظ نظم موجود و به قدرت رسیدن بدون دگرگونی عمیق در نظم جامعه سرمایه داری ایران، با کمک غرب است. مردم برای رضا پهلوی و کل طیف راست پله ترقی برای خزیدن به قدرت اند. این تجربه های تلخ را مردم به چشم دیده اند. جمهوری اسلامی بدون کمک غرب نمی توانست به آسانی به قدرت برسد. نه چندان دور، سوریه بعد از سقوط اسد را به اسلامی ها سپردند و امریکا و ترکیه و اسرائیل در راستای منافع خود در آن نقش داشتند. جامعه در مقابل چنین تحول سیاهی واکسینه نیست، مادام که مردم هوشیارانه به سیاستها و اهدافی که رضا پهلوی و کل طیف راست و ناسیونالیستها برای آینده ایران در سر می پرورانند، نگاه کنند و اجازه ندهند بعد از بیش از چهاردهه فلاکت و فقر و تبعیض و اختناق دوباره مردم در دام رژیمی بیفتند که بهتراز رژِم فعلی نخواهد بود.
 جامعه امروز ایران حیات خلوت رضا پهلوی و راست و ناسیونالیست نیست. مردم تجارب زیادی از حاکمیت دو رژیم دیکتاتوری پهلوی و جمهوری اسلامی دارند. چپ و کمونیست جامعه سنت اجتماعی و سیاسی دارند و این سنتها را در جنبشهای اجتماعی و طبقاتی جامعه در سابقه بیش از چهار دهه مبارزه علیه جمهوری اسلامی علیرغم اختناق و سرکوب دارند و قابل حذف نیستند. 
آینده ایران را یا راست یا چپ جامعه رقم خواهند زد. سرنوشتی غیر از این در مقابل جامعه بعد از جمهوری اسلامی قابل تصور نیست. ایران اکنون تنها جامعه ای است شانس دخالتگری چپ و کمونیست، اگر تمام قدرت نباشند می توانند بخشی از قدرت باشند و اجازه ندهند دوردیگری از سیاهی بر جامعه ایران حاکم شود. طبقه کارگر، فعالین و رهبران سوسیالیستی این طبقه و احزاب چپ و کمونیست که سالهای طولانی تلاش و مبارزه و هزینه سنگین داده اند، ضامن پیروزی بر راستها از جمله رضا پهلوی و هوادارانش است. حزب کمونیست کارگری – حکمتیست از جمله احزابی است که برای آزادی و برابری و رفع هرگونه تبعیض و ستم مبارزه می کند و در افشا و منزوی کردن مرتجعینی مانند رضا پهلوی و کل طیف راست و ناسیونالیست کوتاهی نمی کند.
٣٠  ژانویه ٢٠٢۵