زمانی که مابازنشستگان کنونی درحال اشتغال بودیم گرفتار شورای اسلامی کاری شدیم که یکجانبه از طرف دولت ساخته شده و جایگزین تشکلهای آزاد کارگری شدند و بعنوان تشکلی زرد جهت از میدان بدر کردن تشکلهایی که خود کارگران ساخته بودند وطبق استاندارد بین المللی بود وارد قانون کار بدون رعایت سه جانبه گرایی شدند.
شورای اسلامی کار به همراه خانه کارگر وحزب کار که شاخه سیاسی خانه کارگر است دراین چهار دهه از بزرگترین عوامل سرکوب حقوق ودستمزد کارگران بودند بخصوص خانه کارگر که چندین دهه هم کرسی وزارت کارگر در اختیار انها بوده وهم کرسی های از مجلس وهیات رئیسه مجلس از دبیرخانه کارگر تا خانم جلودارزاده که هیات رئیسه بودند.
از زمانی هم که بازنشسته شدیم گرفتار ساختار انحصاری ومعیوب وناکارآمد کانون بازنشستگانی شدیم که تحت سلطه مدیریت سازمان قرارداره وحفظ کرسی خود، برای انها از هر مزایایی برای بازنشستگان مهمتر است وچندین دوره است که افراد ناکارامد ، محافظه کار و بی خاصیت برمسند ریاست مدیریت عالی ان نشسته اند که جهت حذف انها دو راه است اصلاح اساسنامه ویا تغییر انها از طرطق انتخابات ، که بامهندسی انتخاباب ومجامع ان با همدستی وزارت کاروبرخی نهادها اصلاح هر دو مورد امکانش بسیار سخت است.
تنها راهی که برای ما بازنشستگان مانده است ورود خود بازنشستگان به میدان به دوطریق مذاکره و تجمع است که هردو مورد اهمیت خاصی دارند ومکمل همدیگر هستند ومیبایست مانند دو لبه قیچی عمل کنند.
افرادی که فقط به مذاکره پسنده کرده واعتقاد دارند ومیدان را نفی میکنند مطالبه گران محافظه کاری هستند که بدنبال مطالبه گری ومبارزه بی هزینه هستند بخصوص در شرایطی که قوه قضائیه ونهادهای امنیتی و اجرایی همسو شدند تا انچه انها درنظر دارند اجراشود مثلا درموضوع افزایس سالیانه کارگران وبه طبع ان بازنشستگان ، که هم شکایت انها توسط دیوان رد شد کردند هم اعتراض کردند وبا انها برخورد قضایی وامنیتی شد.
دربرخی استانها وشهرها بدلیل همین برخوردها فعالین این عرصه میدان را خالی ومنفعل وخانه نشین شدند و مخالفین را به هدف خود رساندند ودر واقع باعث شدند که شهرهایی چون شوش واهواز را تنها درمیدان رها کنند.
مادراین بین علارغم کثرت بی کس هستیم وتنهاراهی که برای ما میماند اتکا به اتحاد وهمدلی خودمان است واین تنها برگ برنده ای است که به ان باید دلخوش باشیم .
متاسفانه برخی افراد به شیر دنیای مجازی تبدیل شده وباتشکیل گروههای مجازی فقط به بحث واظهار نظر مجازی مشغول هستن وتز میدهند وهمدیگر را استاد وفرهیخته خطاب میکنند وبه بحث های خسته کننده و تکراری مشغول هستند دلخوشی واعتماد به این افراد وقت تلف کردن وفرصت سوزی است و وقت دادن به دولت وسازمان است تا ما را بیشتر در فقر وفلاکت فرو ببرند.
تاپایان سال فرصت زیادی نمانده است وهنوز تکلیف بسیاری از مطالبات ما مانند ضرایب و معوقات ۲۵ درصد متناسب سازی برنامه ششم ، عیدی کارگری و عدم رعایت مادتین ۹۶ و۱۱۱ ودرمان رایگان ومواردی مانند ۸۹ و۶۹ وافزایش سال آینده وووومشخص نشده وکانونها هم بدلیل عدم وجود مطالبه گری و فشار از ناحیه بازنشستگان بی خیال تر از همیشه به روزمرگی مشغول هستند وگویی همه چیز گل وبلبل است .
منتظر اجرای قانون و قانونگرایی کانون،مجلس،دولت ،دستگاههای نظارتی وقضایی بودن را سالها تجربه کردیم و نتیجه ان وضعیت معیشتی واقتصادی فلاکتبار کنونی است که لازمه جهت تجربه نکردن این سیر ودور تکراری قدری بخود بیایم ودوستان مطالبه گر وفعال دراین عرصه را یاری کرده وتنها نگذاریم ، فردی که حقوقش پایمال شده وسکوت کند و مطالبه گر نباشد در واقع مرده است .
سکوت در مقابل ظلم توهین به شعور خود و خیانت به نان شب خانواده است .
به امید اینکه شعور جای شعار را گرفته وافرادی که فقط نق میزنند وانتقاد ،عملگرا باشند و راه میدان را بعنوان تنها راه رسیدن به هدف برگزینند.
باحترام
فریدون نیکوفرد./۹ دی /۱۴۰۲