تویت مشترک شش نفر از فعالین سیاسی ایرانی در آغاز سال نو میلادی فضای رسانه ای فارسی زبان خارج کشور را تا حدودی تحت تاثیر قرار داده است. حامد اسماعیلیون میگوید تویتی برای من ارسال شد من هم آنرا منتشر کردم و این تویت برای تعدادی دیگر هم ارسال شده بود و این آکت مشترک خوبی بود و….روشن است که قبل از این تویت هماهنگی هایی بین این افراد وجود داشته است.
تلویزیونهای فارسی زبان راستگرا مانند ایران انترنشنال و من و تو و بی. بی. سی و صدای آمریکا و بالتبع بخشی از میدیای اجتماعی خارج کشور هم تا حدودی این خبر را مهم قلمداد کردند و امید جریان راست به تشکیل یک ائتلاف را شدت بخشیدند.
هدف تویت مشترک
این تویت هدفش در قدم اول این بود که حامد اسماعیلیون را با خود همراه کند. زیرا قبلا علی کریمی و نازنین بنیادی با رضا پهلوی و مسیح علینژاد همراه شده بودند. تا قبل از این تویت حامد اسماعیلیون به عنوان سخنگوی دادخواهان هواپیمای پ.اس ٧۵٢ یک فرد درد کشیده و دادخواه مستقل شناخته میشد و اعتبارش را از دادخواه بودنش میگرفت. اما بعد از این تویت او در لیگ یک جریان شناخته شده راست قرار گرفته است و آزادانه تصمیم گرفته است در آن لیگ باشد. علاوه بر او گلشیفته فراهانی هم همراهی خود را با این جنبش دست راستی نشان داده است. بنابر این باید پذیرفت در قدم اول راستها و سلطنت طلبان به هدف خود رسیدند. هدف آنها از این تویت همراه کردن حامد اسماعیلیون با رضا پهلوی بود. از این مقطع به بعد حامد اسماعیلیون با هر ملاحظه ای که در لابلای حرفهایش مطرح کند عملا در کمپ راست اپوزیسیون اسم نوشته است و به آنها ملحق شده است.
بعد از ارسال این تویت مشترک اکنون معلوم شده است که مسیح علینژاد و اطاق فکر رضا پهلوی این تویت را قبلا با مشورت نزدیکان خود آماده و برای افرادی از جناح راست جنبش سیاسی ایران ارسال کرده اند. رضا تقی زاده خبر نگار راستگرای مدافع سلطنت، رسما اعلام کرده است که این آکت سیاسی به ابتکار رضا پهلوی بوده است. عبدالله مهتدی و شیرین عبادی و تعدادی دیگر که هنوز اسامی آنها منتشر نشده است از فعالین سیاسی جناح راست اپوزیسیون هم در لیست دریافت کنندگان این تویت بوده اند. اما رسانه های فارسی زبان جناح راست، اساسا اسم شش نفر را برجسته کرده اند که همراهی آنها با رضا پهلوی را رسانه ای کنند. پر واضح است که هدف آنها فقط رسانه ای کردن نیست. هدف این نوع ژورنالیسم سطحی بدون سوال و بدون محتاج پژوهش، ایجاد یک هژمونی سیاسی برای رضا پهلوی است. تبدیل یک گذشته منقرض شده به نتیجه انقلاب آینده است.
انقلابی که البته در هر زمان به نسبت منافع سیاسی و طبقاتی اینها، امری مثبت و یا منفی قلمداد میشود. از نظر این طیف راست روزی انقلاب بد است زیرا انقلاب خشونت میزاید و این ژورنالیسم سطحی مدافع جامعه مدنی و مبارزه بدون خشونت است و خود را ضد انقلاب معرفی میکند. روزی همانند این روزها مدافع انقلاب میشود تا زمینه سر بریدن آنرا مهیا کند. این روند انگار برای ما شناخته شده و تکراری است. اسلامیهای مدافع سلطنت قاجار با آغاز انقلاب مشروطه چهره عوض کردند و بخشا مشروطه طلب شدند. در دوره عروج رضا شاه یک بار دیگر مدافع سلطنت و از مقطع کودتای ٢٨ مرداد باز هم ضد سلطنت و “انقلابی” شدند. در متن انقلاب ۵٧ هم مرتب میگفتند اتحاد و وحدت کلمه، اما همزمان با پرچم اسلامیسم و شعار الله اکبر همه پرچمها و شعارهای دیگر را زیر گرفتند. عین همان کاری که این روزها ناسیونالیستهای آریایی با پرچم شیر و خورشید و جاوید شاه میخواهند همه شعارها و پرچم های دیگر را زیر بگیرند.
آناتومی آکت سیاسی و پشت پرده یک تویت مشترک
چند هفته قبل از انتشار این تویت مشترک، فعالین جناح راست اپوزیسیون وعده اینرا داده بودند که با آغاز سال نو میلادی اتفاقی خواهد افتاد که از نظر آنها مهم و تعیین کننده است. غیر خودیها از مذاکرات پشت پرده آنها خبر نداشتند. اما تحلیلا میشد حدس زد که جریانات راست مشغول بده بستان با همدیگر هستند. گوشه ای از این مذاکرات و اتفاقات پشت پرده با انتشار همین تویت مشترک عیان شد. نقطه اشتراک این طیف البته امید به نقش دولتهای غربی و تکرار سبک و سیاق قدرتگیری اسلامیستهای دوره خمینی از پاریس تا تهران است.
وقتیکه یک حقوق بشری مانند شیرین عبادی از خاتمی و موسوی و “اسلام رهایی بخش و مدافع حقوق زن” فاصله میگیرد و اعلام میکند که سال ۵٧ عقل نداشت که انقلاب کرد، طبیعی است که یک ژورنالیست نان به نرخ روز خور مانند مسیح علینژاد از دربار خاتمی و موسوی به دربار پهلوی نقل مکان کند. به همان اندازه طبیعی است که علی کریمی فوتبالیست مدافع خاتمی و روحانی سرعت فاصله گرفتنش از اسلامیها و تشریف بردنش به دربار پهلوی با سرعت بیشتری اتفاق بیفتد. این موج فاصله گرفتن از حکومت اسلامی و پیوستن به دربار پهلوی البته تازه شروع نشده است.
جریانات راست سبک و سیاق تمدنشان به همین منوال بوده است. مگر قبلا سازگارا را ندیدیم که چگونه سالن اسلامیها را ترک و به سالن ناسیونالیستها رفت. مگر مجتبی واحدی و خیل حقوق بشریها را ندیدیم که از صف خاتمی و موسوی و رفسنجانی و روحانی فاصله گرفتند و به صف راستهای پرو غرب پیوستند؟ حتی خود رضا پهلوی از تخت افتاده، مگر بارها از خاتمی و اصلاح طلبان به عنوان روزنه امید پیروزی خود دفاع نکرده بود. صف فرشگردیها را نگاه کنید و سابقه فعالیت آنها را ببینید که بدون استثنا همگی از طیف اصلاح طلبان حکومتی و انجمنهای اسلامی شروع و به دربار رضا پهلوی رسیدند. این نمونه ها کافی است که ما بدانیم از چه طیفی از فعالین سیاسی حرف میزنیم. بنابر این روشن است که اکت سیاسی تویت زدن مشترک این طیف بر بستر سیاسی خاصی در این دوره اتفاق افتاده است. این بستر برجسته کردن جنبش ناسیونالیسم عظمت طلب ایرانی و گرد آمدن حول رضا پهلوی به عنوان نماد سلطنت و برگشت به گذشته است. پخمه های سیاسی که چند سال قبل به ما میگفتند چرا کارت شناسایی جنبشها را در جیب این فعالین میگذاریم و چرا مسیح علینژاد را فعال فرصت طلب جنبش راست میدانیم و…. اکنون اگر یک ذره فقط یک ذره صداقت و شرافت در وجودشان باشد باید بروند و برای همیشه از سیاست خدا حافظی کنند.
از تویت مشترک تا ائتلاف مشترک برای هدف مشترک
تویت مشترک فعالین سیاسی جنبش راست به مناسبت سال نو میلادی از منظر آنها قرار است مقدمه ای برای شکل دادن به ائتلافی از این طیف باشد. آنها میگویند تویت مشترک تنها پیش درآمد اقدامشان برای “ائتلافی از شخصیتهای” جنبش راست است. مز مزه کردن و عکس العمل جریانات سیاسی منتقد و افکار عمومی را میخواهند با این تویت بسنجند.
اما همه این تلاشها قرار است به یک خواست دولتهای غربی پاسخ بدهد. خواست دولتهای غربی و در راس آنها دولت آمریکا طبق گفته رضا پهلوی و مسیح علینژاد این بوده است که چهره های مطرح مدافع دمکراسی و بازار آزاد باید متحد یا در کنار هم قرار بگیرند. آن وقت دولتها میدانند با کدام اپوزیسیون و چه نوع آلترناتیوی و کدام جریان سیاسی طرف حساب باشند. علاوه بر پاسخ این فعالین به دولتهای راست غربی یک نقطه اشتراک همه این فعالین ضد چپ بودن و ضد کمونیست بودنشان است. این آخری البته بخشی از دی.ان ای دولتهای غربی است و فعالین جنبش راست امیدشان را به این ضدیت با چپ گره زده اند. با توجه به فاکتهای فوق جریانات راست خیز برداشته اند که انقلاب پیش رو به پیروزی مردم تحت ستم ایران منجر نشود. این ائتلافی که قرار است شکل بگیرد ائتلاف جریانات راست است. تا اینجای کار آنها حق دارند هر نوع اتحاد و ائتلافی را در جنبش خودشان شکل بدهند. چپها و آزادیخواهان ایران هم راه پیروزی خود را در اتحاد همه فعالین و رهبران جنبشهای انقلابی و صف متحد این جنبشها علیه ستم و سرمایه در پیش میگیرند.
جنبش انقلابی جاری در ایران جنبشی است با تسلط مطالبات چپ
جنبش جاری در ایران با تمام المنتهایی که از خود بروز داده است چپ است. خواست و مطالباتش چپ و آزدیخواهانه است. آن مادر مهابادی که پسر نوجوانش را از دست داده است در سخنرانی روز چهلم پسرش کاروان با صراحت اعلام کرد که انسان حق زندگی بهتر و رسیدن به خوشبختی را دارد پسرم برای دفاع از این حق جان باخت. انسان حق مخالفت با هر نوع تبعیضی را دارد و نباید نابرابری و تبعیض را در جامعه تحمل کرد.
همسر فواد محمدی در مراسم گرامی داشت همسرش اعلام کرد فواد جان شما برای اهدافی جان فدا کردید که اهدافی انسانی و برابری طلبانه بود. در گرامیداشت برهان مردم اعلام کردند که آزادی و برابری و حکومت کارگری راه رفع هر نوع ستم و نابرابری است.
مردم سمیرم اعلام کردند که برای آزادی و برابری به میدان آمده اند. مردم خوزستان و تهران و مشهد و تبریز و … همهگی اعلاام کردند که برای زندگی بهتر و برای حاکمیت مستقیم خودشان میجنگند. بارها و بارها مردم در همین خیزش اعلام کرده اند هر نوع نیروی سرکوبگری که اسلحه این رژیم را در دست دارد باید منحل بشود. مردم با شعار زن ، زندگی آزادی اعلام کرده اند که آزادی و برابری انسانها بدون هر نوع تبعیضی آرمان و امیالشان است. هیچکدام از این مطالبات و خواسته های مردم در جنبش راست نه تنها پاسخ مثبت نمیگیرد بلکه آنها مستقیما علیه آزادی و برابری و علیه حکومت مستقیم مردم و در تقابل با حکومت شوراهای مردم هستند.
این جنگ که علیه جمهوری اسلامی در جریان است در عین حال جدالی علیه کل نظم سرمایه وعلیه تمام نیروهای مدافع سرمایه است. پس با صدای رسا باید اعلام کرد مرگ بر سرمایه زنده باد آزادی و برابری
زنده باد حاکمیت شوراهای مردمی
محمد آسنگران