شنبه ۱۶ دیماه مطابق با ششم ژوئن، هادی اسدی، کارگر نگهبان کلاه سبز میدان ترهبار مرکزی تهران اهل حوالی اردبیل که حدود سی سال سن داشته است، خود را حلق آویز کرد.
پزشکی قانونی مرگ این کارگر را به علت خودکشی اعلام کرده و هیچ ارتباط و خبری از خانواده وی وجود ندارد. اینکه آیا همسر، معشوقه، خانواده و والدینی داشته و اوضاع آنان اکنون چگونه است، از همکاران وی نیز پوشیده بوده است.
دیگر کارگران از وی چیز دقیقی نمی دانند جز اینکه در هفتههای قبل از مرگش مدام از دیگران درخواست کمک نقدی طلب کرده، عصبیتر شده و حتی بیشتر از همکارانش فاصله گرفته بود.
واقعیت این است که وضع کارگران میادین میوه و تره بار مرکزی شهرها از اغلب دیگر کارگران شاغل تحت سیستم سرمایه داری جمهوری اسلامی بدتر است. آنان در مقابل چشمان شهرداری تهران توسط حجره داران، دلالان، حق العمل کاران و دیگر کارفرمایان دارای رابطه عمیق با رژیم استثمار میشوند. درحالی که کارفرمایانی به غایت میلیاردر و ثروتمند دارند که همزمان کشاورز را در زمین و کارگر تره بار را در میدان به شدیدترین شکل استثمار می کند و بجای حقوق کافی، تنها جای خواب در حجرههای کثیف و نمور به وی میدهد. همزمان مدعی هستند که از شأن کمتری از دیگر هم طبقهای های سرمایهدارشان برخوردارند!
در شرایطی که خود شهرداری در شهرهای ایران از سازمانهای دارای تکلیف در موضوع مقابله با اشکال مختلف کار کودک و بهره کشی از کودکان کار است، یکی از وحشیانه ترین فرمهای استفاده از کار کودک در همین میادین تره بار وجود دارد و این درحالی است که خود شهرداری های جمهوری اسلامی بطور علنی از نیروی کار کودک (بخصوص کودکان زیر ۱۶ سال افغانستانی) استفاده میکند.
یکی از پدیدههای رایج نظم کار مزدی و سرمایه داری که در ایران به شکل مضاعف رواج دارد، پدیدهی کار کودکان است که از مذمومترین اشکال بهرهکشیست. هم قانون کار ایران و هم کنوانسیونهای سازمان جهانی کار به شدت این پدیده را محکوم میکنند با اینحال استفاده از کارگرانِ زیر ۱۶ سال در میادین ترهبار امری رایج است. با این وجود تجربه نشان داده که نابودی استثمار مضاعف از کارگران و بهره کشی از کار کودک در نظام سیاسی موجود امکان ندارد.
سمیرا دولتشاهی
٢١ دیماه ١۴٠٢