سیاستهای حمید تقوایی و قرار گرفتن در صف حمله نظامی به ایران! ✍️ امیر عسگری

مقالات

حمید تقوایی رهبر حزب کمونیست کارگری ایران اخیرا مواضعی در برابر حمله احتمالی اسرائیل و ‌غرب به ایران گرفته است و مواضع نیروهای مختلف چپ را در یک کفه گذاشته و تحلیلی غیر واقعی از جهت گیری سیاسی حزبی مانند حکمتیست گرفته که فعالین جنبش کمونیسم کارگری را ملزم به نقد او و حزب کمونیست کارگری میکند.
تقوایی در مصاحبه ای با محسن ابراهیمی در تاریخ ۱۰ مهر اذعان می دارد؛ “هر ضربه ای به جمهوری اسلامی مبارزه مردم برای بزیر کشیدن حکومت را تسهیل خواهد کرد” و همچنین می افزاید “در صورت آغاز جنگ مستقیم اسرائیل وظیفه احزاب انقلابی مانند حزب ما تمرکز بر جنبش سرنگونی طلبی و تقویت و پیشبرد انقلاب زن زندگی آزادی در دل جنگ و شرایط جنگی خواهد بود”.
این تبیین از شرایط کنونی در حالی اعلام میشود که دولت اسرائیل اعلام کرده است مراکز نفتی و حتی شاید مراکز هسته ای در ایران را مورد حمله قرار خواهد داد، تمامی این فرمول بندی در شرایطی انجام می شود که شاهد یکسال نسل کشی و کشتار در جنگ بین تروریسم دولتی اسرائیل و تروریسم اسلامی نیروهای جنایتکاری مانند حماس و حزب الله هستیم و در این میان هزاران غیر نظامی کشته شده اند و عملا شاهد این هستیم.
اینکه فرض گیریم هر ضربه ای تحت عنوان جنگ به رژیم اسلامی در ایران وارد شود به جنبش سرنگونی کمک میکند، ابتدا کاملا غیرواقعی و بر عکس است. بارها نیروهای مسئول و از جمله حزب کمونیست کارگری تحت رهبری منصور حکمت تاکید کرده اند، حمله نظامی دولتهای آمریکا و اسرائیل و غیره مانع بزرگ جنبش سرنگونی خواهد بود. در ادامه باید شفاف تر گفت منظور از کمک حمله نظامی برای سرنگونی تز کدام‌ جریانات است، آنگاه روشن میشود که این جهتگیری او و حزبش را کنار رضا پهلوی قرار میدهد. تقوایی همچنین می افزاید که وظیفه احزاب انقلابی تقویت “انقلاب زن زندگی آزادی” جهت سرنگونی جمهوری اسلامی است، فرمولبندی نادرست از تزهای لنین در شرایط انقلاب اکتبر و تبیین آن در شرایط کنونی ایران بدون مهیا شدن هرگونه جبهه مسلح و وسیع طبقه کارگر در برابر رژیم اسلامی و در نظر نگرفتن احتمالات در فضای ایران کاملا نادرست است.
در شرایط جنگی اگر اسرائیل و غرب به مراکز نفتی و اتمی در ایران حمله کنند باید دید چند درصد از کارگران و طبقه کارگر و مردم انقلابی زنده خواهند ماند و در شرایطی که حکومت همانند دهه شصت کمر به قتل عام مخالفین خود خواهد بست، تقویت جبهه انقلاب توسط احزاب انقلابی کاملا غیر دقیق و چشم بستن برواقعیات است، زیرا نه در دل جنگ هستیم و نه میدانیم که در صورت بروز جنگ شرایط برای جامعه چگونه خواهد شد و همچنین حزب کمونیست کارگری که خود را مدعی می داند جایگاهی در حد انتظارش در جامعه ندارد که به واسطه آن بتواند سازماندهی کند.
نسبت به شرایط جنگی منطقه و احتمال جنگ بین اسرائیل و جمهوری اسلامی نیروهای مختلف سیاستهای متفاوتی اتخاذ کردند، نیروهای پیشرویی همچون رفقای ما و حزب حکمتیست علیه هر دو سوی جنگ احتمالی یعنی جمهوری اسلامی و اسرائیل ایستاده و بر لزوم سازماندهی نیروهای چپ و کمونیست علیه جنگ و سرنگونی حکومت اسلامی نسبت به امکان آن در جامعه و طبقه کارگر مواضعی درست اتخاذ کردند. بخشی از چپ با گرفتن پیکان های خود فقط مقابل اسرائیل عملا کنار محور مقاومت قرار گرفتند و سلطنت طلبان نیز خواهان رژیم چنج و تغییر قسمت بالایی حکومت از سوی اسرائیل و آمریکا برای حقنه کردن رضا پهلوی بر جامعه که چیزی جز دوام استثمار طبقاتی و سرکوب جامعه نخواهد بود، شدند.
در این میان حزب کمونیست کارگری ایران عملا در کنار جبهه جنگ از سوی اسرائیل و آمریکا قرار گرفته است و جنگ را در روند پروسه انقلاب مثبت تلقی کرد و عملا در کنار رضا پهلوی قرار گرفته است.
حمید تقوایی در این میان در جواب به رحمان حسین زاده به جریانات متفاوت مخالف خود حمله میکند و نکاتی مطرح کرده است که لازم است جواب محکم بگیرد. چنین مواضع غیر واقعی و اتهام زنی سیاسی به جریاناتی که درگیر مبارزات روزانه علیه سرمایه داری و سرنگونی جمهوری اسلامی هستند باید پاسخ روشنی گیرد. تقوایی میگوید که رفقای جدا شده از ما و این نوع چپ غیر سیاسی بوده و ایدئولوژیک اند، این تزی است که همواره هر سیاست راست اتخاذ شده را زیر فرش کرده و تحت عنوان تصمیم‌ استراتژی و سیاسی زیر فرش جارو میکند و مرزبندی ها و موضع گیری را نیز در چنین شرایطی نادرست میداند زیرا شرایط کنونی به نظر تقوایی یک حزب سیاسی را ملزم میکند تا تصمیم های سیاسی بگیرد و اپوزیسیون اپوزیسیون نشود و هر سیاست نادرست دست راستی خود را در چنین قالبی توجیه کند.
برای چپ و کمونیست موضع گیری، مرزبندی، تبیین سیاسی و عمل پراتیک و سیاسی از هم تفکیک شدنی نیستند و پس از اتخاذ نوعی از سیاست در حزب این تصمیم به رویکرد سیاسی و عملی حزب بدل شده و در تمامی سطوح و بخش ها اجرایی میشوند.
تقوایی اتهام میزند این چپ ها درگیر مبارزه میدانی علیه جمهوری اسلامی و هر حکومتی در هیچ جای دنیا نیستند و دردشان مبارزه با امپریالیسم و آمریکاست. ضمن شرم آور بودن چنین اتهاماتی به فعالین جنبشی که همواره در طول زندگیشان در راستای مبارزه با جمهوری اسلامی و هر نظام سرمایه داری ای هزینه های سنگینی داده و میدهند و از سوی دیگر به پراتیک بدل شدن سیاستهایشان در داخل و خارج‌کشور نشان میدهد این اتهام چقدر بی پایه و بی اساس است.
حمید تقوایی میگوید که چپ غیرسیاسی در جریان خیزش انقلابی شهریور با هر حزب و دولت غربی که از مبارزات سرنگونی طلبانه در ایران حمایت کرده مخالفت می‌کردند. انگار او دوره خیزش انقلابی را بخاطر ندارد و یا حافظه مخاطبین خود را دست کم گرفته است که جریانات رژیم چنجی و نیروهای ناسیونالیست کردستان در جرج تاون طرح ائتلاف را پیش بردند و دولت های بورژوازی غربی در مونیخ فرش قرمز برای پهلوی پهن کردند و بیش از حمایت از خیزش انقلابی شهریور در آلمان تبلیغاتی از رضا پهلوی انجام شد که هیچ جریان واقعی انقلابی ساکن در خارج چنین حمایتی دریافت نکرده بود.
قطعا حمید تقوایی و حزب کمونیست کارگری تنها جریان به اصطلاح چپی بود که از مراسم صلح نوبل و اعطای جایزه نوبل صلح به نرگس محمدی دفاع کرده و حمایت و تبلیغ کرد. اگر منظور تقوایی مرزبندی با چنین رویکردی جهت تقویت طرح آلترناتیوسازی بورژوازی بین المللی بر سر جامعه با حقنه کردن چهره های اصلاح طلب است، بله چپ و کمونیستهای ایران عموما این طرح را افشا کردند. طرحی که حککا به عنوان مبلغ آن را در تلویزیون و مقالات و تولیدات مختلف حزبی عمل کرد و همچنان به سیاست خود ادامه میدهد زیرا به مرزبندی سیاسی با نیروهای بورژوازی جهت سرنگونی جمهوری اسلامی باور ندارد و همواره اپوزیسیون اپوزیسیون نشدن را مطرح میکند ولی فراموش کرده است به شاگرد شوفر جریانات راست بدل میشود.
در ادامه پاسخ به نقد رحمان حسین زاده، تقوایی نقدهایی به جریانات دیگر را مطرح میکند که تا حدی موضوع متفاوتی نسبت به حکمتیست و شورای نیروهای چپ و کمونیست اتخاذ کردند، اما وارد کردن فرخ نگهدار کنار جریانات نام برده براستی مضحک است . خود فرخ نگهدار و هیچ جریان و فردی در فضای سیاسی ایران او را چپ می نامند. نگهدار دست راستی را در کنار طیفی از مسئولین رده بالای جمهوری اسلامی باید به حساب آورد. به دلیل کارکرد سیاسی و عملی اش در ضربه زدن به مبارزات انقلابی و سازمانهای چپ باید محاکمه شود. حمید تقوایی به آسانی مدال چپ را به گردن او می اندازد.
در ادامه حمید تقوایی غیر مسئولانه تمامی گروه‌های چپ محور مقاومتی را به کلیت چپ نسبت میدهد.
چپ و کمونیست ایران همواره علیه هر دو جناح جنگ یعنی دولت نتانیاهو و جبهه موسوم به مقاومت که متشکل از گروه‌های تروریستی مانند حماس و حزب الله است ایستاده و جنایت و نسل کشی های انجام شده را محکوم کرده است.
نکته مهم اینجاست که تقوایی و حزب کمونیست کارگری تاکنون بصورت جدی نسل کشی غیر نظامیان در فلسطین و کشتار مردم عادی در لبنان از سوی دولت نژادپرست نتانیاهو را محکوم نکرده و فقط یک جناح جنگ یعنی تروریستان اسلامی از حماس تا حزب الله را محکوم میکند.
این خط سیاسی واضح است، خط پروغرب و پروناتو و امتیاز دادن به دولت دست راستی اسرائیل و آمریکا برای قرار گرفتن در کمپ غرب در جنگ احتمالی بین اسرائیل و متحدان غربی اش با جمهوری اسلامی است.

۱۰ اکتبر ۲۰۲۴