طی یک سال گذشته سیاست گسترش جنگ از سوی دولت اسرائیل و دخالتگری های رژیم جمهوری اسلامی از طریق نیروهای نیابتی خود در منطقه شرایطی را به وجود آورده است که هر لحظه احتمال تشدید درگیری ها و گسترش جنگی ارتجاعی را در منطقه دامن زده است. شرایطی که کل مردم خاورمیانه و خصوصا ایران، در هراس و نگرانی عمیق از چنین جنگی، که می تواند به قیمت کشتار و آوارگی میلیون ها انسان تمام شود، به سر می برند.
در این مسابقه خود شیرینی برای ناتو و دولت اسرائیل در کنار سلطنت طلبان، مجاهدین و عبداله مهتدی و دیگر جریانات قوم پرست و ناسیونالیست ، حزب تقوایی را می بینیم که سالهاست زیر نام کمونیسم کارگری در جبهه اپوزیسیون راست و در کنار فاشیست ها قرار گرفته است. که من این جریان را من بعد فرقه “تقوائیه” نام خواهم گذاشت.
یکی دیگر از سران فرقه تقوائیه به نام ناصر اصغری در نوشته ای تحت نام “ناندانی غزه” آورده است:
“موقعیت این گرایش چنان نامطلوب است که خودشان هم میدانند باید به بهانه ای بچسبند تا بلکه هیاهویشان گوش شنوائی پیدا کند. آخرین مورد آن کشتار مردم غزه توسط ارتش اسرائیل است که ظاهرا تمامی هم ندارد. کشتار اخیر در غزه و کلا مسئله حل نشده فلسطین برای این طیف یک ناندانی شده است”.
این را دیگر نمی توان اسم سیاست بر آن گذاشت، اگر این زیر فرش کردن جنایات اسرائیل در فلسطین و گماشتگی و پادویی کردن برای صهیونیسم و فاشیسم نیست پس چیست؟ اگر این جملات تنها لیچار گویی به حزب ما بود، هیچ مشکلی نبود و ما آنرا در کنار دیگر ادبیات سخیف سران این حزب می نوشتیم. اما و در واقع این توهین و بی حرمتی به میلیونها انسان شریف و آزادیخواهی است که طی یک سال گذشته خیابانهای کل شهرهای اروپا و جهان را در دفاع از مردم فلسطین و در محکوم کردن جنایات اسرائیل در غزه به تسخیر خود در آوردند و خواستار محاکمه نتانیاهو و دیگر سران اسرائیل شدند. صدها هزار کارگر در سراسر دنیا و در امریکا و اروپا و… با بستن بنادر، با اعتصاب در فرودگاهها، با اعتصاب در کارخانه های اسلحه سازی علیه جنایات اسرائیل و دفاع و همکاری دول غربی از بار زدن تسلیحات به اسرائیل خوداری کردند و.. از نظر ناصر اصغری و حزب مطبوعش اینها همگی مدافعان جمهوری اسلامی و ارتجاع اسلامی منطقه اند ، چیزی که قصابان مردم فلسطین میگویند و جناب اصغری و حزبش طوطی وار آنرا تکرار میکنند. انگار ۴۲ هزار کشته در غزه که بیش از ۱۵ هزار تن از آنها کودک و دههاهزار انسان که مفقود هستند همگی حماس هستند، واقعا شرم هم چیز خوبی است.
گفته می شود که گویا از جنایات جمهوری اسلامی و یا از اسلام سیاسی و حزب الله و غیره سخنی نگفته ایم. در دوره ای که آمریکا و کشورهای غربی به عراق حمله کردند و یک میلیون انسان را قتل و عام کردند، آیا لازم بود که هر بار از جنایات صدام حسین و حزب بعث گفته شود؟ تا نکند دفاع ما از مردم عراق به دفاع از صدام تفسیر شود. به نظر آقایان، ما و مردم آزادیخواه جهان برای اثبات حقانیت خود باید هر بار جنایات جمهوری اسلامی را متذکر شویم. انگار که گویی ما طی چهار دهه اخیر در مورد جمهوری اسلامی و اسلام سیاسی و خطر آن در منطقه چیزی نگفته و یا کم گفته ایم؟ انگار که معضل فلسطین و جنایات اسرائیل در منطقه با به قدرت رسیدن جمهوری اسلامی و اسلام سیاسی و حماس و حزب الله شروع شده است. قبل از شکل گیری همه این جریانات از ۷۵ سال قبل دولت فاشیست اسرائیل تاکنون در فلسطین مشغول جنایت است. این جماعت نمی خواهند قبول کنند که حماس محصول شرایطی است که دولت اسرائیل بانی و باعث آن است و بنا به اعتراف خود سران اسرائیل، از طریق همین دولت سپانسری می شده است.
بنا به گفته آقایان هر کس در کنار اسرائیل نیست و علیه جنایات اسرائیل است و هر کس انقلابش و امیدها و آرزوهایش از کانال ویرانی ایران و بمباران و کشاندن منطقه به جنگی همه جانبه با دخالت امریکا تامین نمیشود از جانب آقای اصغری و حزبش، از جانب قوم پرستان و فاشیستهای آریایی و لمپن هوادار رضا پهلوی، به عنوان پرو جمهوری اسلامی معرفی میشوند. باید گفت این تبلیغات را خود اسرائیل و وزیر جنگش انجام میدهد و احتیاجی به تکرار آن توسط جنگ طلبان در این صف نیست.
به این جنابان باید گفت که آنچه که در فلسطین می گذرد هیاهو نیست، هیچ جنبده ای در این منطقه از تیررس ارتش اسرائیل در امان نیست، آنچه که در اینجا می گذرد جنایت و جنوساید است. اینجا پزشک، معلم، استاد دانشگاه، دست فروشف کارگر، کودک، زن، سالمندان و….. بقتل میرسند!
بی شک سخنان جناب اصغری و دیگر سران فرقه تقوائیه که گویا هیاهو است و این جنایات واقعیت ندارد را تنها می توان با سخنان محمود احمدی نژاد مقایسه کرد که منکر هولوکاست و جنایات هیلتر شد. وقتی فاشیستها یهودی ها را قتل عام میکردند ، نمیشد از پرولتاریای یهود و پرولتاریای آلمان و….سخن گفت! سخن بر سر قتل و عام فله ای مردم فلسطین وشاید در آینده مردم ایران است.
به آقای اصغری باید گفت که تو تنها می توانی در حمام خون زندگی کنی، چند هزار انسان دیگر در غزه و لبنان و احتمالا در ایران باید قربانی شوند تا وجدان نداشته شما بیدار شود و تو آنرا هیاهو ننامی، آیا نباید از شما پرسید که دخیل بستن شما و همپالگی های شما و جریانات قوم پست از نوع باند تبهکار مهتدی و مجاهدین و سلطنت طلب به حمله نظامی اسرائیل به ایران، “ناندانی” است یا دفاع بی قید و شرط از مردم فلسطین؟
در نهایت به انسانهای شریفی که هنوز ممکن است در این حزب یا هر جریان دیگری موجود باشند باید گفت که هیچ کمونیست فهیمی نمی تواند به خود بقوبلاند تا دفاع از مردم فلسطین را هیاهو بنامد و از لوله تفنگ های ناتو و ارتش اسرائیل به سرنگونی جمهوری اسلامی و آزادی بنگرد. تا دیر نشده صفوف این حزب را ترک کنید تا حداقل در سیاست های راست روانه این حزب و جریانات در تایید جنایات دولت اسرائیل و آمریکا شریک نشوید.
تا جایی که به جنبش کمونیستی و کارگری نیز برمیگردد، نباید اجازه داد دفاع از موازین بشری و انسانی امروز بخش اعظم بشریت در جهان علیه قتل عام و نسل کشی دولت اسراییل، را هیاهو نامید.
اما و در مقابل طبقه کارگر و مردم آزادیخواه ایران به هیچ کدام از بلوک ارتجاعی درگیر در این جنگ توهمی ندارند و در مقابل شکل گیری هر سناریوسیاهی جبهه مستقل و سوم را شکل می دهند. مردم آزادیخواه ایران که حداقل در طی یک دهه اخیر عزم خود را برای زیر کشاندن جمهوری اسلامی جزم کرده اند علیه هر دو نیروی ارتجاعی متخاصم خواهد جنگید! بیانیه های یکی پس از دیگری طبقه کارگر و دیگر مزدبگیران و سایر توده های مردم طی همین چند روز گذشته در محکومیت این جنگ نشان از این واقعیت است.
بی شک طبقه کارگر و مردم آزادیخواه ایران علیه جنگ و جنگ طلبان و فضای جنگی و بلندگو های آن از هر طرفی خواهند ایستاد و در کنار دیگر مردم آزادیخواه جهان علیه جنگ، علیه کشتار جمعی و نسل کشی مردم فلسطین و لبنان، علیه جنگ طلبی اسرائیل در منطقه و حمایت همه جانبه امریکا خواهند ایستاد.
در شرایط امروزی ایران که طبقه ی کارگر و متحدین اش بنا به احتناق و خفقان موجود امکان ایجاد تشکل ها سیاسی مستقل و سازمانیافته ی خویش را ندارند اما هر بخش کارگری به نوبه خود با صدور بیانیه هایی علیه هر نوع لابی ایستها و ماریونتهای حاکمان غربی و یا وابسته به حکومت موضعگیری می کنند و اجازه نخواهند داد که از بالا برایشان تصمیم گیری شود تا فقط فلاکت عمومی، سرکوب، کشتار فله ای و…نصیبشان شود.
طبقه کارگر و مردم آزادیخواه در ایران که از بیش از چهار دهه جنایت، کشتار، زندان و اعدام و بیش از چهار دهه بیکاری، فقر و فلاکت تحمیل شده توسط جمهوری اسلامی جانشان به لبشان رسیده است، اجازه نخواهند داد فضای جنگی بهانه ای شود تا فقر و فلاکت و خفقان بیشتری بر آنها تحمیل شود.
مردم آزادیخواه ایران بر خلاف تقوایی، مهتدی، رجوی و پهلوی و امثالهم، سرنگونی جمهوری اسلامی را نه از لوله تفنگ سربازان اسرائیلی و فرود آمدن بمبهای پنتاگون بر سر خود و خانه و کاشانه خود و جنگ می بینند، چنین جنگی، حتی اگر بر عمر جمهوری اسلامی نیافزاید که خواهد افزود و دست رژیم را برای سرکوب هر اعتراضی باز خواهد گذاشت جامعه ایران را بدل به ویرانه می کند و ایران را به محل عروج انواع دارودسته های ارتجاعی و کانگسترهای نظامی، از دستجات حکومت جمهوری اسلامی تا عوامل دول غربی و گروههای تروریستی تبدیل میکند.
بی تردید تنها نیرویی که میتواند جمهوری اسلامی را به زیر بکشد طبقه کارگر و مردم آزادیخواه ایران است و پاک کردن جمهوری اسلامی از جغرافیای ایران بدون مقابله با نیروهای ارتجاعی، ممکن نیست!
آسو سهامی
۹ اکتبر ۲۰۲۴
________________________________________
لیلیپوت و بلفوسکو نام دو کشور جزیرهای خیالی است که در نخستین بخش رمان سفرهای گالیور اثر جاناتان سوییفت از آنها یاد شدهاست. ساکنان هر دو جزیره آدم کوچولوهایی هستند که قد آنها حدوداً یک دوازدهم قد انسان معمولی است. برای سالها بر سرِ شکستن تخممرغ از سر یا ته بین لیلیپوت و بلفوسکو اختلاف و جنگ وجود دارد لی لی پوتها تلاش می کنند با کمک گالیور به بلفوسکو حمله کنند.