گفتگو با انترناسیونال هفتگى
درباره اوضاع سیاسى و جناحهاى حکومت
هیچ بخشى از حکومت دیگر نمیتواند
جلوى رشد اعتراضات مردم را بگیرد
هفتگى: اکنون بعد از بى خاصیت شدن جریان دوم خرداد، حتى بعنوان دریچه اى که مردم از کانال آن اعتراضشان را ابراز میکردند، صف بندیها و تقابلهاى اصلى در اوضاع سیاسى ایران را چه میبینید؟
منصور حکمت: بنظر من تقابل مردم در برابر حکومت در کلیت آن صریح تر و شفاف تر میشود. خاتمى و دوم خرداد، با کمک تتمه جنبش ملى -اسلامى که در دوره هاى قبل برخلاف میل خود به اپوزیسیون رانده شده بودند، توانستند چند سال دستور کار سیاسى جامعه را تحت الشعاع اختلافات درونى حاکمیت قرار بدهند. الان در پایان این دوره هستیم و صورت مساله سیاسى اصلى در کشور، یعنى نخواستن مردم و نتوانستن حکومت، با تاکید بیشتر در سطح جامعه طرح میشود و به رویدادهاى آتى و عملکرد ارودگاههاى سیاسى اصلى در ایران شکل میدهد. جنبش اعتراضى بخشهاى مختلف مردم، بویژه کارگران، زنان، دانشجویان و جوانان در اشکال مستقل ترى بروز پیدا میکند و رابطه این اعتراضات با اپوزیسیون میلیتانت بیرون حکومت، بخصوص کمونیسم کارگرى، نزدیک تر میشود. در خود هیات حاکمه، بنظر من تلاش براى “اصلاح” رژیم اسلامى از طریق ائتلاف جدیدى از فراکسیونهاى حکومتى، که دوم خرداد فقط یکى از آنها خواهد بود، ادامه پیدا میکند. خود دوم خرداد به پایان راه خود رسیده است. اما هم جریان ملى-اسلامى که از سهم خود در حاکمیت ناراضى است، و هم بخشهایى از جناح راست که موقعیت انفجار آمیز کشور را فهمیده اند، عمیقا به ضرورت دگردیسى رژیم اسلامى معتقدند و نوعى رفرم در حاکمیت را شرط بقاء رژیم شان میدانند. این به معنى پا گرفتن نوعى مرکز جدید در حکومت است. پیدایش یک وحدت تاکتیکى اى میان سران اصلى حکومت، در تمایز با سیاستهاى افراطى و مواجهه گرانه تر محافل دیگر در هر دوجناح، حول درک مشترکى از ملزومات بقاء حکومت در برابر تعرض مردم.
هفتگى: چهارچوب سیاسى و تاکتیکى این مرکز جدید چه میتواند باشد، دستورکارش به دوم خرداد نزدیک تر خواهد بود یا جناح راست؟ آیا دعواهاى بین دو جناح رژیم را کنترل خواهد کرد، به اعتراضات و خواسته هاى مردم چه برخوردى خواهد کرد؟
منصور حکمت : در اینکه تلاش براى ایجاد این ائتلاف جدید در مرکز حکومت عملا به نتیجه اى برسد جاى تردید جدى است. شک نیست که تعرض مردم به یک حکومت استبدادى سست و شکننده، خواه ناخواه نداى “اصلاحات” حکومتى و راه آمدن با مردم را به این یا آن شکل در درون حاکمیت بلند میکند، همانطور که طرفداران سیاست تشدید اختناق و زدن و ماندن را هم جرى تر و پر سر صدا تر میکند. اما اینکه این خط مرکز و “اصلاح طلب” عملا بتواند با توجه به پیشینه سیاسى جناحها و محدودیت میدان مانور رژیم، به یک فراکسیون علنى و رسمى جدید تبدیل بشود ساده نیست. در نتیجه نوعى همسوئى ضمنى میان سران دوم خرداد با بخشى از راست شاید محتمل ترین حالت باشد. دستور کار چنین ائتلافى بنظر من در شرایط حاضر بسیار به مواضع و اولویتهاى جناح راست نزدیک خواهد بود. جناح راست در تعادل قواى کنونى، پلاتفرم دوم خرداد مبنى بر گسترده کردن پایه حکومت از طریق پذیرش مجدد گروهها و محافل جریان ملى اسلامى به درون حکومت را نمیپذیرد. و این عصاره اصلاح طلبى دوم خرداد و اساس جامعه مدنى اینهاست. در نتیجه این باز سران دوم خرداد خواهند بود که همانطور که تابحال نشان داده اند، باید با هر ارفاقى که راست حاضر باشد بکند بسازند و به آن دلخوش باشند. در نتیجه مرکز جدید در این مرحله نهایتا یک راست “غیر افراطى” خواهد بود نه چیز بیشترى.
تردید دارم این روند عملا بتواند بطور جدى کشمکش جناحها را مهار کند، چون هیچیک از دو طرف (یعنى سران دوم خرداد و “عقلا”ى راست) نفوذ تعیین کننده اى بر جناحهاى افراطى تر خود ندارند. بعلاوه، این همسوئى ها در طیف مرکز پاسخى به مسائل گریبانگیر رژیم اسلامى، چه در بعد اقتصادى و چه در قبال اعتراضات روزافزون مردم، نمیدهد. هیچ بخشى از حکومت و هیچ آرایشى از محافل حکومتى دیگر نمیتواند جلوى رشد اعتراضات مردم را بگیرد. در سطح اقتصادى و موقعیت معیشتى و رفاهى مردم، اوضاع چنان وخیم است که با وعده سرخرمن و عقب نشینى هاى جزئى نمیتوانند کسى را به خانه بفرستند. اعتراضات کارگران و اقشار زحمتکش جامعه بر سر خواستهاى رفاهى بصورت یک تپش دائمى و پرشتاب در مرکز جنبش مردمى علیه جمهورى اسلامى جاى گرفته است و هر روز که میگذرد بر حدت و ابعاد آن افزوده میشود. در سطح سیاسى و فرهنگى مردم تکلیف جمهورى اسلامى را براى خود روشن کرده اند. این نظامى نیست که مردم ایران و بویژه نسل جوان حاضر باشد در آن زندگى کند. مردم میخواهند بساط این حکومت را جمع کنند. در نتیجه نه سرکوب و نه وعده، موج اعتراضات را کاهش نخواهد داد. در یک کلمه، کشمکش جناحهاى حکومت دیگر نه در مرکز توجه مردم است و نه بر روند حرکت آنها تاثیر تعیین کننده اى دارد.
هفتگى: در روزهاى اخیر و در شرایطى که هنوز بیشتر از یکماه از انتخابات ١٨ خرداد نگذشته، جناح هاى حکومت بر سر مسائلى مانند ماجراى لباس شخصى ها در جریان ١٨ تیر دو سال پیش، دزدیهاى کلان در وزارت نفت، استراق سمع و غیره همدیگر را گاز میگیرند، ارزیابى شما از این کشمکشهاى جدید چیست؟
منصور حکمت: بنظر من هیچ چیز جدیدى در این کشمکشها نیست. انتخابات نقطه عطفى نبود. ما اکنون با همان روندها و همان نقطه تعادلى روبرو هستیم که در ماههاى قبل از انتخابات برقرار بود. تمام تلاش هردو جناح در انتخابات این بود که این تعادل قوا به زیان شان تغییر نکند. در تقویم سیاسى هیچیک از دو جناح انتخابات حلقه اى در یک تعرض سیاسى به دیگرى نبود. هیچکدام آرزوى فرا رسیدن انتخابات را نداشت. انتخابات یک واقعه ادارى بو که موعدش رسیده بود. این واقعه را به هر قیمت پشت سر گذاشتند و سر کشمکشهاى روتین شان برگشتند.
هفتگى: شما در مصاحبه با رادیو انترناسیونال به این موضوع اشاره کرده اید که خط رفسنجانى نسبت به جریان دوم خرداد براى خود رژیم معقول تر است. دلیل و توضیح شما در اینمورد چیست و چه استنتاج سیاسى معینى از آن میگیرید؟
منصور حکمت: جمهورى اسلامى شانس بقاء ندارد. چه با دوم خرداد، چه با خط رفسنجانى و چه با خط خامنه اى. من در رادیو انترناسیونال در چهارچوب ارزیابى از موقعیت رفسنجانى به این اشاره کردم که در قیاس با دوم خرداد که از نقطه نظر دینامیسم درونى و بنیادهاى اساسى رژیم اسلامى یک خط اتوپیک و شکست طلبانه محسوب میشود، خط رفسنجانى یک آلترناتیو زمینى تر را نمایندگى میکرد. پلاتفرم رفسنجانى، در تاکید بر ضرورت عادى سازى مناسبات سیاسى و دیپلوماتیک با غرب، جلب سرمایه و تخصص و مدیریت غربى و تحکیم رابطه اقتصاد ایران با بازار جهانى اختلافى با مواضع دوم خردادى ها نداشت. حتى صراحت بیشترى داشت. اما رفسنجانى یک مدل چینى را دنبال میکرد و هنوز میکند. این گشایش اقتصادى و دیپلوماتیک (و حتى بدرجاتى فرهنگى) از نظر او نه فقط منافاتى با ولایت فقیه و حفظ انحصارى قدرت در دست جناح راست و وارثین خمینى نداشت، بلکه حفظ این قدرت انحصارى شرط آن گشایش بود. رفسنجانى برخلاف دوم خردادى ها هیچ نوع گشایش و اصلاحات سیاسى اى را که متضمن شریک شدن ملى اسلامى هاى “غیر خودى” در حکومت باشد را نمیخواست و نمیپذیرفت. عامل اجرایى چرخش بسوى غرب از نظر رفسنجانى میبایست خود لایه فوقانى حاکمیت اسلامى باشد. رفسنجانى در این سیاست (که آن را آغاز هم کرد و اگر یادتان باشد همین طایفه اپوزیسیون ملى اسلامى دوم خردادى امروز را هم به حال خلسه در آورد و به مدح و ثناى “پرزیدنت رفسنجانى” کشاند) شکست خورد چون نتوانست بر مقاومت ضد غربى در درون خود حاکمیت فائق بیاید. بنظر من با شکست رفسنجانى بحران آخر حکومت اسلامى آغاز شد. بحرانى که نمیتواند در چهارچوب رژیم اسلامى پاسخ بگیرد. پلاتفرم رفسنجانى پاسخى از درون سیستم براى بحران این سیستم بود. اما مبناى پلاتفرم دوم خرداد، اعلام شکست جمهورى اسلامى و فراخوانى اتوپیک و توخالى براى ایجاد یک جمهورى اسلامى دوم بود. نفس پیدایش دوم خرداد گواه این بود که مردم دیگر به جدال قدرت قدم گذاشته اند و رژیم اسلامى شانس بقاء ندارد.
هفتگى: روند تجزیه جریان دو خرداد حداقل در میان دانشجویان و تشکلهاى آنان از مدتى قبل آغاز شده و تاکنون جریاناتى از میان دانشجویان اعلام موجودیت کرده اند که بنحوى در مقابل رژیم و جریان دو خرداد هستند. ارزیابى شما از این جریانات و سیر محتمل “جنبش دانشجوئى” چیست؟
منصور حکمت: “جنبش دانشجویى” در یک رژیم استبدادى دست راستى کانون رشد کمونیستهاست. سیر قدرت گیرى کمونیسم در دانشگاهها و در میان دانشجویان خیلى وقت است آغاز شده است. حرکتى که در سطح رسمى و علنى در صفوف دانشجویان دیده میشود، تنها تصویرى دو بعدى از یک حرکت به مراتب عظیم تر است که در عمق جریان دارد. باید رابطه این حرکات در سطح رسمى و شبه قانونى را با آن تحولات عمقى شناخت. به موازات هر سازمان و کانون دانشجویى که در سطح علنى از خاتمى و دوم خرداد “عبور” میکند، هزاران دانشجوى رادیکال دارند به مارکس و کمونیسم کارگرى تمایل پیدا میکنند. اساسا رشد میلتانسى در سطح قانونى انعکاس چیزى جز این موج چپگرایى در عمق نیست. بنظر من دانشگاهها در تحولات جارى و آتى سیاسى در ایران به مراتب حتى از دوران انقلاب ۵٧ هم چپ تر خواهند بود. و خط روشن تر و فکر شده ترى هم خواهند داشت. حزب کمونیست کارگرى دارد وسیعا در محیطهاى دانشجویى مورد توجه قرار میگیرد.
هفتگى: بدلیل موقعیتى که امروز حزب کمونیست کارگرى در ایران پیدا کرده، خیلى ها، هم مخالف و هم موافق حزب، درباره اتحاد و ائتلاف با جریانات دیگر علیه جمهورى اسلامى صحبت میکنند. نظر شما در اینمورد چیست؟
منصور حکمت: قبل از هر ائتلافى باید نیروى خود را سازمان داد. قبل از هر اتحادى باید خط و مرزهاى هویتى و تفاوتهاى اجتماعى و آرمانى نیروها را ترسیم کرد. ممکن است نیروهاى کاملا واگرا در میان اپوزیسیون به یک عمل همسو و هماهنگ علیه رژیم اسلامى دست بزنند. ممکن است حتى آگاهانه به یک عمل مشترک دست بزنند. اما وظیفه اول ما این است که کارى کنیم دهها میلیون مردم ایران تفاوتهاى ما را بشناسند و آگاهانه انتخاب کنند. براى ما الان مهم است که مردم شریف و زحمتکش در ایران، کارگران ایران، زنان ایران، بدانند پاسخ واقعى به مشقات امروز، کمونیسم و حزب کمونیست کارگرى است. وحدت عمل و ائتلافى که بر آگاهى و وقوف مردم بر تفاوتهاى نیروهاى اپوزیسیون مبتنى نباشد، عملا در خدمت جریانى قرار میگیرد که بطور خودبخودى در فرهنگ و افکار و تبلیغات حاکم بر جامعه دست بالا دارد، یعنى نیروهاى بورژوایى. یک کمونیسم بسیار قوى، شرط حیاتى هر نوع وحدت عمل و ائتلاف پیشرو در صف اپوزیسیون است. ما فعلا میخواهیم این کمونیسم بسیار قوى را بسازیم. ما گوشه گیر و سکتاریست نیستیم. ذهن باز و گوش شنوایى داریم. از حضور همه کس و هرکس در هر سنگر مبارزه آزادیخواهانه استقبال میکنم. اما ایجاد جبهه ها و اتحادهاى سازمانى امروز در دستور ما نیست.
از انترناسیونال هفتگى شماره ۶٢
٢٢ تیر ١٣٨٠ – ١٣ ژوئیه ٢٠٠١