پشت پرده نشست و برخواستهای اصلاح طلبان و اصولگرایان و تدوین و تصویب آنچه “قانون جامع انتخابات” برای ریاست جمهوری و شوراهای اسلامی شهر و روستا گفته میشود، آماده شدن برای دور دیگری از سیرک انتخاباتی در جمهوری اسلامی است. قانون جدید برای داوطلبان مجلس اسلامی علاوه بر پایبندی به مسائل ایدئولوژیک رژیم اسلامی دو شرط دیگر اضافه شده است، که کاندیداها یا باید”از طرف حزبی فعال معرفی شوند یا باید ده هزار امضای الکترونی قابل شناسایی در حوزه انتخابی خود” یا میزان قابل توجهی پول به وزارت کشور پرداخت کنند.
رونمایی ازعکس میرحسین مو سوی و زهرا رهنورد در حبس خانگی بخشی از پازل انتخاباتی رژیم است که قرار است در سال ۹۸ شمسی برای مجلس یازدهم تدارک آنرا ببینند. محمد خاتمی رئیس جمهور سابق در دیدار با فراکسیون “امید” دغدغه ی خود را برای انتخابات آتی رژیم برملا کرده است. خاتمی پاره تن جمهوری اسلامی است. و اعلام کرد:” اصلاحات اگرچه نظر انتقادی دارد اما درون نظام است .. و ما در موقعیت فوقالعاده سختی قرار داریم .” در این دیدار بخشی از ماموریتی که به وی سپرده شده است را بیان کرده است. وی گفت:”دیگر خیلی سخت است که به مردم بگوییم بیایید رای بدهید. آیا فکر میکنید در دور آینده انتخابات به حرف من و شما مردم پای صندوقها خواهند آمد؟”
کسی از پشت پرده توافقات جناحهای رژیم خبر ندارد. لابد خاتمی شروطی را مطرح کرده است! شاید “نظارت استصوابی” شورای نگهبان کمی شلتر شود! ممکن است حضور در صدا و سیما را برای اصلاح طلبان فراهم کنند! شاید حصر خانگی موسوی و کروبی برداشته شود!ممکن است رئیسی همراه با محسن اژه ای دو ضلع هیئت مرگ دردوران طلایی نخست وزیری موسوی یکی در مقام رئیس و دیگری معاون اول قوه قضاییه رژیم گوش چشمی به اصلاحات داشته باشند!
به میدان آوردن مهره های سوخته و نیمه سوخته رژیم حکایت از تلاشی دیگر برای تحمیق توده ی مردمی است که کارد به استخوانشان رسیده است. کل سران رژیم با این صورت مسئله توافق دارند که مردم در مقیاس میلیونی مترصد به زیر کشیدن رژیم شان هستند. این واقعیت را سران رژیم اعم از اصلاح طلب و اصولگرا و حتی فرماندهان جنایتکار سپاه و ارتش پنهان نمیکنند. “سیاست انتخاباتی ” برای رژیم در طول چهار دهه گذشته نه تنها عمر خریده بلکه به درجه ای زیادی باعث توهم پراکنی در میان توده مردم هم بوده است. بنابراین هنوز برای رژیم به عنوان یک راهبرد سیاسی برای جلب توجه مردم کاربرد دارد. اما بازی بقای جناحهای رژیم یک بازیگر قدرتمند دیگری دارد که دیگر به آسانی کلاه سرش نخواهد رفت. مردم معترض و در راس آنها طبقه کارگر چیزی برای از دست دادن ندارند! باید به خاتمی و طرفداران سینه چاکش در بی بی سی و صدای آمریکا گفت: ” اصلاح طلب اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا”
بن بستی فلج کننده سراپای رژیم اسلامی را فراگرفته است. گشایش اقتصادی در رژیم اسلامی نه در کوتاه مدت و نه درمیان مدت قابل تصور نیست. معضل فرهنگی رژیم لاینحل باقی مانده است. بحران مشروعیت کماکان گریبان رژیم را فرا گرفته است. مردم در دیماه سال گذشته در بیش از صد شهرعلیه بیکاری، فقر و فساد اداری و سیاسی و برای سرنگونی رژیم به میدان آمده اند. از سال گذشته تاکنون نه تنها وضعیت معیشتی مردم تغییری نکرده است، بلکه گرانی مایحتاج ضروری مردم سر به فلک کشیده است. تورم با تغییر بازار ارز بالا و پایین می رود. کوپنی کردن کالاهای اساسی از سال آینده گرهی از مشکلات اقتصادی مردم باز نخواهد کرد.
در یک سال اخیر طبقه کارگر سکان اعتراضات علیه فقر و بیکاری را در دست داشته است. ادعا نامه کارگران علیه نظام سرمایه داری با خواست اداره شورایی و کنترل کارگری هر چند در مقیاس گسترده ای نبود اما نشان داد طبقه کارگر در معادلات آتی قابل حذف نیست و یکی از مدعیان اصلی قدرت سیاسی در ایران خواهد بود. دوره پر تحولی در انتظار است. جنبشهای اجتماعی، درگیر مبارزه ای تنگا تنگ و نفس گیر با هم هستند. طبقه کارگر جنبش قدرتمندی است که با اعتصابات و تحصن ها و اعتراضاتش میتواند سکان سرنگونی انقلابی رژیم اسلامی را در دست بگیرد. جنبش آزادی زن و جنبش اعتراضی جوانان و دانشجویان دو متحد اصلی طبقه کارگر در جدال سرنوشت ساز آینده در ایران خواهند بود. راهی جز اتحاد حول پرچم کمونیستی طبقه کارگر برای رهایی از نکبت سرمایه داری نمانده است.