در قرن بیست و یکم، در اوج توانائی علمی و تکنولوژیکی و بارآوری کار، بشریتِ کارگر در ناامنی اقتصادی و اجتماعی و فقر روزافزون و تحتِ سرکوب سیاسی دولتهای سرمایه داری بسر میبرد. اقلیتی بسیار ناچیز از سرمایه داران بر کُره خاکی حُکم میرانند. نه فقط هیچ گرایش سیاسی و حزبی طبقه بورژوازی راه حلی برای پاسخ به نیازهای مُبرم میلیاردها کارگر و انسان کارکن ندارد؛ بلکه تشدید رقابت سرمایه داران برسر حوزه نفوذ، سپردن سرنوشت فرد و جامعه به مکانیزم رقابت در جنگل بازار آزاد، تروریسم دولتی و اسلامی، دورنمای جنگهای خونین تر را بالای سر جوامع امروز قرار داده است. میدانداری راست افراطی در حاکمیت بورژوازی، راستگرائی در سطح دولتها و بستر اصلی سیاست، تشدید سیاستِ ریاضت اقتصادی، گسترش کانونهای بحران و تروریسم و نابودی جوامع در خاورمیانه و شمال آفریقا، نیاز بورژوازی برای عبور از بحران اقتصادی است. امروز شعار مارگارت تاچر و راست افراطی دهه هشتاد؛ “زنده باد سود”، تحقق پیدا کرده است؛ سرمایه داری از خلاقیت و هنر تا سلامتی و بهداشت و آموزش و هوا و آب و همه چیز را به کالا و به وسیله کسب سود بدل کرده است. بورژوازی برای سود نه فقط زندگی و آینده بشریت کارگر بلکه کُره خاکی و محیط زیست وی را با مخاطرات جدی روبرو کرده است.
علتِ پایه ای مشقاتِ بشر امروز تنها و تنها نظام سرمایه داری و نیازهای انباشتِ سرمایه است. وجود جوامع فقر زده و بیکاری انبوه در عصر انقلاب انفورماتیک و تحولات تکنولوژیک، زاده منفعتِ زمینی نظم وارونه سرمایه داری است. همزمان طبقه کارگر و جنبشهای پیشرو مرتبا علیه سیاستهای ریاضت اقتصادی و گذاشتن بار بحران روی دوش کارگران مبارزه کرده اند. یک ضعف اساسی جنبشهای ضد کاپیتالیستی در اروپا و آمریکا در یکدهه اخیر این بوده است که تقابل با سیاستهای بورژوازی را به یک راه حل متمایز کارگری و سوسیالیستی و جدال برسر قدرت سیاسی ارتقا نداده است. طبقه کارگر و اردوی آزادیخواه و پیشرو اما امروز بیش از هر زمان در تقابل با سرمایه داری و سیاستهای آن قرار گرفته است و در این مبارزه ضروری و حیاتی است که بعنوان طبقه و جنبشی آلترناتیو بمیدان بیاید. در این جدال طبقه کارگر برای پیشروی باید از چهارچوبهای پارلمانی عبور کند و راه حل کارگری و سوسیالیستی را بطرق انقلابی بمیدان بیاورد. سازماندهی جنبش شورائی و عمل مستقیم کارگری و تشکیل احزاب کمونیست کارگری که آلترناتیو سوسیالیسم را در مقابل جوامع امروز قرار دهند، از نیازهای ضروری و مُبرم این کشمکش طبقاتی است.
خاورمیانه و ایران نیز در بحران و جنگ و کشمکش حّاد بسر میبرد. حّاد شدن بحران اقتصادی و سیاسی رژیم اسلامی و ناتوانی در پاسخ به پایهای ترین خواستهای طبقه کارگر و شهروندان محروم، مسئله سرنگونی رژیم اسلامی را به صدر سیاست رانده است. اعتراضات توده ای دیماه ١٣٩۶ سیاست در ایران را بازتعریف کرد و با امواج اعتراض رادیکال کارگری تداوم یافت. تلاش برای آلترناتیوسازی در اپوزیسیون و تلاشهای جمهوری اسلامی در پوزیسیون، هنوز نتوانسته است “خطر” عروج کارگر و کمونیسم در ایران را منتفی کند. در ایران طبقه کارگر بیش از هر زمان با نقد ضد سرمایه داری و با تکیه به جنبش شورائی میرود که به یک پای کشمکش برسر قدرت سیاسی بدل شود. اما وضعیت مشخص و کنونی جامعه ایران، بسرعت عروج سهمگین اعتراضات توده ای و اعتصابات گسترده کارگری را در چشم انداز قرار داده است. این بار کشمکش طبقات برسر دولت، حاکمیت، قانون و تصویر از آینده اوج میگیرد و طبقه کارگر باید سیاست و تاکتیک اش را براین اساس تعیین کند. در این اوضاع چشمها به نقش رهبری طبقه کارگر در تحولات آتی دوخته شده است.
همینطور تامین فوری معیشت مناسب برای همگان، ملغی اعلام کردن حداقل دستمزد تعیین شده چهار بار زیر خط فقر “شورای عالی کار” جمهوری اسلامی، پرداخت یکجای دستمزدهای معوقه باحتساب تورم، بیمه بیکاری مکفی برای همه افراد آماه بکار، تامین مسکن مناسب برای شهروندان، تامین رایگان طب و آموزش، وسایل حمل و نقل و پایان دادن به انواع تبعیض ها، پرداخت خسارت به مردم سیل زده و زلزله زده ایران و بازسازی فوری مسکن و محل زندگی آنان، از مسائل و خواستهای بلافصل کارگران و پرچم مبارزاتی آنهاست. کارگران و اکثریت عظیم مردم زحمتکش براین امر آگاهند که تامین و تضمین این نیازهای پایه ای در گرو سرنگونی جمهوری اسلامی و برقراری یک دولتِ انقلابی کارگری است.
فراخوان ما اینست با صدای رسا علیه فقر و بیکاری و تبعیض و نابرابری، علیه آپارتاید جنسی و بیحقوقی زن، علیه تفرقه قومی و مذهبی و نژادی و جنسی، علیه سرکوب و زندان و اعدام، علیه وضع موجود متحدانه بمیدان بیائیم. کارگران در این اوضاع باید بعنوان “دولت سایه” عمل کنند و از موضع رهبر جامعه حرف بزنند. تمام آن خواستها و نیازهای بدیهی را که بورژوازی نمیدهد و یا میگوید “نمیتواند بدهد”، یک دولت انقلابی کارگری تامین و تضمین میکند. باید برای هژمونیک کردن افق و راه حل کارگری در جامعه تلاش کرد و اول مه فرصتی برای این مُهم است. اوّل مه امسال را با برگزاری اجتماعات بزرگ به صحنه اتحاد کارگری و انترناسیونالیستی تبدیل کنیم.
حزب کمونیست کارگری - حکمتیست روز جهانی کارگر را به طبقه کارگر و کمونیست ها و آزادیخواهان جهان تبریک میگوید. در اوّل مه نه شاهی تاجگذاری کرده است، نه مذهبی آمده است و نه “ملّتی” درست شده است! اوّل مه روز یک طبقه جهانی، روز یک جنبش بین المللی کارگری است که برای تغییر رادیکال و ریشهای جهان، برای انقلاب کمونیستی مبارزه میکند. ما در اینروز بر ضرورت استقلال سیاسی و فکری و تشکیلاتی طبقه کارگر از جریانات و جنبشهای بورژوائی تاکید میکنیم. طبقه ما باید حول حزب کمونیستی کارگری و پرچم سوسیالیستی خود گرد آید و در سازمانهای توده ای و شورائی خود متشکل شود. باید برای سرنگونی دولتهای سرمایه داری و کسب قدرت سیاسی و ایجاد حکومت کارگری و نظام سوسیالیستی تلاش کنیم. ایجاد جامعه ای به دور از کار مُزدی و استثمار فرد از فرد و مالکیت خصوصی بر ابزار تولید، به دور از فقر و گرسنگی و بیکاری و زشتیهای امروز جامعه بشری مُمکن است. در روز اوّل مه بر تقویت اتحاد طبقاتی مان و بر مُبرمیتِ عروجِ آلترناتیو کارگری پای میفشاریم!
مرگ بر جمهوری اسلامی!
آزادی، برابری، حکومت کارگری!
زنده باد جمهوری سوسیالیستی!
حزب کمونیست کارگری ایران – حکمتیست
١٣ فروردین ١٣٩٨- ٣ آوریل ٢٠١٩