قبلا روزنامه های امریکا خبر داده بودند که در پی عوض شدن سفیر آمریکا در ترکیه و نشست مقامات امریکا و ترکیه تلاشهای زیادی برای عادی سازی روابط طرفین در کار است و گفته میشد به چهارچوبهایی عمومی برای یک توافق دست یافته اند. طبق اخبار مربوط به این توافق، گفته میشد ترکیه استفاده از سیستم دفاع موشکی اس ۴۰۰ که از روسیه خریداری شده بود را به تعویق می اندازد و همچنین منطقه ای برای تجارت ازاد باز کرده است که سالانه ۸۰ میلیارد دلار سود برای طرفین “امریکا و ترکیه” در پی خواهد داشت، ترکیه به برنامه قبلی که اموزش خلبانان این کشور با هواپیماهای اف ۳۵ است بازخواهد گشت و امریکا هم به تعهد خود مبنی بر فروش این جنگنده ها به ترکیه پابند خواهد بود. لیندزی گراهام یکی از اعضای کنگره آمریکا گفته بود برای امریکا لازم و ضروری است که به هر قیمتی به قول ایشان ” رد شدن از لاشه همپیمانانش هم باشد” باید دوباره ترکیه را به سمت امریکا متمایل کند.
ترامپ رئیس جمهور آمریکا با انتشار چند پیام در توئیتر خروج نیروهای امریکا از منطقه موسوم به امن در شمال سوریه را اعلام کرد. گرچه این تصمیم باری دیگر اپوزیسیون موسوم به “نیروهای سوریه دمکراتیک ” را مبهوت کرد اما برغم اعلام پیام حفظ و احترام به “تمامیت ارضی” سوریه از سوی سایر نیروهای دخیل در سوریه و منطقه ، اما منافع پشت این نگرانیها از یک جنس نیستند. سخنگوی ریاست جمهوری روسیه ابراز امیدواری کرد که ترکیه در تمامی شرایط به “تمامیت ارضی” سوریه احترام بگذارد و رژیم اسلامی از زبان ظریف اعلام کرد که ایالات متحده “اشغالگری غیر مرتبط” در سوریه بوده است. سخنگوی فدریکا موگرینی، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا تاکید کرد هرگونه از سرگیری درگیری ها در شمال سوریه منجر به آوارگی بیشتر ساکنان خواهد شد و تلاش ها برای یافتن راه حل سیاسی برای بحران سوریه را تحت الشعاع قرار خواهد داد.
ترامپ در پیام توئیتر خود رو به کشورهای اروپا میگوید: “زمانیکه من وارد واشنگتن شدم، داعش در این منطقه حکومت می کرد. ما سریعا خلافت داعش را بطور صد در صد شکست دادیم که این شکست شامل به اسارت گرفتن هزاران نفر از اعضای داعش بود که اغلب آنها اروپایی بودند. اما اروپا خواستار بازگشت آنها نیست. آنها می گویند آمریکا نیروهای داعش را نگه دارد! من می گویم نه، ما برای شما کار بزرگی انجام دادیم و اکنون شما می گوئید آنها را در زندان های آمریکا با هزینه های بسیار زیاد نگه دارید. آنها برای شما هستند تا محاکمه شوند. آما آنها (اروپائی ها) می گویند نه.” همچنین ترامپ ادامه میدهد: “ترکیه، اروپا، سوریه، ایران، عراق، روسیه و کردها اکنون باید موقعیت را بسنجند و درباره اینکه می خواهند با اعضای بازداشت شده داعش چه کاری انجام دهند فکر کنند. همه آنها از داعش که برای چند سال دشمنشان بوده متنفر هستند. ما از آنها ۷ هزار مایل فاصله داریم و اگر داعش مجددا در هرکجا به ما نزدیک شود مجددا آنها را شکست می دهیم.”
بیانیه کاخ سفید هم با اشاره به داعش گفته است:”حکومت آمریکا بارها از فرانسه، آلمان و کشورهای دیگر اروپایی خواست تا شهروندان بازداشت شده خود را که به عضویت داعش درآمدهاند و اکنون در بازداشت بسر میبرند، تحویل گیرند. اما آنان از این اقدام سر باز میزنند. ترکیه از اکنون به بعد نسبت به تمام نیروهای داعش که دو سال است در بازداشت بسر میبرند مسئول خواهد بود.”
**
با اعلام خروج ترامپ از شمال سوریه و آنهم در آستانه مضحکه انتخابات ریاست جمهوری در امریکا تنازع و کشمکش هژمونی ابر جنایتکاران وارد دور دیگری شده است. اگر گفته ها و عملکرد امروز ترامپ فاشیست را مبنا قرار دهیم و با فرض اینکه مخالفتها در هیئت حاکمه امریکا علیه ترامپ به سیاست دیگری نیانجامد، میتوان نتیجه گرفت، رژیم اسلامی فاشیستی ترکیه، در بازی دیپلماسی میان روسیه و امریکا، در نهایت توانسته است به یک توافق تسلیحاتی – تجاری با امریکا برسد و همچنین پست ژاندارم منطقه به نیابت از امریکا را دوباره به دست بگیرد. امریکا پس از شکست در عراق و تحمیل عقب نشینی های یکی پس از دیگری در منطقه و خصوصا در جریان بازنویسی قانون اساسی سوریه موسوم به “آدانا” که ترکیه و روسیه و قطر در آن دست بالا را داشتند، با خروج از شمال سوریه و تهدید و گلایه از اروپا، میرود شکست همه جانبه در سوریه را نیز به کارنامه خود بیافزاید. البته شکست امریکا در منطقه، لااقل هنوز، به مثابه دست بالا پیدا کردن مردم منطقه نیست، اما این بحث دیگری است.
ترامپ با توافق با ترکیه و خروج از شمال سوریه و با استفاده از کارت داعشی هایی که از این پس در کنترل ترکیه خواهند بود و بغرنج تر کردن توازن نیروها از نگاه و منافع اروپا، برخی از کشورهای غیره همسو با منافع امریکا را تحت فشار قرار میدهد، از طرفی دیگر رژیم فاشیستی اسلامی ترکیه نیز میتواند بر فشارهای خود بر اروپا بیافزاید و هم با کارت داعشی هایی که در اختیار دارد و هم، برهم زدن توازن موقتی نیروهای دخیل در سوریه و برافروختن جنگی دیگر و احیانا احیاء دوباره نیروهای تروریست اسلامی، موج دیگری از آوارگان سوریه را علیه اروپا و برای مقاصد کثیف خود براه بیاندازد. در این راستا شاید سر راست ترین موضع را رژیم ادمکشان اسلامی اعلام کرده اند، رژیم اسلامی از زبان ظریف میگوید امریکا “اشغالگری غیر مرتبط” است. این موضع علاوه بر صحه گذاشتن بر “اشغالگری مرتبط”، روشن تر از بقیه جریانات دخیل در سوریه و برخلاف ظواهر حقوق بشری و فوران “اومانیسم” پوچ اروپایی و بلوک دیگر دخیل در بازار خون و اسلحه در سوریه، منافع ابر جنایتکاران بلوک دیگر این جریان را بر همگان روشن میکند.
دراین میان مردم سوریه هستند که قربانی این سیاستهای کثیف میشوند. شمال سوریه مستقیما در معرض فاجعه ای دیگر است. سوریه در نبود یک نیروی انقلابی مانند لاشه ای بر زمین افتاده و گرگها و کفتارها بر سر سهم بری از این موجود در حال رقابت هستند و تنها چیزی که کوچکترین اهمیتی برای آنها ندارد مردم این کشور است که نیروهای داخلی و خارجی، دوری و نزدیکی خودشان را با منتسب کردن آنها به ملیت یا مذاهب گوناگون نشان میدهند. تمام آنها چه ابرجنایتکاران جهانی و منطقه ای و چه نیروهای داخلی، در این کسب و کار کثیف سهیم و دخیل هستند. چیزی که در سوریه نمایندگی نمیشود، منافع اکثریت مردم سوریه مستقل از هویت و مذاهب است. کشمکشهای سوریه برخلاف گفته های ترامپ، صرفا جنگ طایفه ای نیست بلکه نتیجه به جان هم انداختن مردمان منتسب به ملیت و مذاهب است که تاجران خون و اسلحه مسبب آن هستند.
احزاب ناسیونالیست کُرد سوریه که مشغول پادویی سیاست امریکا از یکطرف و همسویی با رژیم اسد و جمهوری اسلامی و حشد شعبی از طرفی دیگر بودند نیز در تحمیل سرخوردگی و دپرشن سیاسی و سردرگمی به مردم این منطقه به اندازه امریکا و سایر نیروهای دیگر سهیم هستند. احزاب ناسیونالیست کُرد در سوریه در این بازی کثیف که مردم شمال سوریه را سپر سیاستهای سهم بری و کثیف خود کردند نه تنها دست آمریکا، بلکه رژیم اسلامی و نیروهای اسلامی دیگر را در این کشور باز کردند و در شمال سوریه خود پیشقراول آنها بودند. عکس گرفتن با تانکها و ادوات جنگی امریکا را کسی فراموش نکرده است. افشا نکردن این احزاب و دفاع صرف از پدیده موسوم به “روژاوا” یک سیاست ناسیونالیستی و یک دنباله روی محض از این جریانات پادوی امریکا است. ما مدافع مردم سوریه هستیم مستقل از هویتهای اختراعی مذهبی و ملی. هرگونه حمله نظامی از جانب ترکیه یا هر کشور دیگری به مردم سوریه قویا محکوم است، اما اگر بخواهیم از این محکوم کردنها فراتر برویم باید سیاست دیگری و جنبش دیگری را به هدف منظوری دیگر براه انداخت. مسیر چنین مبارزه و جنبشی نمیتواند همسو با جریاناتی باشد که هرکدام به سبکی جامعه سوریه را وارد چنین منجلابی کرده اند. از نگاه احزاب ناسیونالیست کُرد در سوریه، رژیم اسلامی در ترکیه و امریکا “اشغالگر نامربوط است”، اما “اشغالگری جمهوری اسلامی مربوط” است، مستقل از کلمه اشغالگری، سیاستی که نخواهد دنباله رو چنین جریاناتی باشد باید تلاش کند جنبشی را سازمان دهد که از مکانی دیگر به این مسئله نگاه کند. از نگاه منافع اکثریت مردم سوریه اینطور نیست که “امریکا نامربوط و رژیم اسلامی مربوط است”، در نتیجه نشان ندادن این واقعیات به دنباله روی از یکی خواهد انجامید. جریانی که این واقعیات را به مردم سوریه نمیگوید به چشم جامعه خاک میپاشد.