تاریخ سیاه حکومت اسلام و سرمایه با سرکوب اعتراضات طبقه کارگر آغاز شد. حکومت اسلامی از بدو روی کار آمدنش، ماشین سرکوبش را بر علیه طبقه کارگرو فعالین آن بکار گرفت. به گلوله بستن کارگران بیکار و دستگیری ۳۰۰ نفر از انها در تظاهرات ۱۰۰۰۰ نفره کارگران بیکار دراصفهان در فروردین ۵۸، نشان از آینده ای سیاهی را میداد که این جانیان برای مردم تدارک دیده بودند. روشن بود که آمده اند تا بزنند و نابود کنند. قصدشان روشن بود. زدند تا هر چه زودتر جو دوران انقلاب به کناری رفته و به رسالت خود برای سرکوب انقلاب عمل کنند. معلوم بود که یک وظیفه حیاتی حکومت اسلامی، خاموش کردن و خفه کردن اعتراضات کارگری است. روشن بود که شاید بتوانند انقلاب را سرکوب کنند، اما نخواهند توانست مبارزه طبقه کارگر علیه سرمایه را متوقف کنند.
در دوران انقلاب، تشکل های کارگری منجمله تشکل کارگران نفت علاوه بر مطالبات صنفی، در تحولات سیاسی نقش عمده ای ایفا کردند. کارگران نفت با بستن شیر نفت به روی ماشین سرکوب و حکومت نظامی عملا نقش تعیین کننده ای در سرنگونی رژیم سلطنت ایفا کردند. سنت شوراها و مجامع عمومی بعنوان یک سنت مهم در جنبش کارگری پیشقراول جنبش کارگری بود و تشکل های مستقل کارگری بسیاری شکل گرفت. درسالهای اولیه انقلاب تشکلات شورائی و رهبران عملی کارگری، نقش مهم و کلیدی در کنترل کارخانه ها و مراکز تولید و صنعتی داشتند. در برخی از مراکز تولیدی شوراهای کارگری مستقل از دولت، کنترل کارخانه ها را در دست گرفتند و در مورد تولید و اداره کارخانه تصمیم میگرفتند. اما جمهوری اسلامی طی پروسه ای با قتل عامهای سال ۶۰ و با سرکوب هر نوع تشکل کارگری و آزادیخواهانه، دستگیری فعالین کارگری، دانشجویی و اپوزیسون چپ و مارکسیست، به سرکوب شوراها و تشکلات کارگری دست زد و متعاقبا هر گونه تشکلات مستقل کارگری را ممنوع اعلام کرد.
در ادامه این پروسه و همچنین با شروع جنگ، نشریات کارگری توقیف و فعالین کارگری از کار اخراج و به زندان و جوخه های اعدام سپرده شدند. خانه کارگر مرکز جاسوسی رژیم، شوراهای اسلامی، تشکلات زرد کارگری و دولتی جایگزین تشکلات مستقل کارگری و شوراها شدند. اما تجربه شوراها و تشکلات مستقل کارگری بعنوان یک دستاورد مهم در جنبش کارگری ثبت شد و فعالین و رهبران جنبش کارگری با در نظر گرفتن اهمیت تشکلات مستقل کارگری در پیشروی و سازماندهی مبارزه طبقه کارگر بر علیه سرمایه، به جنگ رژیم و ماشین سرکوبش رفته و برخی از موانع ایجاد تشکلات مستقل کارگری را به کناری زدند. ایجاد سندیکای شرکت واحد، سندیکای نیشکر هفت تپه، اتحادیه آزاد کارگران ایران، کمیته پیگیری و کمیته های دیگر کارگری، همگی محصول تلاش بخشهای مختلف جنبش کارگری برای سازماندهی اعتصابات و اعتراضات کارگری است.
اتحادیه آزاد کارگران ایران در آذر ۸۵ با صدور بیانیه ای تشکیل و آغاز فعالیت خود را علام کرد. اعضای اتحادیه، کارگران بیکار و شاغل از بخشهای مختلف تولیدی، خدماتی و صنعتی در سراسر کشور هستند. حوزه فعالیت اتحادیه در سراسر کشور است و برای خواستها و مطالبات طبقه کارگر در ابعاد سراسری مبارزه و فعالیت میکند. طومار ۴۰ هزار امضا سال ۹۱ که کارگران بخشهای مختف تولیدی سراسر کشوردر اعتراض به دستمزدهای زیر خط فقر، دستمزدهای معوقه، وبیکار سازیها امضا کردند از فعالیتهای مهم در جنبش کارگری بود که درفضای سیاسی جامعه سر و صدای زیادی براه انداخت. در این طومار با درنظر گرفتن تورم، گرانی های سر سام آور، و فقر، برافزایش فوری حداقل دستمزد تا یک میلیون و پانصد هزار تومان توسط نمایندگان واقعی کارگران تاکید شده بود. تدارک این طومار و جمع آوری امضاها، توسط اتحادیه آزاد صورت گرفت. این طوماربعلت تعداد زیاد کارگرانی که آن را امضا کرده بودند، وزن زیادی داشت و نشان ازیک اعتراض سراسری طبقه کارگر برای یک مطالبه مهم و سراسری کارگری بود. سیاست سرکوب و زندانی کردن فعالین جنبش کارگری برای در هم کوبیدن تشکلات مستقل کارگری منجمله اتحادیه آزاد، و سیاست دستگیری و آزار و اذیت فعالین کارگری از جمله جعفر عظیم زاده دبیر هیات مدیره اتحادیه، پروین محمدی، شاپور احسانی راد، ناهید خداجو، نسرین جوادی، حیدر قربانی و دیگر فعالین جنبش کارگری، از طرف جنبش کارگری بی پاسخ نخواهد ماند.
جعفر عظیم زاده در حالیکه مشغول سپری کردن دوران ۵ سال زندانش در اوین بود و قانون آزادی زندانیان در دوران کرونا شاملش میشد، پرونده جدیدی برایش بخاطر صدور بیانیه در اعتراض به قطع بیمه درمانی زندانیان سیاسی و غیرسیاسی در سال گذشته و نیز انتشار فایل صوتی او در اعتراض به صدور احکام زندان کارگران هفت تپه و دستگیرشدگان روز جهانی کارگر سال ،۹۸، پرونده جدیدی برایش باز میکنند و به ۱۳ ماه دیگر دیگر محکوم میشود تا از آزادیش جلوگیری کنند. در این مدت دو تن از زندانیان که مهره های نهادهای امنیتی هستند دو بار به قصد قتل جعفر به او حمله کرده و او را مورد ضرب و شتم قرار میدهند که با دخالت و حمایت دیگر زندانیان، موفق نمیشوند این طرح جنایتکارانه خود را عملی کنند.
در همین دوران سخت، تست کرونا ۱۲ تن از زندانیان اوین منجمله تست جعفرعظیم زاده و اسماعیل عبدی مثبت اعلام میشود و متعاقبا در بهداری اوین بستری میشوند. ادعا میکنند که جعفر بخاطر مشکل قلبی و ریوی باید در بیمارستان طالقانی بستری شود. اما بجای انتقال جعفر به بیمارستان او را به سلول انفرادی در زندان رجایی شهر به بند میکشند.
اکنون جعفر عظیم زاده در زندان رجایی شهر زندانی است و در اعتراض به این اقدام جانیان اسلامی از روز یکشنبه ۲۶ مردادماه دست به اعتصاب غذا زده است. جعفردر سلول انفرادی مبتلا به کرونا وبیماری قلبی و ریوی برای زنده بودن در نبرد است و جانش در خطر است.
ما این آدم ربایی جمهوری اسلامی برای انتقال جعفر عظیم زاده به زندان رجایی شهر را قویاً محکوم میکنیم. ما دستگیری جعفر عظیم زاده ها و تمامی فعالین کارگری و سیاسی را محکوم میکنیم. این رژیم.مسئول هر گونه صدمه به جعفر عظیم زاده است. وظیفه همه تشکلات کارگری و فعالین کارگری است که از چهره ها و فعالین جنبش خود حمایت کرده و به اشکال مختف اعتراض کنند و خواهان آزادی جعفر عظیم زاده، اسماعیل عبدی و همه زندانیان سیاسی شوند.