در عکس العمل به اطلاعیه هفت تپه – عباس گویا

کارگری

« هرگونه مراجعه نمایندگان کارگری به مسئولین برای پیگیری مسائلی چون خلع ید، حق آبه، جلوگیری از غارت شرکت و امثالهم یکی از اقدامات معمول نمایندگان کارگری برای پیگیری مطالبات عمومی ما بوده و هست. نمایندگان ما به وزارت نیرو (بخشی از دولت روحانی)، نمایندگان مجلس و مجلس، قوه قضاییه مراجعه کرده و خواهند کرد».
« در مورد شخص ابراهیم رئیسی، بارها همکاران ما اعلام کرده اند که از نظر ما رئیسی و روحانی فرقی ندارند. مراجعه همکاران ما به ایشان صرفا به عنوان مراجعه به فردی است که در راس قوه قضائیه است»
« دو تن از نمایندگان عزیز و تلاشگر ما، آقایان محمد خنیفر و مسلم چشمه خاور برای پیگیری های معمول برای حق آبه و مسائل دیگر منجمله تحویل و تحول برای حکم خلع ید به تهران رفتند و در چندین جلسه با انواع مقامات اعم از وزارت نیرو، نمایندگان مجلس و … دیدار کردند. در یکی از این دیدارها دو نماینده مجلس یعنی نادری و موسوی همکاران ما را دعوت به حضور در جلسه ای با موضوعیت پیگیری مسائل هفت تپه کردند که قرار بوده درباره نحوه حل مشکلات جاری شرکت بحث شود اما بدون اطلاع همکاران ما یک بنر تبلیغاتی رئیسی را در محل نصب میکنند».
از اطلاعیه ١٣ ژوئن ٢٠٢١ جمعی از کارگران هفت تپه*
صرفنظر از اینکه هفت تپه چگونه به خود بنگرد، مبارزات هفت تپه از سه سال و اندی پیش سیاسی شده است. عروج هفت تپه بعنوان پرچمداران اداره شورائی حاصل خیزش کارگری دیماه ٩۶ بود. رهبران هفت تپه اما امروز خصوصا هنگامی که مسئله بر سر بود و نبود مجتمع است، تدافعی و صنفی برخورد میکنند. این ریشه سردرگمی و تشتت در برخوردهای اخیر فعالین کارگری هفت با جمهوری اسلامی است. آنچه در هفت تپه در جریان است اثبات این امر است که تشکل توده ای، حال مجامع عمومی یا تشکل شورائی، نمیتواند جایگزین تشکل سیاسی طبقه کارگر شود. تجربه هفت تپه برای من تجربه با ارزشی است چرا که هنوز هم در گوشه ذهنم این گزینه را ممکن میدانستم که شاید بتوان بدون حزب سیاسی برای کسب قدرت سیاسی خیز برداشت. هفت تپه ثابت کرد که نمیتوان چنین کرد. مهم نیست که رهبر عملی کارگران تا چه حد سیاسی و آگاه باشد و تا چه حد در میان کارگران نفوذ داشته باشد. نهایتا او بدون یک بدنه متشکل سیاسی نمیتواند هفت تپه را خصوصا هنگامیکه مسئله بر سر بقاست حول یک پلاتفرم سیاسی بخط کند. همچنین هیچ درجه از فشار سیاسی– انتقاد ها و نقدهای بجای فعالین سوسیالیستی — نمیتواند این معادله را بنفع جایگاه سیاست در هفت تپه عوض کند. هفت تپه نتیجه خیزش ٩۶ بود اما خود نمیتواند بدون اتکا به یک بدنه متشکل سیاسی عامل خیزش باشد.
هفت تپه نتوانست سیاسی باقی بماند چون بدنه سیاسی ای که پشتوانه آن بود، غایب است. در دوره ای این بدنه شامل فعالین کارگری پسا دیماه ٩۶ میشد. امروز آن بدنه باید یک حزب سیاسی کمونیستی و کارگری موثر باشد. تا کنون چنین حزبی بوجود نیامده است و هیچ حزب سیاسی فی الحال موجود صاحب نفوذی هم وجود ندارد. هفت تپه پس به راه حل سندیکالیستی کشانده شده است. هیچ حزبی خصوصا سه حزب کمونیست کارگری به کمبود حزب اقرار نمیکند چرا که اگر اقرار کند نفس وجودی خود را زیر سوال برده است. پس احزاب حکتمیست رسمی و غیر رسمی جایگاه سیاست در مبارزات هفت تپه را کاملا کمرنگ کرده، نقش سیاست را با ادبیاتی نظیر “کارگر نان ندارد، هفت تپه بی آب است، کارگر چریک نیست، باید واقعی برخورد کرد” و مشابه آن کاملا حذف کرده اند. حکمتیستها میگویند مبارزات کارگری “پیچیده است”، “زنده است”، “سکتاریستی نیست” تا عملا مبارزات هفت تپه را به سطح مبارزه ای صنفی تنزل دهند. رابطه حککا با هفت تپه اما کمی فرق میکند. از آنجا که حککا هویت خود را سرنگون طلب معرفی کرده است نه اقرار میکند که هفت تپه برای آن حزب تره هم خرد نمیکند و نه این حزب به کمتر از سرنگون طلب بودن کارگران رضایت میدهد! حککا از کارگر طلبکار شده است که چرا سرنگون طلب نیست.
همچنین هفت تپه هم از طرف جمهوری اسلامی و هم از سوی فعالین کارگری و سوسیالیستی در منگنه قرار گرفته است که سیاسی موضع بگیرد و عمل کند. اگر بالانس این فشارها را با موقعیت تدافعی فعالین هفت تپه برای بقا در نظر بگیریم، وزنه به نفع سواستفاده جمهوری اسلامی سنگینی میکند. فعالین کارگری اما ناگهان تغییر ریل نداده اند، خیانتی در کار نیست، نفهمی ای در کار نیست، ناآگاهی از جایگاه انتخابات و موقعیت رئیسی در کار نیست. مشکل اساسی فقدان بدنه متشکل و صاحب نفوذ کمونیستی است.
فارغ از سه حزب خواهر کمونیست کارگری، باید برای ساخت حزب قدم برداشت. در کوتاه مدت نیز نیروهای سوسیالیستی کارگری لازم است چه از طریق دیالوگ و چه از طریق نقد مواضع و عملکرد هفت تپه فشار سیاسی را روی هفت تپه حفظ کنند.
* اطلاعیه هفت تپه: https://www.facebook.com/kargare7tapeh/posts/322319896221109