پرسش: شاید بتوان گفت که جامعه کنونی ایران در اعتراضی ترین شکل تاریخ خود قرار دارد. بخشهای مختلف طبقه کارگر به صورت روزانه در اعتصاب و اعتراض و گردهمایی های مطالباتی هستند. زنان، معلمان، بازنشستگان، مالباختگان، جوانان و غیره در یک رویاروئی دائمی با جمهوری اسلامی قرار دارند. از سوی دیگر، حاکمیت اسلامی نه توان سرکوب گسترده اجتماعی را دارد و نه میتواند مطالبات عمومی مردم را مرتفع کند. بنظر میرسد جامعه، با شتاب زیادی به سمت یک انفجار بزرگ میرود، اما امر سازمانیابی و سازماندهی رادیکال و انقلابی به مثابه حلقه گرهی و نهایی پایان دادن به جمهوری اسلامی، دارای چنین سرعت و شتابی نیست؟ چه عواملی باعث کندی در پیشبرد این مهمترین امر تغییر اساسی در جامعه، شده است؟
علی جوادی: به نکته قابل تاملی در سیر تحولات اوضاع پیشارو اشاره کرده اید. آیا جامعه با شتاب زیادی به سمت یک انفجار اجتماعی میرود؟ آیا این سیر محتمل سرنگونی رژیم اسلامی است؟ مسلما اعتراضات توده ای کنونی در شهرهای مختلف و همچنین خیزشهای توده ای در دی ۹۶ و آبان ۹۸ تاکیدات معینی بر این سیر محتمل هستند. از طرف دیگر این نکته که امر سازمانیابی و سازماندهی با فاصله و تاخیر در حال تحول است مساله قابل فکری است. یک پرسش مهم در این تغییر وتحولات این است که آیا این روندها سیری خطی را دنبال خواهند کرد یا ما شاهد جهشی در این پروسه ها با توجه به تغییر توازن قوای سیاسی خواهیم بود؟ به هر حال مستقل از این مسائل باید به نکاتی در روند سازمانیابی طبقه کارگر و جامعه در مقابله با رژیم اسلامی و همچنین سیر خیزشهای اجتماعی پرداخت.
در یک کلام آنچه باعث “کندی” و یا “تاخیر فاز” در سیر تحولات و پروسه سازماندهی شده است در درجه اول به ویژگی ها و قابلیتهای رژیم اسلامی در سرکوب سیاسی جامعه و مشخصا فعالین و سازماندهندگان اعتراضات کارگری و اجتماعی و خیزشهای توده ای بر میگردد. سرکوب وحشیانه و متمرکز. دستگاه سرکوب رژیم اسلامی بخوبی به نقش کلیدی رهبران عملی و سازماندهندگان آگاه است. در عین حال میداند که نمیتوانند به سراغ هر معترض سیاسی در جامعه برود. مگر میشود ۸۰ میلیون نفر را بازداشت و زندانی کرد؟ نتیجتا به سراغ فعالین و سازماندهندگان اعتراضات اجتماعی میروند.
اما فاکتوری که احتمالا این اختلاف فاز میان بخشهای مختلف اعتراض در جامعه را توضیح میدهد بعضا به خصلت “ناگهانی” اعتراضات شهری بر میگردد. بر خلاف اعتراضات کارگری و اعتراضات معلمان و یا بازنشستگان که دارای نیروی سازمانده مشخص و بعضا قابل مشاهده ای است، اعتراضات و خیزشهای شهری در حال حاضر فاقد چنین ویژگی هایی است. خصلت انفجاری این اعتراضات قابلیت رژیم را در شناسایی و کنترل سازماندهندگان این اعتراضات محدود میکند. از این رو میزند و میکشد. از طرف دیگر رژیم تنها در شرایطی که این اعتراضات در جریان است قادر به شناسایی و کنترل و دستگیری سازماندهندگان این اعتراضات است.
به هر حال، همه ما که دستی بر سازماندهی اعتراضات داریم، خوب میدانیم که نه اعتراضات شهری در این شرایط باقی می ماند و نه اعتراضات کارگری و بخشهای دیگری جامعه در چنین شرایطی می مانند. یک فاکتور مهم این است که این اعتراضات بر یکدیگر تاثیر میگذارند و از یکدیگر تاثیر می پذیرند. جامعه، خصلت اعتراضات و به همراه آن ویژگی های سازماندهی این اعتراضات به سرعت در حال تغییر و تحول است.
یک نکته پایانی: جنبش ما در زمینه سازماندهی اعتراضات شهری و این چنینی تاکنون تمرکز کمتری داشته است. در این زمینه باید بیشتر و بطور مشخص بحث کرد.
پرسش: وقتی از امر سازمانیابی و سازماندهی انقلابی و کمونیستی جامعه سخن به میان میآید دقیقا منظور چگونه سبک کاری است؟ این سازمانیابی میتواند در چه اشکال و ظروفی تحقق یابد؟ فعالین سازمانده آن چه کسانی هستند؟
علی جوادی: سازماندهی کمونیستی علی العموم دارای دو رکن اصلی است. سازماندهی حزبی و سازماندهی توده ای. اجازه دهید در اینجا تمرکز را بر روی سازماندهی توده ای قرار دهیم. واقعیت این است که اشکال سازماندهی توده ای متعدد و متنوع اند و ما به قول منصور حکمت از هر خشتی که کارگر برای دفاع و بهبود اوضاع خودش بر روی هم میگذارد، دفاع میکنیم. اما تاکید ما عمدتا بر سر مطلوب ترین شکل و نوع سازماندهی معینی است. و مشخصا آن نوع سازماندهی که در طول تاریخ جنبش ما در بسیج توده کارگر و مردم زحمتکش بدست داده است. از این رو تاکید ما بر سازماندهی شورایی توده کارگر و مردم زحمتکش در محیط کار و در محیط زندگی است.
واقعیت این است که انتخاب اشکال سازماندهی امری اختیاری و تصادفی نیست. جنبشهای اجتماعی متفاوت در جامعه خصلت ها و ویژگی های خود را در اشکال سازمانیابی منعکس میکنند. همانگونه که جنبش کمونیسم کارگری بر اشکال شورایی سازماندهی اجتماعی تاکید دارد، جنبش ملی اسلامی هم بر اشکال اساسا بورکراتیک، رسته ای که افق شان تغییراتی محدود در مناسبات اقتصادی و اجتماعی حاکم بر جامعه است، تاکید میکند. بر خلاف جنبش ملی اسلامی، افق حاکم بر جنبش شورایی مورد نظر ما تغییرات پایه ای و دگرگونی در مناسبات اقتصادی و اجتماعی را دنبال میکند. نتیجتا تفاوت هم در افق و چشم انداز است و هم در روشها و سنتهای سازمانی و تشکیلاتی.
در حال حاضر ما در عمل اعتراضی کارگران شاهد گسترش و غلبه جنبش مجامع عمومی کارگری هستیم. اکثر اعتصابات کارگری بر مجامع عمومی استوار است. روتین کردن مجامع عمومی در حقیقت منتج به ایجاد و شکل دادن شوراها در محیط کار خواهد شد.
همین پروسه ها را میتوان و باید در محیط زندگی توده مردم زحمتکش و کارکن شکل داد. هر چند که واقعیات در محیط زندگی بر پیچیدگی های این نوع از سازماندهی می افزایند و بعضا بر توازن قوای بیشتری نیازمند است. در این زمینه تجربیات داده شده ما نسبتا محدود است.
پرسیده اید که فعالین و سازماندهندگان این تشکلات چه نیروهایی هستند. پیشروان چنین نوع سازمانیابی در درجه اول فعالین کمونیست و سوسیالیستهای کارگری اند. تاریخا چنین بوده است. اما مسلما به این طیف از فعالین محدود نیست. در حال حاضر طیف زیادی از رهبران عملی کارگری نیز در تجربه سازماندهی خود به مطلوبیت چنین نوع تشکیلاتی دست یافته و بر این نوع سازماندهی تاکید دارند.
پرسش: سرکوب، به عنوان مهمترین عامل بازدارنده و کند کننده روند سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی، دائما مطرح است. در تقابل با آن و برای بالا بردن هزینه آن برای حاکمیت، چه میتوان کرد؟
علی جوادی: ببینید بر خلاف تصور برخی آن مکانیسمی که به قول شما باعث افزایش “هزینه” برای حاکمت در سرکوب خواهد بود، تنها گسترش اعتراضات توده ای نیست. بنظر من آن واقعیتی که در عین حال رژیم را دست به عصا میکند روی آوری مردم به آلترناتیو کمونیسم کارگری در سیر تحولات است. چنانچه جنبش ما بتواند کاری کند هر سرکوب و دستگیری ما به ازاء اش روی آوری بیشتر فعالین و رهبران عملی و توده مردم بپاخاسته به اردوی کمونیسم کارگری باشد، رژیم دچار تناقض مرگباری خواهد شد.
اما چگونه میتوان به این واقعیت تحقق بخشید؟ چگونه میتوان چنین واقعیتی را بر رژیم تحمیل کرد؟ کلید مساله در قدرت و میزان توان سازماندهی فعالین و کلا جنبش ماست. ما نیاز چندانی به دمیدن در آتش اعتراضات توده ای نداریم. جنبشهای توده ای مکانیسم های درونی خود را دارند. افت و خیزشان ناشی از آژیتاسیون و قدرت تبلیغی سازمانهای سیاسی نیست. از این رو مساله کلیدی در حال حاضر تلاشی برای روی آوری رهبران عملی اعتراضات کارگری و توده ای به صفوف کمونیسم کارگری است. به هر درجه که ما بتوانیم در پس هر اعتراضی، بخشی از این فعالین را متوجه ضرورت و مطلوبیت و نقش کلیدی جنبش کمونیسم کارگری در آزادی و رهایی جامعه بکنیم، به همان درجه نیز رژیم اسلامی را مستاصل تر و درمانده تر خواهیم دید.
پرسش: اتحاد کادرهای کمونیسم کارگری، به عنوان یک تشکل انقلابی، در راستای سازماندهی اعتراضات اجتماعی چه میتواند بکند؟ مهمترین و عاجل ترین اقدامات کدامها هستند.
علی جوادی: ما در زمینه سازماندهی اعتراضات کارگری و حلقه های پیشروی آن دارای اسناد و ادبیات بسیار روشن و راهگشایی هستیم و این یک نقطه قوت جنبش کمونیسم کارگری است. اما در زمینه چگونگی سازماندهی اعتراضات خیابانی و توده ای دارای کمبودهایی هستیم. اینکه چگونه میتوانیم به سازماندهی این اعتراضات بپردازیم، در شرایط حاضر یک مساله حیاتی و گرهی برای جنبش ماست.
در گفتگوی قبلی مان پیرامون جایگاه و نقش شعارها در اعتراضات اشاره گذرایی به این مساله کردم. در اینجا نیز ضروری است که بر این مساله تاکید کنم. “سازماندهی اعتراضات خیابانی ویژگی ها و ملزومات خاص خود را دارد. بنظرم تشکیل کانونها و حوزه های کمونیستی – کارگری از جوانان کمونیست و رهبران عملی اعتراض خیابانی میتواند پاسخی روشن به این شکل از سازمانیابی در اعتراضات خیابانی و توده ای باشد. کانونهایی که از پیش و با برنامه در اعتراضات شرکت میکنند. شعارها را تعیین میکنند. تلاش میکنند توده مردم را به زیر شعارها و سیاست خود گرد آورند، تاکتیکهای مقابله با نیروهای سرکوب را تعیین میکنند و …” این کانونها در عین حال میتوانند بمثابه نطفه های سازماندهی تشکلات توده ای در محلات عمل کنند. اعتراض خیابانی را باید بر حرکت تشکل توده ای در محلات استوار کرد. مردم معترضی که در خیابانها در مقابله با رژیم اسلامی پشت به هم میدهند در عین حال میتوانند و باید در محلات در کنار یکدیگر سازمان یابند.
خلاصه کنم؛ گسترش جنبش مجامع عمومی کارگری، روتین کردن این مجامع عمومی، مرتبط کردن این مجامع عمومی در جغرافیای دور و نزدیک یک رکن اساسی سیاست سازماندهی ماست. از طرف دیگر تاکید بر شکل دادن به کانونها و حوزه های کمونیستی – کارگری معطوف به اعتراضات خیابانی و محلات رکن دیگر سازماندهی اجتماعی ماست.