اعتصاب یک ابزار مهم و ضروری در کنار اعتراض خیابانی برای طبقه کارگر است. شکی نیست که اعتصاب یک ابزار مهم برای شکستن کمر اقتصادی رژیم است و در کنار آن فرصتی به طبقه کارگر میدهد تا بخود به عنوان یک طبقه نگاه کند و تشکل و سازمان بدهد. نفس اعتصاب در ساخت تشکل و اتحاد اهمیت زیادی دارد. همینطور در حین اعتصاب میتوان به تشکیل شوراهای کارگری در محل کار و شوراهای محلی در محیط زیست پرداخت و همینطور تدارک شوراهای سراسری را دید.
اما به دو مسئله باید فکر کرد:
۱- فراخوان اعتصاب از طرف رهبران طبقه کارگر متفاوت است از فراخوان اعتصاب از طرف نیروهای سیاسی که تجربه ده ها ساله نشان میدهد که در میان طبقه کارگر محلی از اعراب ندارند.
۲-زمان بندی اعتصاب:
بطور نمونه، وقتی فراخوان اولین اعتصاب عمومی در کردستان برای روز ۱۹ سپتامبر (سه روز بعد از قتل مهسا امینی) داده شد، آن هم توسط یک مجموعه ای از جریانات سیاسی که با ذره بین هم نمی شد اثری از کمونیسم و کارگر در آن پیدا کرد که هیچ بلکه جریاناتی بغایت راست مثل فرشگرد و اصلاح طلب مثل جبهه متحد کرد و قوم پرست مثل زحمتکشان مهتدی و خیلی های دیگر یکی راست تر ازدیگری، روشن بود که این فراخوان نه برای پیشبرد اعتراضات علیه جمهوری اسلامی بلکه برای خاموش کردن آتش مبارزه مفید واقع میشد. سه روز برای رژیم وقت می خرید و سه روز بر آتش خشم مردم آب می ریخت و خاموشش میکرد. محدود کردن اعتصاب عمومی به کردستان هم اتحاد سراسری طبقه کارگر و اعتراضات خیابانی را قیچی میکرد.
اینکه امروز شرایط برای اعتصاب آماده است یا نه باید مورد مطالعه و بررسی قرار گیرد. اکنون که تشکلات و جمع های کارگری مثل صنعت نفت و پتروشیمی ها فراخوان اعتصاب داده اند، باید دو کار کرد: یکی اینکه به تمام اقشار دیگر کارگرای و معلمان و پرستاران و هر رشته کاری دیگر فراخوان داد تا بطور عمومی و بدون فوت وقت و بطور نامحدود به این اعتصابات بپیوندند. اینکار برای ساختن و پدید اوردن اتحاد بین اقشار مختلف طبقه کارگر بسیار مفید خواهد بود. دیگری اینکه باید تلاش کرد که اعتصاب کردن کارگران به معنی کشیده شدن آنها به کنج کارخانه یا خانه نباشد بلکه در ارتباطی تنگاتنگ و اورگانیک با تظاهراتها و اعتراضات خیابانی و با نبردهای تن به تن هر روزه باشند.
اینکه زمان فراخوان کارگران نفت و پتروشیمی زمان مناسبی بود یا نه میتواند مورد بحث و بررسی قرار گیرد. به نظر خود من این زمان زودرس بود. اما حالا که این فراخوان از طرف فعالین کارگری، و نه لیستی مثل لیست فراخوان دهندگان اعتصاب اول، صادر شده است، کار مناسب برای فعالین کارگری و سیاسی و روشنفکران کمونیست این است که با تمام قوا و بدون لکنت زبان در کنار این اعتصاب قرار گیرند و تلاش کنند این اعتصاب اولا در راستای تمام رشته های کاری و در تمام شهرها و در تمام مراکز کار اتفاق بیافتد و خواستهای مهم و حیاتی و فوری سیاسی، مثل توقف فوری کشتار و دستگیری و بازداشت تظاهرات کنندگان و فعالین کارگری و فعالین سیاسی، و مثل آزادی فوری تمام فعالین سیاسی از زندانها، را روی میز بگذارد و تا برآورده شدن آن خواستها اعتصاب ادامه یابد. همینطور، همانطور که قبلا هم گفته شد، باید این اعتصاب در رابطه ای همیشگی و دائم و زنده با اعتراضات باشد و تلاش بر این باشد که اولا به طبقه کارگر شکل و شمایل و تشکل و سازماندهی بدهد و ثانیا به اعتراضات در خیابان شکل و شمایل و سازماندهی بدهد. به عبارت دیگر، اعتصاب عمومی و تظاهرات های خیابانی باید دو شکل یا دو بخش از یک مبارزه واحد باشد که کاملا به هم مربوط است و در هم تنیده است و نه دو شکل و شیوه موازی و بی ارتباط با هم. رهبران اعتصاب عمومی باید در ارتباط دائم و زنده با رهبران تظاهرات خیابانی باشند و به هم نیرو بدهند و از هم نیرو بگیرند.
این اعتصاب عمومی قطعا نمی تواند مثل اعتصابات عمومی یا غیر عمومی دوره های نرمال و معمولی باشد بلکه اعتصابی هست مربوط به یک دوره انقلابی که در آن بود و نبود حکومت سرمایه موضوع کار و صحبت است. این اعتصاب عمومی خود ابزاری باید باشد برای سرنگونی هر چه سریعتر جمهوری اسلامی و نه آرام کردن اوضاع سیاسی.