حوادث وتلاطمات انقلابی وخیزش جاری هفت ماهه درایران،جایگاه لرزان حکومت اوباش اسلامی سرمایه داران،جامعه دها میلیونی کارگران وزحمتکشان،زنان وجوانان وهمه انسانهای به جان آمده و عاصی ازحکومت سرمایه وخرافه وجهالت وکثافت اسلامی وهمچنین درخارج ازمرزهای ایران همه نگاهها رابه آنچه دراین طرف می گذرد توجه داده است.دراین هفت ماه اخیرحاکمیت جنون اسلامی و سرمایه ازانجام هیچ جنایتی برای سرکوب خیزش قدرتمند جاری فروگذاری نکرده است.اعدام وزندان و شکنجه وتجاوزتا کورکردن جوانان ودختران رزمنده کف خیابان،سربه نیست نمودن مخالفان وناپدید سازیهای قهری رهبران وفعالین میدانی مبارزه،اخراج سازیها وتعلیق هاوتهدید ها درمدارس ودانشگاها وهمه جنایتهای حکومت اوباش اسلامی اما تا این لحظه موفق به سرکوب جنبش و ایجاد ترس ووحشت دردل میلیونها انسان ناراضی ومبارز نشده است.حضورورهبری وجسارت زنان رزمنده درصف اول مبارزه وسوزاندن حجاب اسلامی دردنیا بی بدیل ومثال زدنی است.این شجاعت،این همه رزمندگی و دلیری ومقاومت وفداکاری درمقابل حکومتی تا دندان مسلح دنیا رابه حیرت وتحسین واداشته است.حمله جنایتکارانه حکومت اسلامی باانواع تجهیزات بیولوژیکی وگازهای شیمیایی اهدایی ازچین وروسیه واروپا نیزکارسازنشده است.همین دیروزچهاردهم فروردین دراولین روزبازگشایی مدارس ،دررودسرونقده مدرسه های دخترانه هدف حمالات شیمیایی حکومت اسلامی قرارگرفته اند.با همه این جنایتها،بااین همه تقلاوفلاکت حکومت برای بقا وماندن،اما توده های مردم با شعارهای کوبنده مرگ بر کل حکومت ومرگ برخامنه ای،با حضوربرمزارجانباختگان خیزش جاری وبودن درکنارخانواده هایشان ونثارگل واحترام برادامه کاری مبارزه همچنان پای فشردند.دراولین روزهای سال نوتا سیزده بدربا شادی،بارقص وآوازو…همچنان حجاب وکثافت اسلامی را بیش ازپیش لگد نمودند. شواری عالی کار،نهادفرمایشی ومزدورودست آموزحکومت وسرمایه داران درآخرین روزسال دستمزد کارگران برای سال جدید راهشت میلیون تومان تعیین واعلام نمودند.دستمزدی چندین برابرزیرخط فقراعلامی خود حکومت،دستمزدی که حتی کفایت حداقلهای زندگی یک خانواده کارگری را برای یک هفته نمی دهد.آش آنقدرشوراست که مزدوران وجاسوسان حکومت ومحجوب ها درخانه کارگرخواهان الغای این سقف دستمزد شده است.اعتراض وتجمعات بازنشستگان تامین اجتماعی،اقدام بسیاردرخورتحسین کارگران هفت تپه باتجمع،بااعتصاب واعتراض،راه اندازی کمپین سرتاسری کارگری با فراخواندن همه بخشهای کارگری درسرتاسرایران به اعتراض ومبارزه علیه دستمزدهای چندین برابرزیرخط فقر،دراولین روزهای سال جاری تجمعات واعتصابات معلمانی که هنوزهنوزه دستمزدهای چندین ماهه پایان سال گذشته رادریافت ننموده اندو وحشت ودستپاچگی حکومت ازاعتراضات معلمان وبرکناری پاسدارنوری وزیرآموزش وپرورش و….همه اینها نشانه های قابل تعمقی هستند که جامعه به فازجدیدی ورود نموده است.حکومتی که دیگرقادرنیست بمانندگذشته حکومت کند.توده های دهها میلیونی کارگران و زحمتکشانی که با توجه به همه بحرانهای موجود خصوصا فقروفلاکت وبن بست های حکومت ساخته اقتصادی دیگر نه می خواهند ونه می توانندبه مانند گذشته زندگی کنند.امروزدیگردراین شرایط هرلحظه هرآن ودرهرکجا این اعتراض ومبارزه وآتش خشم وتنفرتوده های به جان آمده است که برای سرنگونی حکومت اسلامی سرمایه داران هرروز بیش ازپیش زبانه می کشد.جامعه به فازشرایط انقلابی ورود نموده است.این جبر تکامل اجتماعی ودینامیسم مبارزه طبقاتی است.دراین دوران جامعه آماده ورود به تکانه ها واتفاقات بزرگ سیاسی است.دراین شرایط واوضاع واحوال اتفاقات وتغییرات شگرفی که شاید دریک یا چندروزدر آنی رخ میدهدوبه نتیجه میرسد شایددرشرایط عادی در۵۰سال به وقوع نپیوندد.این روزها واین شرایط آبستن تلاطمات وتغییرات سیاسی ناگهانی شگرف وبزرگی است .بگذریم از اینکه تعدادی محافل چپ اپورتونیست وراست حوادث آن دوره با زعامت موسوی و کروبی را در سال ۸۸ انقلاب نام نهادند ونقش تفاله ها وزائد های همان جنبش ارتجاعی راایفا نمودند.بگذریم ازاینکه همین الان همین روزها تعدادی محافل چپ پوپولیست واپورتونیست برای اجتماعی شدن؟!برای جا نماندن ازقافله جنبش همه باهمی سرنگونی،هم ساز وهم نوا با سلطنت طلبها وساواکیها،هم نواوهم ساز با محافل واپوزیسیون پروغرب بورژوازی ومدعیان رژیم چنج وانقلاب مخملی با همراهی تریبونهای همیشه بیشرف بورژوازی،با بی بی سی وایران انترنشنال و…شعارانقلاب زن،زندگی،آزادی را سر میدهند.همه این مزخرفات ویاوه های دهان پر کن سرابی بیش نیست.این تکرار کمیک پنجاه و هفتی دیگراست.متاسفانه بسیاری ازاحزاب ومحافل چپ موجود هم اکنون درحال ایفای نقش همان چپ سنتی پنجاه وهفتی هستند واین میتواند سرآغاز فاجعه وپایانی تلخ برای این خیزش شکوهمند قدرتمند جاری باشد.بسیاری ازاین محافل و شخصیت های سیاسی که عموما شکست خوردگان صحنه تحزب کمونیستی و کارمتشکل هستندآنقدرفاقدبرنامه،سازمان،اتوریته سیاسی وافق وپرنسیپ کمونیستی هستند که عجولانه وبا شتاب وبا ندیدن واقعیتهای موجود جاری جنبش با تعجیل مثال زدنی درپشت منشورحداقل های بورژوا دمکراتیک ۲۰ تشکل داخل کشوری پناه گرفته اند.منشوری که فراخوان دهندگانش هم به لحاظ کمی وهم ازنظر کیفی جای بحث ونقد دارند .و هم برنامه آنها چیزی فراترازمطالباتی بورژوا دمکراتیک ورفرمیستی نیست.نویسندگان منشور حتی نگفته اند حتی همین حداقل ها را تحت چه نوع حاکمیتی میتوان تحصیل نمود.سرمایه داری؟ یا سوسیالیسم؟اگر کسی راه سومی سراغ دارد ما راهم هدایت بفرمایید(هرچندفراخوان دهندگانش انسانهایی شرافتمند وقابل احترام هستندهرچند رفرم وبهبودزندگی کارگران وزحمتکشان درهرسطحی درنزدما کمونیستها ازاهمیت حیاتی برخورداراست هرچندهمین حداقل ها هم درمانیفست کمونیست ویک دنیای بهتردرابعادی گسترده و همه جانبه وعمیق ترتاکید شده اند)اگر بپذیریم که ما اکنون دردوران شرایط انقلابی هستیم اگربپذیریم که شرایط انقلابی نیزملزومات وباید ها ونبایدهای خودش را دارد.مسیر بحث به جای دیگری میرود جنبشی که ازابتدا سازمان نیافته است وافق واهداف خود رامتعین وتوده ای ننموده است چگونه به سرانجام میرسد؟ یا به چگونه سرانجامی خواهد رسید؟می گویند عدم حضور قاطع طبقه کارگردرخیزش جاری ناشی ازشرایط سرکوب حکومتی وفقرواستیصال معیشتی زندگی کارگران است.این ادعا به نوعی فراربه جلو ونادیده انگاشتان کارو مسئولیت کمونیستی وسازماندهی کارگریست.برخلاف ادعاهای غیرواقعی فوق تا زمانیکه تشکل وسازماندهی ورهبری مناسبی درسطح ماکرودربخشهای جنبش کارگری ایجاد نگردد معمولا همچنان دربرهمین پاشنه خواهد چرخید.سرکوب سرمایه داری درتمام دنیا وطول تاریخ برعلیه کارگران جنایتکارانه وخونین اعمال شده است.اما فراموش ننماییم آنچه سرکوب قهری بورژوازی راافسار میزنداتحاد وتشکل وتحزب وآگاهی طبقاتی کارگران بوده وخواهد بود.بورژوازی وطبقات حاکمه هیچگاه قدرت وثروت رادرکمال دوستی وفروتنی به کارگران وکمونیستها تفویض نخواهندنمود.که متاسفانه این یکی پاشنه آشیل جنبش کارگری ماست.معمولا جنبشهای خود بخودی درغیاب احزاب کمونیستی وکارگری واقعی،درغیاب یک سازماندهی آگاهانه وسرتاسری یاهایجک میشوند یا سرکوب! درنتیجه طبقه کارگروآحاد زحمتکشان به نتیجه نهایی انقلاب اجتماعی،به آزادی وبرابری واقعی واعمال حاکمیت کارگری وشورایی نمی رسند.سرنگونی وسقوط حکومت اسلامی کاملاعیان وقطعی است.دوره انقلابی دورانی است که بایستی قدرت سیاسی طبقات تعیین تکلیف گردد.یاحاکمیت کارگران یاحاکمیت سرمایه داران.یاسوسیالیسم وانسانیت یا بربریت وجنایت بورژوازی!تعارفی دربین نیست.همه نیروهای اپوزیسیون بورژوازی پلتفرم خودرا گذاشته اندوسط،دموکراسی،دولت موقت،دولت گذار،رفراندوم،مجلس موئسسان وکلی چرندیات دیگری که برای عوامفریبی ریاکارانه سرهم بندی نموده اندکه خوشبختانه هرروز یکی بعد از دیگری به لجن نشسته است واین ازبرکات رادیکالیسم وگرایش قوی چپ درخیزش جاریست.باید پرسید پلتفرم ما کارگران وکمونیستها چیست؟قراراست ما کمونیستها وکارگران با تاکید بررادیکالیسم کارگری وسوسیالیستی خوداجتماعی ورهبرشویم ویا نه قراراست ما دوباره مانند ۵۷ سیاهی لشگرطبقات دیگرباشیم.امروز،روزتعیین تکلیف اهداف طبقاتی است بدون کم وکاست.بی اگرمگر.مگرمیشود بدون وجود یک حزب کمونیستی رزمنده،آگاه وهشیار،بدون ارتباطات ارگانیک وزنده،بدون سازماندهی کنکرت ومشخص وملموس درمیدان واقعی مبارزه بدون حضوروارتباطات بافعالین ومحافل کارگری،بدون وجود کمیته های محلات،هسته ها وکمیته های مخفی کارخانه ها ومراکزبزرگ صنعتی وسرتاسری،بدون تشکیل کمیته های آزادی زن درهمه جا،بدون شوراها وبدون مجامع عمومی، بدون تلفیق کار علنی و مخفی وهزارو یک خلاقیت وابتکارات مهم شرایط انقلابی را به انقلاب کارگری و حاکمیت شورایی متصل نمود.با ادعا وشعار که نمی شود.با تفسیرهای گاها وارونه و بی ربط آن هم در فضای مجازی که نمی شود.ارزش بهترین اندیشه درگروپراتیک آن است.با ادامه کاری وسماجت برهمان روشهای عقیم سیاسی و تشکیلاتی گذشته که نمی شود.با فراربه جلو وفعلاکاچی به ازهیچی که نمی شود؟!با تحلیل وتفسیرهای حتی گاها اشتباه درفضای مجازی ودربسیاری مواقع با دنباله روی ازسیرحوادث که نمی شود.دراکتبر ۱۹۱۷ حزب لنین دارای هزاران ارتباط زنده ازمراکز کارگری تا نیروی دریایی وتا همه جا و…بود .تا زمانیکه برنامه یک دنیای بهتر با تمامی ابعاد انسانی واومانیستی،ماکسیمالیستی،مدرنیسم وسکولاریسمش با شعاروپرچم آزادی،برابری وحکومت کارگری دردسترس وهم طرازمانیفست کمونیست است چرا بایستی چپ وکمونیست وکارگر بشود سیاهی لشگر یک برنامه مبهم،حد اقلی بورژوا دمکراتیک که ظاهرا می خواهد با تغییرروبنای سیاسی به اهداف حداقلیش برسد!!آیا مشکل ما کارگران وکمونیستها فقط تغییر روبنای سیاسی است؟پس انقلاب اجتماعی والغای مناسبات اقتصادی و شیوه تولید بورژوازی چه خواهد شد؟مگرنه اینکه روبنای سیاسی برروی بنیادهای اقتصادی وشیوه ومناسبات تولیدی ومالکیت قرارمی گیرند.هراس ازچیست؟چراامروز،این روزها که درمساعد ترین بسترروزهای مبارزه قرار گرفته ایم وجامعه درکف خیابان آزادی وبرابری را فریاد میزند عده ای به حداقل هایی چسبیده اند که حتی اهرم وراهکاری برای همین حداقلها ازجانب منادیانش معرفی نشده است؟کمونیسم کارگری ومنصورحکمت یکباربرای همیشه با چپ ملی مذهبی سنتی پنجاه وهفتی با توده ایسم ودنبالچه های راه کارگریش و… تعیین تکلیف نموده است.متاسفانه این روزها خیل همان چپ پنجاه وهفتی درپس شعارانقلاب زن،زندگی،آزادی وبرنامه های حداقلی مطالباتی پناه گرفته است.دوباره درنقش گروه فشار. بیراهه ای درانتهای توهماتی پوچ.الفبای انقلاب سازماندهی،تشکل وتحزب است.سازماندهی انقلاب شلیک تیردرتاریکی نیست.الفبای انقلاب تعیین شفاف وبلامنازع افق فردای زندگی توده های قیام کننده است.الفبای انقلاب تعیین تکلیف قدرت سیاسی درمیدان واقعی وقهری مبارزه است.یاکارگران وسوسیالیسم،یا آزادی وبرابری وحکومت شوراهایابورژوازی وجنایت،یافقروفلاکت وسرکوب وتحقیرازنو.همه چیزدرگروسازماندهی وتاکیدبرصف وپرچم مستقل وروشن طبقاتی وافق کارگریست درراستای سازماندهی یک انقلاب کارگری واعمال حاکمیت شوراها وسوسیالیسم فوری.
زنده بادآزادی،برابری،حکومت کارگری
کامران پایدار
۱۵/۱/۴۰۲