سی و سه سال پیش رژیم اسلامی در سی خرداد، یکی از خونین ترین حملات ارتجاعی در تاریخ معاصر را علیه جامعه ایران سازمان داد. در این روز، رژیم اسلامی که به شکل روز افزونی با اعتراضات آزادیخواهانه، برابری طلبانه از جانب کارگران، زنان، کمونیست ها و مخالفین خویش مواجه شده بود، طی یک طرح کثیف و خونین جامعه را بخون کشید. هر روز صد ها انسان، صد ها جوان، نوجوان و کودک را تحت شکنجه های وحشیانه در سیاهچال های اسلامی قرار دارد و به قتل رساند. در این روز یک طرح کودتا گونه علیه دستاوردهای انقلاب ۱۳۵۷، علیه حق طلبی و عدالت جویی، علیه آزادی و برابری و رفاه توسط رژیم اسلامی با قساوت و بیرحمی کم سابقه ای به اجراء در آمد.
سی خرداد ۱۳۶۰ آغاز یک قتل عام وحشیانه است. ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ یکی از سیاه ترین روزهای تاریخ نه تنها مردم ایران، بلکه بشریت است. روز یک کودتای خونین علیه یک جامعه است، مثل روز کودتای اندوزی در دهه ۶۰ میلادی، روز ۱۱ سپتامبر ۱۹۷۳، روز کودتای خونین پینوشه در شیلی، مثل روزهای سیاه و خونین دیگری در تاریخ معاصر. در این روز جمهوری اسلامی که موقعیت خود را متزلزل می دید، رشد و قدرت یابی جنبش کارگری، زنان و کمونیستی را مشاهده می کرد، یک نیروی سرکوب سیاه را علیه مردم سازمان داد. وحشیانه حمله کرد، گرفت، زد، تجاوز کرد و کشت. سی خرداد ۶۰ نفس ها را در سینه یک جامعه چند ده میلیونی حبس کرد. تا ماه ها هر شب یک لیست چند صد نفره از جوانانی که وحشیانه تیرباران شده بودند در روزنامه های عصر بچاپ می رسید. برخی فقط با نام کوچک شان معرفی شده بودند: اکرم، بهزاد، حسین، معصومه، پریسا، احمد و… این جنایتکاران حتی بخود زحمت نمی دادند نام فامیل آنها، آدرس شان، مشخصات شان را پیدا کنند یا به خانواده های شان اطلاع دهند. بجرم فلفل نمک در جیب داشتن کودک ۱۳ ساله را اعدام می کردند. برخی از اعدام شدگان را نیمه جان به گورهای دستجمعی حمل می کردند. آنچنان تعداد اعدام شدگان زیاد بود که خط های تولیدی اعدام درست کرده بودند.
سی خرداد ۶۰ آغاز یک نسل کشی در ایران است. آغاز گورهای دستجمعی و بی نام و نشان؛ خودکشی ها برای فرار از درد سخت تر از مرگ؛ روز عزا دار شدن هزاران مادر، پدر، همسر و فرزند؛ روز تولد گورستان “لعنت آباد”، “تف آباد” و خاوران؛ روز خفه شدن هزاران بغض فروخفته؛ روز فروافتادن حجاب اختناق بر جامعه؛ روز تنگ شدن پنجه های خفقان دور گلوی میلیون ها انسان؛ روز اعلام بردگی رسمی زنان، آپارتاید جنسی و حجاب اسلامی. روز اجرای حکم الله بر زمین.
این تاریخ را باید با تمام جزئیاتش به ثبت رساند. دنیا باید بداند که از ۳۰ خرداد ۶۰ در ایران چه گذشته است. غم و درد یک جامعه ۷۰ میلیونی باید گفته شود و به ثبت رسد. تمام سردمداران این حکومت، خامنه ای، رفسنجانی، روحانی موسوی، کروبی، احمدی نژاد، لاریجانی، صانعی، مرتضوی، خاتمی و صدها قاتل دیگر باید به جرم جنایت علیه بشریت محاکمه شوند. تنها پس از سرنگونی این نظام جنایتکار میتوان به قعر اقیانوسی از درد و غم، قتل و جنایت و کشتار دست یافت. طی دهه ۶۰ بیش از صد هزار نفر زندانی سیاسی به قتل رسیدند. تعداد بسیار بیشتری تحت وحشیانه ترین شکنجه ها قرار گرفتند. کل جامعه به یک زندان بزرگ بدل شد. زنان را به زور شلاق و زندان به زیر حجاب سیاه بردند، آپارتاید جنسی را در جامعه حاکم کردند، سنگسار و دست و پا بریدن را به یک رویداد معمول در جامعه بدل کردند، به کردستان لشکر کشی کردند، حجاب سیاه اختناق را بر کل جامعه کشیدند. سی خرداد آغاز یک انتقام خونین از مردمی بود که بخود جرئت داده بودند علیه فقر، اختناق، نابرابری، تبعیض، دزدی و فساد طبقات حاکم انقلاب کنند.
سی خرداد، نقطه اتصال دو جناح رژیم
سی خرداد نقطه سیاه و خونین مشترک کلیه جناح های رژیم، تمام دست اندرکاران سابق و کنونی رژیم اسلامی است. این تاریخ مشترک “افتخارات جنایتکارانه” جناح هار حاکم و اصلاح طلبان حکومتی است. روحانی از سردمداران و مقامات بالای نظام و یار نزدیک خمینی بود. میر حسین موسوی “سبز” در این دوره سیاه از کار بدستان اصلی رژیم بود. نخست وزیر نظام بود. بهزاد نبوی معاون نخست وزیر و سردمدار لمپنیسم اسلامی علیه آزادیخواهی و کمونیسم است. اکبر گنجی از عوامل اصلی زندان و شکنجه و حاکمیت رژیم اسلامی است. از لات های بی سر و پای اسلامی است که زنان بی حجاب را مورد اذیت و آزار قرار می داد و بر پیشانی شان پونز می کوباند. محسن سازگارا از بنیان گذاران سپاه پاسداران و از مهره های اصلی سرکوب خونین دهه ۶۰ است. جلایی پور از چهره های شامخ این جنایتکاران است، تنها یکی از جنایات او اعدام ۵۹ نفر در یک نوبت در شهر مهاباد است. بنی صدر رئیس جمهور و فرمانده کل قوای حمله خونین به کردستان است. فرمانده ای که اعلام کرد تا “غائله کردستان را سرکوب نکند، چکمه از پا در نخواهد آورد.” سروش، طراح و مجری انقلاب فرهنگی کثیف اسلامی است. احمدی نژاد تیر خلاص زن نظام در زندان های اسلامی در این دوره است. خامنه ای و رفسنجانی که از روز اول و همیشه در راس امور بوده اند. خاتمی و کروبی از سردمداران و نزدیکان خمینی اند.
اینها همه دست در دست هم دست در خون هزاران هزار انسان دارند. همه با هم و شانه به شانه هم جامعه میلیونی ایران را در قعر اختناق، فقر و خرافه فرو بردند. همه با هم “انقلاب فرهنگی” خونین اسلامی شان را علیه روشنگری، آزادیخواهی و کمونیسم سازمان دادند و دانشگاه ها را به خون کشیدند. همه با هم آپارتاید جنسی را در جامعه پیاده کردند و با شعار “یا روسری یا توسری” به زنان حمله ور شدند؛ کارگران بیکار را که برای کار و نان اعتراض میکردند به خون کشیدند؛ شوراها و مجامع عمومی کارگری را با شعار “شورا، پورا مالیده!” متلاشی کردند؛ و کوشیدند هر نوع بروز آزادیخواهی، برابری طلبی، روشنگری و ترقیخواهی را از صفحه جامعه پاک کنند.
اما از سال ۱۳۸۹ یک تلاش مزبوحانه و مردرندانه ای از جانب جنبش ملی – اسلامی، اصلاح طلبان حکومتی و توده ای ها و اکثریتی ها سازمان یافته است تا سی خرداد را به روز مرگ “ندا” که در همین روز در زمان جنبش عظیم توده ای مردم در سال ۸۸ بقتل رسید بدل کنند. قتل ندا و تمام صدها انسانی که در این سال توسط این رژیم جنایتکار بقتل رسیدند؛ ندا ها، ترانه ها، سهراب ها و اشکان ها دردناک و وحشیانه است. یاد این عزیزان را باید گرامی داشت. اما این جانیان “اصلاح طلب” از روی انسان دوستی و دلسوزی به حال این جوانان نیسست که می کوشند سی خرداد را به روز ندا بدل کنند، با اینکار آنها می کوشند که تاریخ سی خرداد را زیر خاک کنند و باین ترتیب جنایات خود را از یادها ببرند. قصد دارند تاریخ شرکت شان در راس کشتارها و شکنجه ها را از حافظه جامعه پاک کنند؛ دارند روی فراموشکاری مردم و بی اطلاعی نسل های پس از سی خرداد از این تاریخ حساب باز می کنند. تلاشهای نادانۀ دیگری نیز انجام گرفته است که در سی خرداد بدلایل دیگری اعتراض شود. اما ما نگذاشته ایم و نخواهیم گذاشت که این نقشه های شوم و نادانی های خوش نیتانه متحقق شود. روز سی خرداد باید بعنوان یک روز سیاه و شوم در تاریخ بشریت به ثبت رسد.
قتل ندا، قلب میلیون ها نفر را بدرد آورد. اما تلاش جنبش ملی – اسلامی، سردمداران جنبش سبز و اکثریتی – توده ای ها برای تبدیل روز سی خرداد به “روز ندا” در تاسف از پرپر شدن زندگی یک زن جوان نیست، از درد یک جنایت وحشیانه نیست، تاکتیکی در جهت تسریع سرنگونی رژیم اسلامی نیست، بلکه تلاشی آگاهانه برای زیر خاک کردن سی خرداد ۶۰ و تمام آن تاریخ خونین و ننگینی است که همگی شان در آن دست داشتند. بقول ضرب المثل معروف، “از حب علی نیست، از بغض معاویه است.”
سی خرداد روز برادری تمام این موجودات است. سی خرداد همه شان زیر عبای “امام” شان خمینی به صف بودند و به پیروی از دستورات او خون می ریختند و به آتش می کشیدند، درست عین اجداد “غیور” اسلامی شان. همه شان به دست بوسی امام شان میرفتند. این یک تلاش مذبوحانه برای ایجاد یک فراموشی کلکتیو در جامعه است. این تلاشی مزورانه برای تغییر چهره و بزک کردن صورت اصلاح طلبان حکومتی است.
اما ما نخواهیم گذاشت. ما یاد ندا را بهمراه بیش از صد هزار انسانی که در دهه شصت در زندان های رژیم شکنجه و اعدام شدند، گرامی می داریم. ما تمام جانیان و همدستان شان را به دنیا معرفی خواهیم کرد. این رژیم را به زیر می کشیم و در تریبونال های مردمی تمام این جنایتکاران را به محاکمه خواهیم کشید. این تنها راه تضمین گوشه ای از عدالت است. سی خرداد باید بعنوان یک روز سیاه و خونین در تاریخ مردم ایران و بشریت به ثبت رسد. ما این کار را تضمین خواهیم کرد. *