همگان بر این نکته کاملا واقفند که جمهوری اسلامی تحت فشار کمر شکنی است، سرتاسر ایران به میدان اعتراض به رژیم بدل گشته است، از اعتصابات و اعتراضات کارگری در مراکز مختلف صنعتی و تولیدی گرفته تا تجمعات بازنشستگان، پرستاران، معلمان، دانشجویان و اقشار مختلف. اعتراضات وسیع آزادیخواهانه که از شهریور ماه چون دهانه آتشفشان سر باز کرد، جامعه ایران را وارد دوره ای دیگر از تقابل طبقه کارگر، زنان و جوانان آزادیخواه و مردم محروم با جمهوری اسلامی و بورژوای ایران کرد. این تحولات سرنگونی جمهوری اسلامی را با پرچم حق زن، آزادی و رفاه و عدالت به خواست عمومی جامعه تبدیل کرد. تحولات انقلابی و آزادیخواهانه که امروز مرکز سقل آن به مراکز کارگری، دانشگاهها و مراکز تحصیلی، صف معلم و بازنشسته و… تغیر یافته است، تا امروز دستاوردهای بزرگی را داشته و عقب نشینی های مهمی را به جمهوری اسلامی تحمیل کرده است. این تحولات که سمپاتی وسیع جهانی طبقه کارگر، زن و مردم متمدن را همراه داشت موقعیت جمهوری اسلامی را بشدت ضعیف و امید به رهایی و پایان فقر و محرومیت و استبداد و زن ستیزی را به هر کوی و برزنی برده است و رابطه مردم آزادیخواه در ایران و جمهوری اسلامی را بشدت تغییر داده و توازن قوا را به نفع پایین عوض کرده است.
تکاپوی جمهوری اسلامی، تلاش برای افزایش روابط و دیپلماسی خود در منطقه و جهان با دولتها، قول و قرار و بیا و بروهای آنها همراه با میلیتاریزه کردن بیشتر مناطق صنعتی و حساس اقتصادی و بعلاوه لشکر کشی به کردستان و تلاش برای افزایش نفوذ در عراق، اساسا تلاش برای عقب راندن مردم آزادیخواه در ایران، ترمیم صفوف به هم خورده خود و تلاش برای نشان دادن قدرت و قدر قدرتی است که زیر فشار جامعه و اعتراضات این دوره بشدت لطمه دیده است.
درست در چنین شرایطی و در این راستا فشار بر حاکمین اقلیم کردستان و همزمان دولت عراق برای جمع کردن نیروهای اپوزیسیون کرد و حملات نظامی به اردوگاههای آنها را انجام داده است. در این میان خواست جمع کردن و خلع سلاح اپوزیسون کرد در کردستان عراق را به اشکال مختلف و با فشار به اقلیم کردستان دنبال میکند. امروز بحث اینکه ممکن است اردوگاههای اپوزیسون مسلح کرد در کردستان عراق را جمع و آنها را در اردوگاه مخصوص آوارگان محدود کنند، حتی در میان خود این نیروها مورد بحث است. این سیاست قرار است مردم کردستان را مستاصل و فضای انقلابی و امید این مردم را که در جنبش اعتراضی سراسری نقش داشته اند، خاموش کند. اما واقعیت این است که پیروزی چشم گیری برای جمهوری اسلامی قابل تصور نیست و ایران به قبل از شهریور برنخواهد گشت. مردم ایران، طبقه کارگر و نسل جوان، زنان و مردم آزادیخواه و توازن قوایی که ایجاد شده است قابل شکست نیست و سیر تحولات خلاف این را نشان میدهد.
واقعیت این است که نه حمله به کردستان و نه میلیتاریزه کرده این منطقه، نه سرکوب و ترور مخالفین خود و نهایتا نه فشار به اقلیم کردستان برای جمع کردن اردوگاههای احزاب کردی و خلع سلاح آنها نمی تواند مردم را بترساند و به عقب براند. خواست آزادیخواهی وبرابری طلبی به یک پدیده عینی در درون جامعه بدل گشته و تلاش رژیم در این راستا تنها آب در هاون کوبیدن است و لاغیر.
اما در چنین شرایطی “پژاک” تازه به یادش افتاده که برای جمهوری اسلامی پیام صلح و دوستی بفرستد. “پژاک” در چنین شرایطی امیدوار شده است که شاید این اوضاع فرصتی باشد که او جای دیگران را در کردستان، البته در رابطه ای دوستانه با جمهوری اسلامی بگیرد.
“سیامند معینی” به عنوان سخنگوی پژاک در آخرین گفتگوی تلویزیونی خود با “آرین تی وی” و درست در چنین شرایطی علنا این موضوع را اعلام می کند و می گوید: ( ما هیچوقت نخواسته و نمی خواهیم که با جمهوری اسلامی وارد جنگ رودررو شویم، ما از لحاظ فکری و ایدئولوژی با جمهوری اسلامی در جدال هستیم، اما از لحاظ نظامی نمی خواهیم در این جنگ بیافتیم) “اصل مطلب کردی است و مسئولیت ترجمه سخنان به فارسی بر عهده من است”
اما چه اتفاقی افتاده است که پژاک را به تکاپو انداخته تا در این شرایط پرچم سفید در دست پیام صلح و آشتی به جمهوری اسلامی بفرستد؟ چه اتفاقی افتاده است که شخص اول این جریان ضمن تعارفات رایج با اپوزیسیون کرد و درست در شرایطی که آنها زیر فشار هستند، برای رژیم پیام آشتی میفرستد؟! کدام فرجه و امکانی برای پژاک قرار است باز شود که قند توی دل رهبری آن آب شده و با این ذوق زدگی از خود اعلام برائت میکند! فکر نکنم مردم کردستان این را ندانند که پژاک به عنوان شاخه ای از پ ک ک در کردستان ایران هیچوقت جنگ و جدال جدی ای با جمهوری اسلامی نداشته است و زیر سایه سیاست حزب مادر(پ ک ک) اپوزیسیونی بی زیان و سربزیر و نیمه خودی با جمهوری اسلامی بوده است. پژاک در کل تاریخ خود به کرّات و در مقاطع مختلف در نقش مشاور جمهوری اسلامی و این و آن جناح ظاهر شده است که اینجا جای پرداختن به آن نیست.
سوال این است که آیا تنگ کردن میدان به اپوزیسون کرد مستقر در کردستان عراق میتواند میدانی برای پژاک باز کند؟ آیا نقطه امیدی که پژاک پیدا کرده است و چراغ سبزی که به جمهوری اسلامی میدهد، میتواند پژاک را زیر سایه حکومت و با فرض موفقیت در جمع کردن اردوگاه احزاب “کردی” در میان مردم کردستان کاره ای کند؟ آیا این ابن الوقتی فرقه قومی پژاک واقعا فرصت و امکانی است برای بزرگ شدن پژاک و نمایندگی ناسیونالیسم کرد در کردستان ایران؟. این خواب و خیالهای پژاک امروز دیگر سرابی بیش نیست. رژیم جمهوری اسلامی زمانیکه کردستان را اشغال کرد و در دوره ای و در تقابل با کمونیست ها و نفوذ اجتماعی ما در کردستان با میدان دادن به سلفی ها و گروه های اسلامی تلاش کرد که اعتراضات مردم کردستان را به انحراف بکشاند تا در یک چهارچوب مشخص کنترل کند. تلاش کرد سلفی ها در تقابل با اعتبار ما کمونیستها و نقش و تاثیر عمیق کمونیسم در این جامعه، رشد کنند، پا بگیرند و موی دماغ مردم آزادیخواه شوند. رژیم طی این دوره به رشد سلفی گری در کردستان کمک کرد تا شاید جلوی رشد چپ و کمونیسم را بگیرد، اما با ایستادگی و تقابل مردم کردستان در برابر سلفی گری و ارتجاع مذهبی خیلی سریع این نیروها به عقب رانده شده و نقشه های رژیم در این رابطه خنثی شد.
شهریور ۱۴۰۱ و خیزش انقلابی که به دنبال آن به جریان افتاد، یک زلزله سیاسی بزرگی بود که نه فقط حاکمیت جمهوری اسلامی، بلکه کل ارتجاع منطقه را به شدت نگران کرد. گسلی که فعال شد و می رود که قله آتشفشان خشم توده های زحمتکش جامعه را به فوران وا دارد تا به انقلاب سوم ایران منجر شود، این پدیده ها جایی برای سلفی گری، قوم پرستی و فرصت طلبی پژاک باقی نگذاشته است. پژاک بر روی اسب بازنده شرط بندی کرده است.
بر هیچ کس پوشیده نیست که خیزش انقلابی اخیر دستاوردهای بسیار زیادی داشته و توانست رژیم را به درجات زیادی به عقب براند، جنبشی که توانست سنگرهای زیادی را فتح کنند. جامعه هیچ وقت به شهریور سال قبل بر نمی گردد و امروز فضای سیاسی جامعه نه فقط با سالهای گذشته بلکه حتی با یک سال قبل متفاوت است، توازن قوا به شدت به نفع مردم محروم و صف آزادیخواهی در جامعه عوض شده است. امروز سیاست در جامعه ایران حول پرچم آزادیخواهی و برابری طلبی، حول پرچم رفاه همگانی وعدالت خواهی و حول آزادی و برابری زن پلاریزه شده است. امروز این جنبش در مراکز کارگری و دانشگاهی به شدت در جریان است و علارغم هیاهوی رژیم و حتی اپوزیسیون راست که تلاش دارند وانمود کنند که این جنبش شکست خورده است، اتفاقا کاملا برعکس ما شاهد هستیم که طبقه کارگر و مردم آزادیخواه، نسل جوان و زنان و محرومین در میدان ایستاده و با حفظ سنگر های فتح شده خودش مبارزه و مقاومت می کند.
در چنین شرایطی پژاک یادش افتاده که با جمهوری اسلامی وارد صلح شود. این موضوع را همگان می دانند که حزب مادر پژاک یا همان پ ک ک تاریخا رابطه نزدیک و حسنه ای با جمهوری اسلامی داشته است و حضور علنی و کمک های مختلف رژیم به این حزب را همه می داند، چیزی که ما بارها در موردش گفته ایم و مخاطرات آن را بیان کرده ایم. طی سالها فعالیت پژاک در کردستان این جریان نتوانسته است سمپاتی گوشه کوچکی از جامعه را به خود جلب کند. اینبار در شرایطی که جمهوری اسلامی به کمک حکومت اقلیم کردستان و با شعار مبارزه با تجزیه طلبی می خواهد احزاب کردی را خلع سلاح و محدود کند، پژاک امیدوار است تا در صورت عدم حضور این احزاب و به سرانجام رسیدن این سیاست رژیم، دست و بالش باز شود و به عنوان نماینده ناسیونالیسم صلح طلب کرد در کردستان ایران جای پایی برای خود باز کند و فرجه ای شود تا به یک پدیده تبدیل شود. رهبری پژاک از شوق این “فرجه” و از فرط پرتی و فرصت طلبی دست و پای خود را گم کرده است و خوابهای طلایی میبیند و فکر میکند اینها اتفاقات دنیای واقعی است. رهبری پژاک از ذوق زدگی حواسش نیست که شعور مردم کردستان بالاتر از آنست که این فرصت طلبی و ضدیت آشکار “پژاک” را با امیال و خواسته های خود نبیند.
این آرزوی پژاک در نطفه خفه است و جامعه کردستان پذیرای پژاک و سیاست نفرت قومی نیست. سیاستهای پژاک و ناسیونالیسم قوم پرست با خواست و امیال جامعه کردستان، با خواست رفاه عمومی، حق زن، برابری طلبی، عدالت خواهی و همسرنوشتی بزرگی که شاهدش بودیم، بیگانه است. کردستان دست رد به سینه سلفی گری و هر نوع جریان ارتجاعی زده است. همانگونه که در جریان خیزش انقلابی اخیر دست رد به تمامی گرایشات قوم پرستی زد و سرنوشت خود را با هم سرنوشتان خود در بعد سراسری گره زد، اینبار نیز دست رد به سینه پژاک خواهد زد و پژاک در این مسیر بسی بی آبروتر خواهد شد.
پیام آشتی پژاک به رژیم جمهوری اسلامی در حقیقت اعلام جنگ با مردم کردستان است، مردمی که بیش از چهار دهه است به جمهوری اسلامی “نه” گفته اند و با این رژیم مبارزه کرده اند. فرقه قومی و ضد اجتماعی و مرتجعی چون “پژاک” جایی در میان مردم آزادیخواه کردستان ندارد. ما خیلی وقت است که پیام پژاک را دریافت کرده ایم و اگر سلفی گری بر شانه های ارتجاع مذهبی و جمهوری اسلامی ایستاد و خیلی سریع شکست خورد، امروز نیز سیاست صلح طلبی پژاک که بر شانه های نفرت قومی ایستاده است و تلاش در سهیم شدن در قدرت را دارد، محکوم به شکست است. پژاک روی اسب بازنده قمار کرده است.!